نگاهی به کنسولگریهای خارجی در خراسان-کنسول شوروی
رقابتهای پنهانی
حمیدرضا رمضانی: روسیه تزاری، از دهه آخر قرن نوزدهم، در مشهد کنسولگری دایر کرده بود؛ اما دولت اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۳۷م/ ۱۳۱۶ش، تمامی پستهای کنسولی خود را در ایران ــ جز تهران ــ تعطیل کرد. در شهریور ۱۳۲۰ که خراسان به اشغال نیروهای شوروی درآمد، تنها نماینده رسمی شوروی در خراسان، نماینده بازرگانی این کشور بود که در مشهد اقامت داشت. نمایندگی بازرگانی شوروی در مشهد در باغخونی قرار داشت.
اشغال خراسان در تامین منافع شوروی و ارتباط با کنسولگری انگلستان، ضرورت دایرکردن دوباره کنسولگری شوروی در مشهد را ایجاب مینمود.
حمیدرضا رمضانی: روسیه تزاری، از دهه آخر قرن نوزدهم، در مشهد کنسولگری دایر کرده بود؛ اما دولت اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۳۷م/ ۱۳۱۶ش، تمامی پستهای کنسولی خود را در ایران ــ جز تهران ــ تعطیل کرد. در شهریور ۱۳۲۰ که خراسان به اشغال نیروهای شوروی درآمد، تنها نماینده رسمی شوروی در خراسان، نماینده بازرگانی این کشور بود که در مشهد اقامت داشت. نمایندگی بازرگانی شوروی در مشهد در باغخونی قرار داشت.
اشغال خراسان در تامین منافع شوروی و ارتباط با کنسولگری انگلستان، ضرورت دایرکردن دوباره کنسولگری شوروی در مشهد را ایجاب مینمود. بنابراین در زمستان ۱۹۴۲م/ ۱۳۲۰ش، یک دیپلمات روسی به همراه چند نفر از کارمندانش وارد مشهد شد تا کنسولگری شوروی در مشهد را مجددا دایر کند. این دیپلمات روسی که بهعنوان نخستین سرکنسول اتحاد جماهیر شوروی در خراسان پس از اشغال، انتخاب شده بود، ام.ا. ماکسیموف نام داشت. ماکسیموف از اعضای باتجربه موسسه کمیساریای خارجی خاورمیانه بود. او فارسی را در سطحی میدانست که نیازی به مترجم نداشت. یکی از کنسولیارهای وی، بوریاچنکو نام داشت که در تمام مدت اشغال خراسان در کنسولگری شوروی مشغول بهکار بود. پس از ماکسیموف که به سفارت شوروی در تهران ارتقا یافت، ابتدا کوزلف ــ به قول اسکراین؛ یهودی انگلیسیدان ــ جانشین او شد و سپس آ. گ. آبراموف بهعنوان سرکنسول برگزیده و در مردادماه ۱۳۲۳/ ژوئیه ۱۹۴۴ وارد مشهد شد.
سرکنسولهای شوروی مقیم مشهد، برخلاف انگلستان ثابت نبودند و هرچندمدت یکبار شخص دیگری جانشین سرکنسول قبلی میشد. شاید این هم از ویژگیهای نظام کمونیستی شوروی بود که افراد برای مدت زیادی در سرزمینهای غیرکمونیست نمیماندند، اما از اینکه بوریاچنکو در تمام مدت در مشهد مشغول به خدمت بود، میتوان حدس زد که وی از ماموران اطلاعاتی شوروی بود. این ماموران وظیفه داشتند در بین مردم نفوذ کنند و علاوه بر تبلیغات کمونیستی، فعالیتهای جاسوسان دشمن (آلمانیها) و حتی ماموران سیاسی و نمایندگان کشورهای دوست مثل انگلستان را زیر نظر گرفته و خنثی کنند. درواقع دو دولت انگلستان و شوروی گرچه متحد و متفق بودند، اما رقابتی پنهانی نیز با یکدیگر داشتند.
برنامههایی که کنسولگری شوروی در خراسان دنبال میکرد، بسیار پرحجم، دقیق و متنوع بودند و اقدامات انگلیسیها چندان قابل مقایسه با حجم کاری و فعالیتهای روسها نبود. خود اسکراین، سرکنسول انگلستان مقیم مشهد، نیز به این نکته اعتراف دارد:
«... بههیچوجه در موقعیتی نبودیم که بتوانیم با تکنیکهای تبلیغاتی ارتش سرخ به رقابت برخیزیم. ...».
