روایت سفیر آلمان از عاشورا در صاحبقرانیه

روز عاشورا ناصرالدین شاه از سفیر و اعضای سفارت دعوت کرد تا در مراسم تعزیه که در کاخ نیاوران (صاحبقرانیه) برپا می‌شد شرکت کنیم. آن روز صبح پس از صرف صبحانه با اسب از رستم‌آباد به طرف نیاوران حرکت کردیم. ما را به چادری هدایت کردند که در وسط باغ و نزدیک اطاقی که شاه برای تماشای تعزیه در آن می‌نشست، برپا شده بود. از داخل چادر میدان بزرگی را جلوی ساختمان قصر می‌توانستیم نظاره کنیم. جلوی ساختمان یک دسته از افراد ایل قاجار که از اقوام و خویشان شاه بودند پای برهنه ایستاده بودند و سینه می‌زدند.

ریش سفیدی از قاجار که در وسط ایستاده بود برای آنها نوحه می‌خواند و دیگران گفته‌های او را به‌طور دسته‌جمعی تکرار می‌کردند و به سینه خود می‌کوبیدند. سینه‌زنی اصولا یکی از معمول‌ترین مراسم عزاداری در ایران است و بیشتر دستجات آن‌قدر با دو دست بر سینه می‌زنند که پوست آن کنده شود. ناصرالدین شاه برای آنکه اهمیت عزاداری ماه محرم و اعتقاد خود را به این مراسم نشان دهد، دستور داده بود که عده‌ای از اعضای ایل قاجار که از خویشان نزدیک او بودند و مقامات مهمی را در دولت ایران داشتند، پای برهنه روی زمین راه می‌رفتند و چای و قلیان می‌بردند یا آنکه چماقی را به دست گرفته بودند و مانند فراشان انتظامات را به عهده داشتند. در وسط میدان قسمتی را به وسیله نرده از دیگر قسمت‌ها مجزا کرده بودند و آنجا را به‌صورت صحرای کربلا در نظر تماشاچیان مجسم می‌کردند و در وسط این قسمت دو خیمه سبز رنگ به‌عنوان حضرت سیدالشهدا و خاندان او برپا کرده بودند و همین قسمت سکوی وسیع و مرتفعی قرار داشت که تعزیه‌خوان‌ها از روی آن تعزیه می‌خواندند.

- سفری به دربار سلطان صاحبقران، دکتر هینریش بروگش، سفیر پروس (آلمان) در ایران
ترجمه مهندس کردبچه/ جلد اول/ انتشارات روزنامه اطلاعات، ۱۳۶۷.