سارا شهانواز*
جای پای اکولوژیک ایران بسیار بزرگ‌تر از سرانه زیستی اش می‌باشد که این امر نشان‌دهنده مصرف بیش از حد منابع و وابستگی به منابع دیگر مناطق جهان برای تامین نیازهای اکولوژیک ساکنان است

امروزه دستیابی به رشد و توسعه پایدار از مباحث عمده کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه می‌باشد اما برای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی به منظور رسیدن به توسعه پایدار، باید شیوه مدون کمی برای اندازه گیری و مقایسه وجود داشته باشد. در این میان روش «جای پای اکولوژیک» (Ecological footprint) یکی از شاخص‌هایی است که پایداری را به صورت کمی و جامع اندازه گیری می‌کند. جای پای اکولوژیک، شاخصی برای ارزیابی میزان مصرف بشر و اثراتش بر محیط زیست است.
مفهوم جای پای اکولوژیک اولین بار توسط ویلیام‌ریز (William Rees) و ماتیس واکرناگل (Mathis Wackernagel) در سال ۱۹۹۶ مطرح شد. شاخص جای پای اکولوژیک یک شاخص پایداری است که میزان مصرف انسان و اثر این مصرف را روی محیط زیست ارزیابی می‌کند. این شاخص نشانگر مقدار مصرف (تقاضای مردم برای کالاهای طبیعی و خدمات است) و معادل مقدار زمین، یا آبی است که نیازهای مصرفی جامعه را تامین کرده، یا آنکه پسماندهای تولیدی آنها را جذب می‌کند. به این معنا، جای پای اکولوژیک، بازگوکننده آثاری است که هر کدام از جوامع در اثر سبک و شیوه زندگی خود، بر طبیعت به جای می‌گذارند. به طور دقیق، این شاخص، میزان پهنه‌های زمین و آب، مورد نیاز برای تولید تمام منابعی که یک فرد، جمعیت، یا فعالیت، مصرف می‌کنند و پسماند تولید شده را جذب می‌کنند محاسبه می‌نماید.
در نهایت این نواحی می‌‌توانند با ظرفیت زیستی منطقه (biocapacity) مقایسه شوند تا میزان پایداری مناطق سنجیده شود. این مقیاس، این امکان را به وجود می‌آورد که اکوسیستم‌هایی با حاصلخیزی زیستی متفاوت و نواحی متفاوت دنیا در یک واحد یکسان (هکتار جهانی) با یکدیگر مقایسه شوند. منظور از «ظرفیت زیستی»، ظرفیت اکوسیستم برای تولید مواد حیاتی مفید و جذب پسماندی است که انسان تولید می‌کند. مواد حیاتی مفید، آن موادی هستند که در اقتصاد انسانی مصرف می‌شوند. ظرفیت زیستی یک ناحیه، با ضرب کردن نواحی فیزیکی واقعی در ضریب بازده و ضریب تعادل مقتضی محاسبه می‌شود.


برآورد جای پای اکولوژیک برای یک جمعیت معین، یک فرآیند چندمرحله‌ای است. طبق چارچوب ارائه شده توسط واکرناگل و ریز، در گام اول؛ میانگین مصرف سالانه افراد در یک بخش خاص بر اساس داده‌های محلی، منطقه‌ای یا ملی از طریق تقسیم کل مصرف بر جمعیت برآورد می‌شود. این کار به مصرف انرژی، غذا، جنگل و دیگر تولیدات مرتبط است. گام بعدی شامل برآورد سرانه زمین اختصاص داده شده به تولید برای هر کدام از بخش‌های اصلی مصرف است. این کار با تقسیم میانگین مصرف سالانه افراد در یک بخش بر بهره وری متوسط سالانه آن بخش انجام می‌شود. در ادامه، کل جای پای اکولوژیک یک فرد برابر است با مجموع پهنه‌های زمین اختصاص داده شده برای همه بخش‌هایی که در یک سال توسط یک فرد مصرف شده است و نهایتا کل جای پای منطقه با ضرب جای پای به دست آمده برای یک فرد در منطقه در جمعیت منطقه به دست می‌آید.