مهمترین اقدامات کنسولگری شوروی در خراسان عبارتند از:
تاسیس بانک روس و ایران
روسیه تزاری در سال ۱۹۰۲م/ ۱۳۲۰ق، شعبهای از بانک استقراضی روس را در مشهد دایر کرد. این بانک فعالیت خود را در زمان شوروی نیز ادامه داد. این بانک در دادن اعتبار به افرادی که مورد اطمینان دولت شوروی یا وابسته به حزب توده بودند، نقش مهمی ایفا کرد و از طریق اتاق بازرگانی و نمایندگی بازرگانی شوروی، کمکهای فراوانی به اشخاص و گروههای موردنظر نمود. این کمکها در جذب افراد به سمت روسها بسیار موثر بودند.
نمایش فیلم
روسها نیز مانند انگلیسیها به تاثیر فیلم و سینما واقف بودند و در تمام مدت اشغال خراسان از این وسیله تبلیغاتی بهخوبی استفاده کردند. موضوع فیلمهایی که توسط روسها به نمایش درمیآمد، متنوع بود و البته هر دسته از این فیلمها اهداف خاصی را دنبال مینمود. این فیلمها موضوعاتی مثل زندگی رهبران شوروی (لنین و استالین)، جنگ (شکست ارتش آلمان، اعزام نیروهای ارتش سرخ به جبهه و...) پیشرفتهای مناطق مختلف شوروی در سایه حکومت کمونیستی و حتی گاه مسائل مرتبط با ایران را نمایش میدادند. نخستین فیلمی که توسط ارتش سرخ در خراسان به نمایش درآمد، فیلم سینمایی «لنین در اکتبر» نام داشت که در قوچان به نمایش گذاشته شد. این فیلم که در مشهد نیز به نمایش درآمد، به بررسی زندگی لنین و مبارزات او و نیز سایر رهبران اتحاد شوروی مانند استالین میپردازد. بعضی از این فیلمها جنبه هنری ــ ادبی نیز داشتند و از آثار مهم ادبی کشور روسیه الهام گرفته بودند. از جمله میتوان به فیلم «یکشب ماه مه» اشاره کرد که از روی اثر مشهور گوگول، نویسنده نامدار روسی اقتباس شده بود.
همانطورکه قبلا عنوان شد، احساسات آلمانوفیلی (طرفداری از آلمان) در بین طبقات مختلف جامعه ایران بهوضوح قابل مشاهده بود. پیروزی گسترده آلمانیها در اروپا و نیز پیشروی سریع ورماخت (ارتش آلمان) در خاک شوروی، باعث شده بود مردم ایران ارتش آلمان را ارتشی شکستناپذیر تصور کنند. روسها برای تغییر این نگرش، فیلمهایی از شکست آلمان و تلفات نیروهای نظامی آنها را که درعینحال نمایانگر قدرت ارتش سرخ بودند، به نمایش گذاشتند. از جمله این فیلمها میتوان به «دفاع از استالینگراد»، «سان پیروزی در مسکو» و «سوورف» اشاره کرد. دستهای دیگر از فیلمها، به پیشرفتهای اقوام مختلف ساکن شوروی در سایه حکومت کمونیستی اختصاص داشت.
کاملا مشخص است که هدف اصلی دولت شوروی از پخش این فیلمها، تبلیغ حکومت کمونیستی بود. فیلمهایی نظیر «ملانصرالدین در بخارا» و «دهنشینان» از این دسته فیلمها بودند. دستگاه تبلیغاتی شوروی به همین موارد اکتفا نکرد در سال ۱۳۲۳، فیلمی را تحت عنوان «ایران» به نمایش گذاشت که در نوع خود بیسابقه بود. فردی به نام هلالیان که از اعضای حزب توده مشهد بود، طی مقالهای پیرامون این فیلم نوشت: «... این فیلم که از محصولات استودیوهای شوروی و در سال ۱۹۴۲ برداشته شده است، کمک بزرگی به فرهنگ کشور ما مینماید و نشانه بزرگ دوستی ملل شوروی نسبت به کشور ما است. این فیلم بزرگترین شاهکاری است که تاکنون راجع به ایران در عالم سینما دیده شده است.
