فاکتورهای بیثباتی در بازار
اما چه آیتمهایی میتواند برای سرمایهگذاران جذاب باشد، چه کارکردی دارند و چرا عامل بیثباتی بازار میشوند؟ اگر به دوره زمانی دو دهه اخیر نگاهی بیندازیم افزایش قیمت ارز یکی از مهمترین شاخصههای اقتصادی است که بیشترین تاثیر را در بازار سرمایه کشور داشته است. افزایش قیمت ارز در واقع میتواند ارزش واقعی داراییهای شرکتها را افزایش دهد. این موضوع میتواند به رشد همهجانبه اکثریت سهام در یک زمان کوتاه بعد از چند ماه تاخیر در شوک ارزی منجر شود. رشد بازار بر اساس این نکته تحلیلی که ارزش داراییهای شرکتها باید به روز شود، رخ میدهد حتی اگر به افزایش سود منجر نشود. در مقابل تحلیل مذکور، شاخص سودآوری شرکتها از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند ارزش داراییها را تحتالشعاع خود قرار دهد. با افزایش قیمت ارز، برخی شرکتهای بورسی میتوانند کالای خود را با صادرات یا با افزایش قیمت منطبق بر قیمتهای جهانی به فروش برسانند و افزایش سود آوری را برای شرکت به ارمغان بیاورند. اما اعمال تحریمها و شرایط سیاسی پیشرو، عدم متقاضی برای قیمتهای صعودی کالاها، افزایش هزینهها، شرایط سخت مالی و... شرایطی را ایجاد میکند که ممکن است با وجود افزایش ارزش دارایی، کاهش سودآوری را شاهد باشیم. مشخص است در چنین شرایط متناقضی، تحلیل یکپارچه برای ثبات بازار وجود ندارد و ممکن است هرازچند گاهی به بیثباتی بورس منجر شود. در چنین وضعیتی دیده میشود سرمایهگذاری که حتی در چند ماه قبل سهمی را در قیمت خوب بازار نمیفروخت، درحالحاضر به فروش به نصف قیمت هم راضی میشود. وجود آیتمهای مختلف و متناقض برای تصمیمگیری در مبادلات سهام شرایط مبهمی ایجاد میکند که میتواند به بیثباتی در بازار دامن بزند؛ نبود آینده مشخص برای صنایع مختلف بورسی، نوسان بیش از حد ارزی و قیمت کامودیتیها از جمله این موارد خواهند بود.از سوی دیگر، در بازه زمانی ۱۵ ساله مشاهده میشود که فعالیت سفتهبازی در بازار سرمایه ایران غالب شده و حتی به نهادهای مالی معتبر هم رسیده است. این رفتار گرچه خوشایند نیست، ولی منطقی به نظر میرسد؛ چراکه بازار با ابهام سودآوری در شرکتها روبهرو است و به ناچار اشخاص حقیقی و حقوقی فعال در بازار چارهای جز شناسایی سود از طریق سفته بازی ندارند.
حدود ۱۵ تا ۲۰ سال پیش، شرکتهای موجود در بازار سرمایه با نسبتها و اهرمهای مالی متناسبتری روبهرو بودند. اما به تدریج به دلیل هزینههای مالی و بهرههای سنگین وامهای بانکی، به افزایش سرمایههای سرسام آور روآوردند تا آنجا که اکثر هزینه پروژهها، از طریق افزایش سرمایه پوشش یافتند. این رفتار موجب افزایش شدید سرمایه شد که تناسبی با مقدار فروش شرکتها نداشت. دراین شرایط افزایش سودآوری شرکتها بهصورت حلزونی خواهد بود و خرید سهام به قصد سرمایهگذاری توجیهپذیر نیست. آشکار است که این وضعیت برای سفتهبازی سودآور خواهد بود و به بیثباتی بازار دامن میزند. علاوه بر موارد ذکر شده، حد نوسان و ایجاد صفهای خرید و فروش مصنوعی، ابهام در قوانین اقتصادی، انفعال بورس در تصمیمات اقتصادی، مسائل سیاسی و... نقش پررنگی در بیثباتی بازار دارد. به نظر نمیرسد با عوامل متعدد و سنگین یادشده، بتوان در یک دوره کوتاه مدت به ثبات لازم دست یافت. از سوی دیگر ارتباط تنگاتنگی بین عوامل مختلف اقتصادی وجود دارد و بهبود شرایط فعلی در کار مستمر در همه ابعاد و در یک بازه درازمدت اتفاق خواهد افتاد.
ارسال نظر