در آخرین گزارش سیاره زنده، جای پای اکولوژیک در سرتاسر دنیا، ۱۸ میلیارد هکتار جهانی(gha) و متوسط جای پای هر فرد ۷/۲ هکتار جهانی بود. اما تنها ۹/۱۱ میلیارد هکتار جهانی ظرفیت زیستی در سال، یا ۸/۱ هکتار جهانی برای هر فرد وجود داشته است. این نشان می‌دهد که بشر تقریبا
50 درصد بیش از ذخیره‌ای که در دست دارد مصرف می‌کند و اینکه با این روش مصرف، انسان‌ها نیازمند، 5/1 سیاره برای جبران مصرف خود هستند و کره زمین تقریبا یک سال و 6 ماه وقت نیاز دارد تا منابع مصرف شده توسط انسان در یک سال را احیا کند. محاسبات حکایت از آن دارد که، در این سال نیمی از جای پای جهانی تنها مربوط به 10 کشور جهان است. ایالات متحده آمریکا و چین هرکدام به ترتیب 21 و 24 درصد ظرفیت زیستی زمین را استفاده می‌کنند. شکل زیر، 10 کشور را که بالاترین ظرفیت زیستی موجود را دارا هستند نشان می‌دهد. برزیل، بیشترین ظرفیت زیستی بین کشورها دارا است و بعد از آن چین، ایالات متحده، روسیه، هند، کانادا، استرالیا، اندونزی، آرژانتین و بولیوی قرار دارند. نیمی از ظرفیت زیستی جهان را می‌توان درون مرزهای تنها 8 کشور یافت.
در میان مناطق و کشورهای مختلف زمین تفاوت زیادی در ظرفیت زیستی و میزان استفاده از این ظرفیت زیستی وجود دارد. همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است، قاره اقیانوسیه با سرانه ۱۵/۱۱ هکتار بالاترین ظرفیت زیستی را به خود اختصاص داده است. کمترین سرانه ظرفیت زیستی متعلق به آسیا با ۸/۰ هکتار است. در مقابل آمریکای شمالی با ۹۰/۷ سرانه هکتار جهانی بالاترین جای پای اکولوژیک را به خود اختصاص داده است. بیشتر کشورها، بیشتر از حد ظرفیت زیستی موجودشان، استفاده می‌کنند. اگر همه افرادی که در دنیا زندگی می‌کنند، سبک زندگیشان مانند یک سکنه ایالات متحده یا امارات متحده عربی باشند، ظرفیت زیستی معادل ۵/۴ زمین لازم است تا میزان مصرف انسان‌ها را تامین کند. در مقابل، اگر مردمی که در دنیا زندگی می‌کردند، شبیه مردم کره جنوبی بودند، تنها ۸/۱ سیاره لازم بود. و اگر مردم دنیا در سال شبیه مردم هند زندگی می‌کردند، بشر کمتر از نیمی از ظرفیت زیستی زمین را استفاده می‌کرد.
در حالی که آسیا سرانه متوسط جای پای کمی دارد، این منطقه بیش از نیمی از جمعیت جهان و به همین دلیل بزرگ‌ترین جای پای کلی را بین تمام مناطق دارد. جای پای کلی مناطق، اغلب دو برابر ظرفیت زیستی‌شان در سال است. در مقابل، آمریکای لاتین و جزایر دریای کارائب، ظرفیت زیستی شان تقریبا دو برابر اندازه جای پایشان است. به علاوه، منطقه آسیا، آمریکای شمالی و اروپا، مناطقی هستند که دارای کسری اکولوژیک هستند، و جای پای کلی آنها از ظرفیت زیستی شان بیشتر است. این به آن معنی است که این مناطق وابسته به ظرفیت زیستی دیگر نواحی جهان هستند
در میان کشورهای آسیایی، ساکنان امارات متحده، بالاترین متوسط سرانه جای اکولوژیک در دنیا یعنی، ۷/۱۰ هکتار را به خود اختصاص داده‌اند. بیشتر کشورهای آسیایی جای پای اکولوژیک بالاتری از ظرفیت زیستی شان دارند و این به آن معنی است که آنها تقاضا برای ظرفیت زیستی خارجی دارند. از کل مناطق دنیا، آسیا، با افزایش ۵۰۹۳ میلیون هکتار از سال ۱۹۶۱ تاکنون، بالاترین رشد کلی در جای پای اکولوژیک تولید را به خود اختصاص داده است. متوسط جای پای اکولوژیک ساکنان آسیا، بین سال‌های ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۷، ۳۹ درصد افزایش یافته است، در حالی که در همین زمان جمعیت آسیا ۱۳۸ درصد رشد داشته است. بنابراین، در حالی که رشد جمعیت یک عامل اصلی در افزایش جای پای اکولوژیک آسیایی‌ها است، رشد در سرانه جای پا نیز موثر است. متوسط سرانه جای پای اکولوژیک مصرف، بین کشورهای آسیایی متنوع‌تر از کشورهای دیگر مناطق است که این موضوع به تفاوت‌های زیاد در الگوهای مصرف و فراوانی بین کشورهای آسیایی برمی‌گردد.