در این فیلم زیباترین مناظر طبیعی ایران تجلی میکند، حیات اجتماعی ملت ایران بهطور بیغرضانه و دوستانهای تشریح میشود... معرفی تاریخ سههزارساله ایران، فردوسی، سعدی، حافظ با چنان لحن احترامآمیزی برای ما بسی گرانبها و مهم است و ضمنا مدنیت جدید ایران نیز حتیالمقدور در فیلم نمایش داده میشود. بههرحال کفزدنهای شدید تماشاچیان هنگام نمایش فیلم، نشانه خللناپذیرترین دوستی ایران و ملل شوروی است.»
بدونشک هدف از نمایش این فیلم بهطور غیرمستقیم القای این پیام بود که اگر مردم ایران با اینهمه سابقه تمدنی، مربیانی از سنخ رهبران حزب توده داشته باشند، چون آنها نیز همچون رهبران شوروی کمونیست هستند، مطمئنا لیاقت هرگونه ترقی را خواهند داشت. معمولا روسها فیلمهای خود را در سینما «دیدهبان» به نمایش میگذاشتند. اما گاه برای تاثیرگذاری بر نسل جوان به نمایش فیلم در دبیرستانهای مشهد نیز اقدام میکردند. بهعنواننمونه در هفدهم بهمنماه ۱۳۲۴ فیلم «سان پیروزی در مسکو» در دبیرستان شاهرضا به نمایش درآمد. همین فیلم در هجدهم بهمنماه همان سال در دبیرستان دخترانه شاهدخت نیز پخش شد.
روسها نیز مانند انگلیسیها، به اعزام کامیونهای سینمایی سیار به نقاط مختلف خراسان اقدام میکردند. از جمله فیلمهایی که توسط این کامیونها برای مردم روستاها و قصبات خراسان به نمایش درآمد، «آدم تفنگبهدوش»، «سوورف» و ... بودند. در تنفس بین سانسهای فیلم صفحههای موسیقی توسط پاتفون برای حاضرین پخش میشد. معمولا برایاینکه تاثیر این حرکت در بین مردم بیشتر شود، همراه با کامیون سیار پخش فیلم، پزشکان ارتش سرخ نیز برای مداوای بیماران به روستاها و قصبات میرفتند.
روزنامه «اخبار تازه روز» مینویسد: «... پزشک شوروی که با کامیون سیار بود، بیش از چهارصد نفر از بیماران این قراء و قصبات را که مبتلا به بیماری مالاریا، تراخم و امراض جلدی بودند، معاینه و کمکهای ضروری طبی به آنها کرد و دارویی که در دسترس داشت، مجانا به آنها داد. اهالی از این کمکهای بشر دوستانه مدنی شوروی بینهایت خرسند و مشعوف شده و تقاضا نمودند که کامیون سینمای سیار با فیلمهای جدید دوباره به دهات آنها بیاید.»
اقدامات بهداشتی
یکی دیگر از فعالیتهای روسها در خراسان برای تبدیل چهره خود از یک نیروی اشغالگر به نیروی حامی ایران، ارائه خدمات بهداشتی به مردم خراسان و بهویژه در مناطق تحت اشغال شوروی بود. شرایط جنگی حاکم بر کشور و حضور نیروهای متفقین، کمبود مواد غذایی و نیز کمبود دارو (که بیشتر آن از خارج وارد میشد) و ورود اتباع خارجی از جمله مهاجران لهستانی که اکثرا بیمار و حامل میکروبهای بیماریزا بودند، موجب گسترش برخی بیماریهای همهگیر نظیر تیفوس، تیفوئید، اسهال و ... در ایران شده بود. نیروهای متفقین برای جلوگیری از سرایت این بیماریها به سربازانشان، ناچار بودند تلاشهایی ــ هرچند اندک ــ را بهعمل آورند تا از شیوع بیشتر بیماریها جلوگیری کنند. روسها علاوه بر درمان بیماران، مقداری واکسن و سرم ضدتیفوئید و ضداسهال نیز در اختیار مقامات بهداشتی خراسان میگذاشتند. با افتتاح شعبه خراسان انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی، کمیسیون بهداری این انجمن نیز آغاز به کار کرد.
مرکز مشاوره طبی به همت این انجمن و زیرنظر پزشکان متخصص شوروی در محل تیمارگاه آتشنشانی افتتاح شد. در طول یک سال فعالیت این مرکز از آذرماه ۱۳۲۳ تا دیماه ۱۳۲۴، جمعا پنجهزاروهشت نفر از بیماران معاینه و معالجه شدند. ارتش سرخ هنگام ورود به مشهد، قسمتی از بیمارستان شاهرضا را در اختیار گرفت و از آن بهعنوان بیمارستان نظامی استفاده کرد. روسها تصمیم گرفتند بیمارستان (درمانگاه) دیگری را نیز راهاندازی کنند اما فعالیت رسمی این بیمارستان تا خروج نیروهای شوروی از خراسان به تعویق افتاد.
افتتاح خط هوایی تهران -مشهد
ارتش سرخ با در اختیار داشتن فرودگاه مشهد و نیز هواپیماهای گوناگون ترابری، در سال ۱۳۲۳ اقدام به برقراری خط هوایی تهران ــ مشهد کرد. برای این منظور شرکت «اینتوریست» تشکیل شد و نمایندگی آن در مشهد دایر گردید. افرادی که مایل بودند به سایر نقاط کشور از جمله به تبریز و بندر پهلوی (انزلی) مسافرت کنند، میتوانستند پس از پرواز به تهران، از خطوط این شرکت به مقصدهای مذکور استفاده کنند.
بیمه
از جمله نهادهای اقتصادی شوروی که در ایران شروع به کار کرد، شرکت بیمه دولتی شوروی یا «گستراخ» بود. این شرکت با سرمایهای در حدود ۱۰میلیون منات، با شماره ۱۲ در دفتر شرکتهای ایران به ثبت رسید و در شهرهای تبریز، مشهد، بندر انزلی، قزوین و اصفهان شعبه داشت. نمایندگی شرکت بیمه دولتی شوروی در مشهد، در بانک روس ــ ایران دایر شده بود و در موارد زیر خدمات بیمه ارائه میداد: بیمه لوازم منزل و کارخانهها در مقابل آتشسوزی، سرقت، شکستن و تخریب اموال؛ بیمه آتشسوزی، سرقت و حوادث کامیونها و اتومبیلها و نیز بیمه کالاهایی که توسط قطار، هواپیما، کشتی و کامیون در داخل و خارج خاک ایران حمل میشدند.
مبارزه با ملخ
در روزنامههای محلی خراسان اخبار فراوانی راجع به هجوم ملخ بهویژه به مناطق مرکزی و جنوبی خراسان در سالهای ۱۳۲۰ــ۱۳۲۴ به چاپ رسیده است. بهدلیل کمبود امکانات نظیر هواپیما و سموم دفع آفات، در اکثر مواقع هجوم این حشره باعث نابودی محصولات کشاورزی میشد. تنها توصیه به کشاورزان این بود که محل تجمع و تخمریزی ملخها را شخم بزنند تا تخم و شفیره ملخها بر اثر فرورفتن به زیر خاک، تکثیر بیشتر نیابد. روسها که به محصولات کشاورزی ایران نیاز داشتند، در اینجا نیز وارد عمل شدند و آمادگی خود را برای کمک به مبارزه با ملخ اعلام کردند. در خردادماه ۱۳۲۲ یک هیات کارشناسی از شوروی وارد خراسان شد.
ریاست این هیات با پروفسور شربینوفسکی بود. وی به همراه رئیس قسمت هواپیمایی این هیات و نیز یک نفر از کارمندان اداره بازرگانی شوروی به نام شوانیوک با همراهی رئیس کل کشاورزی استان، برای بررسی و تعیین مساحت اراضی مورد هجوم ملخها و نیز هماهنگکردن استفاده از وسایل زمینی و هوایی برای مبارزه با این حشرات، به نواحی گناباد و بیرجند عزیمت کرد.[۷۰] پس از بررسیهای مختلف، هواپیماهای سمپاش روسی این مناطق را سمپاشی کردند و همزمان مقداری سم در اختیار کشاورزان گذاشته شد تا خودشان برنامه مبارزه با ملخ را ادامه دهند.