با توجه به آمارهای موجود سرانه جای پای اکولوژیک ایران با مقدار ۶۸/۲ تقریبا برابر با متوسط جای پای اکولوژیک جهان است. اما در مقایسه با قاره آسیا با سرانه جای پای ۸/۱، ایران جای پای بسیار بزرگ‌تری نسبت به کشورهای قاره آسیا دارد. سرانه ظرفیت زیستی ایران ۸/۰ هکتار است که با آسیا برابر و کمتر از نصف سرانه زیستی جهان است.
همانطور که در نمودار 2 مشاهده می‌شود، ایران بالاترین سرانه ظرفیت زیستی در زمین کشاورزی با 5/0 هکتار و پایین ترین سرانه ظرفیت زیستی در پهنه آبی با 06/0 هکتار را دارا است. همچنین بزرگ‌ترین سرانه جای پای اکولوژیک مربوط به جای پای کربن (7/1) هکتار و پایین ترین جای پا مربوط به جنگل با 05/0 هکتار می‌باشد. با مقایسه جای پا و ظرفیت زیستی به تفکیک پهنه‌های زمین، می‌توان به این نتیجه رسید که تنها در پهنه جنگل ظرفیت زیستی ایران بالاتر از جای پای اکولوژیک است. به این معنی که در پهنه جنگل مردم ایران از تمام ظرفیت زیستی استفاده نکرده اند و در این بخش پایداری اکولوژیک وجود دارد. در زمین ساخته شده نیز ظرفیت زیستی و جای پای اکولوژیک با هم برابرند که نشان می‌دهد، مصرف در این بخش تا به امروز از ظرفیت زیستی فراتر نرفته است. در پهنه‌های دیگر زمین جای پای اکولوژیک بالاتر از ظرفیت زیستی است، که نشان‌دهنده ناپایداری در این پهنه‌ها می‌باشد.
با مقایسه سرانه ظرفیت زیستی و سرانه جای پای ایران پی می‌بریم که جای پای اکولوژیک ایران بسیار بزرگ‌تر از سرانه زیستی اش می‌باشد که این امر نشان‌دهنده مصرف بیش از حد از منابع و وابستگی به منابع دیگر مناطق جهان برای تامین نیازهای اکولوژیک ساکنان است. و همچنین بر اساس منطق روش جای پای اکولوژیک و نتایج به دست آمده می‌توان گفت که وضعیت اکولوژیک ایران دارای ناپایداری است. البته باید به نکته قابل توجهی اشاره کرد، اینکه در سطح ملی و منطقه‌ای می‌توان ناپایداری اکولوژیک و کمبود ظرفیت زیستی را با مصادره منابع از مناطق پشتیبان جبران کرد.
اما در سطح جهانی از آنجا که منابع سیاره محدود و مشخص است، نمی‌توان بیش از ظرفیت زیستی زمین مصرف کرد، و در صورت فشار بیش از حد بر منابع، امکان تجدید منابع از بین می‌رود و از آنجا که حیات انسان به منابع زیستی کره زمین وابسته است، زندگی و محیط زیست انسان در معرض خطر جدی قرار می‌گیرد. توجه به این موضوع، لزوم نگرش دقیق تر به مسائل زیست محیطی و مدیریت صحیح مصرف منابع و لزوم برنامه ریزی در حوزه‌های زیست محیطی را برای تمام جهان و به خصوص کشور ایران خاطر نشان می‌سازد.
* کارشناس ارشد برنامه‌ریزی و توسعه منطقه‌ای)