اطعام فقرا
شرایط سخت میدانهای نبرد روسیه و احتیاج روزافزون آنها به مواد غذایی، موجب شد بخش مهمی از فرآوردههای کشاورزی ایران تحت عناوین گوناگون از کشور خارج شود. بیامنیتی و گسترش دزدی و راهزنی، مزید بر علت شده بود. مالکان دوباره از زندان آزاد شده بودند. علاوهبراین، بر اثر فروپاشی ارتش و فقدان مقررات و قانون، کشور دچار آشفتگی فراوان شده بود. به تبع این شرایط، سرانجام مشهد دچار قحطی شد، چنانکه مردم حتی از دسترسی به نان جو پر از خاکاره و خاکستر و ... نیز محروم بودند و سیل گدایان کوچههای مشهد را پر کرده بود.
بااینهمه، فقر یکی از بهترین ابزارهای تبلیغاتی را در اختیار متفقین بهویژه روسها و انگلیس قرار داد و هریک با تبلیغات وسیعی سعی داشتند نشان دهند که در کمک به فقرا پیشتاز هستند. این در حالی بود که عامل اصلی بهوجودآمدن این شرایط، خود روسها و انگلیسیها بودند. همانگونهکه در فعالیتهای کنسولگری انگلستان عنوان شد، از جمله کارهایی که در این زمینه صورت گرفت، اطعام فقرا در زمستان ۱۳۲۰ بود که بنا به پیشنهاد اسکراین، روسها یکصد تن آرد به این امر اختصاص دادند.
درواقع روسها با خرید گندم از ایران و خارجکردن آن، خودشان باعث قحطی شده بودند اما با اهداف تبلیغاتی، تحت عنوان حمایت از ملل ستمدیده، بزرگوارانه! مقداری از آن را به ایران بازمیگرداندند.
آب آشامیدنی
قبل از احداث شبکه لولهکشی شهری، مردم آب آشامیدنی خود را به چند طریق تامین میکردند: بعضی از منازل دارای چاه آب بود. آبانبارهایی نیز در نقاط مختلف شهر قرار داشت که توسط قناتهایی که از داخل شهر میگذشت، آبگیری میشد و سپس سقاها با انداختن مشکی چرمی به دوش، آب را از این آبانبارها به منازل میرساندند و در مقابل، مبلغی دریافت میکردند.
افراد متمول، آب مصرفیشان را از قناتهای گواراتر و از نظر بهداشتی سالمتر واقع در خارج شهر تهیه میکردند. آنها آب مصرفی خود را از افرادی دریافت میکردند که توسط گاری آن را به منازل مشتریان میرساندند. چاههای منازل به دلیل همجواری با چاههای فاضلاب، دچار آلودگی میشد. آبانبارهای داخل شهر نیز که اکثرا توسط مجاری روباز تغذیه میشدند، در کل از نظر بهداشتی قابلاعتماد نبودند.
حتی در داخل خود آبانبارها نیز زمینه برای آلودگی فراهم بود. جمعشدن رسوبات، انواع کرمها و ... از مهم ترین مشکلات آبانبارها بود. انتقال آب از خارج شهر نیز مشکلات خاص خود از جمله احتمال آلودگی در مسیر انتقال، آلودگی بشکههای حمل آب و ... را داشت. این مشکلات در حالی بود که هنوز مساله حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق و استفاده از وسایل جدید برای برداشت از سفرههای آب زیرزمینی و همچنین احداث شبکه لولهکشی و منبع ذخیره آب در ایران چندان متداول نبود. اینجا نیز روسها به کمک کارشناسان خود وارد عمل شدند.
نخستین کاری که در این زمینه انجام شد، حفر چاهی برای رفع احتیاجات آستان قدس بود. این کار میتوانست به اصلاح چهره آنان در نزد طبقات مذهبی جامعه خراسان کمک شایانی بکند؛ زیرا مشهور بود که کمونیستها ضدمذهب هستند. شهرداری مشهد نیز منبع آبی برای ذخیره آب خروجی از چاه احداث کرد. این چاه برای رفع احتیاجات محله عیدگاه حفر شد. در ساعت سه بعدازظهر روز دوشنبه هفدهم دیماه ۱۳۲۴، بنا به دعوت قبلی شهرداری مشهد، چاه و منبع آب مذکور با حضور سرکنسول شوروی در مشهد، نمایندگان خارجی، روسای ادارات، مدیران جراید و عدهای از محترمین شهر، توسط ناصر اعتمادی (استاندار) افتتاح شد.
منبع: نشریه زمانه، منابع در دفتر روزنامه موجود است.
ارسال نظر