اوضاع اجتماعی و اقتصادی سمنان در اوایل دوره قاجار(تا سال ۱۳۱۰ ق.)
مسیر پرتردد کاروانها
هوشنگ خسروبیگی- زهرا قنبریمله
یکی از مهمترین دورههای تاریخ ایران، عصر قاجار است که تحولات و تغییرات متعدد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مهمی را در خود دیده است که زمینه بروز و پیامدهای بسیاری از این تحولات و تغییرات در شهرها و روستاهای ایران بوده است. این مقاله تلاش دارد ضمن توجه به تغییرات تعداد جمعیت در یکی از شهرهای ایران، مولفههای موثر در تغییرات اجتماعی و اقتصادی سمنان را در اوایل دوره قاجاریه شناسایی و ارزیابی کند.
موقعیت جغرافیایی سمنان
منابع عصر قاجار، درباره موقعیت جغرافیایی سمنان- به ویژه در اواخر حکومت زندیه و اوایل قاجار- گویا نیستند؛ از یکسو زینالعابدین شیروانی در کتاب بستان السیاحه خود سمنان را جزو ایالت طبرستان معرفی کرده است (شیروانی، ۱۳۰۱: ۳۰۵) و از سویی دیگر در کتاب دیگر خود با نام ریاضالسیاحه این شهر را در قلمرو ایالت خراسان ذکر کرده است (همو، ۱۳۴۹: ۵۲۲).
هوشنگ خسروبیگی- زهرا قنبریمله
یکی از مهمترین دورههای تاریخ ایران، عصر قاجار است که تحولات و تغییرات متعدد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مهمی را در خود دیده است که زمینه بروز و پیامدهای بسیاری از این تحولات و تغییرات در شهرها و روستاهای ایران بوده است. این مقاله تلاش دارد ضمن توجه به تغییرات تعداد جمعیت در یکی از شهرهای ایران، مولفههای موثر در تغییرات اجتماعی و اقتصادی سمنان را در اوایل دوره قاجاریه شناسایی و ارزیابی کند.
موقعیت جغرافیایی سمنان
منابع عصر قاجار، درباره موقعیت جغرافیایی سمنان- به ویژه در اواخر حکومت زندیه و اوایل قاجار- گویا نیستند؛ از یکسو زینالعابدین شیروانی در کتاب بستان السیاحه خود سمنان را جزو ایالت طبرستان معرفی کرده است (شیروانی، ۱۳۰۱: ۳۰۵) و از سویی دیگر در کتاب دیگر خود با نام ریاضالسیاحه این شهر را در قلمرو ایالت خراسان ذکر کرده است (همو، ۱۳۴۹: ۵۲۲). حداقل میدانیم سمنان تا سال ۱۲۵۹ ق. جزو ایالت خراسان محسوب میشده که پس از آن سال به صورت ایالتی مستقل درآمده است (شیرازی، ۱۳۸۰: ۱۴). علت تبدیل این شهر به ایالتی مستقل را باید درخواست محمدشاه در کاهش اقتدار حاکم خراسان، وسعت خراسان، شورشهای پیدرپی در آن (هدایت، ۱۳۴۵: ۱۳۸۰) و در نهایت اهمیت اقتصادی سمنان، دامغان و شاهرود جستوجو کرد. ملگونف نیز به سال ۱۲۷۶ ق. از شاهرود و دامغان و سمنان به عنوان ولایاتی جدا یاد کرده است و حتی به تعیین حد و مرز آنها میپردازد که با استناد به سخن او، شاهرود از شرق با روستای میامی، از غرب با تاش و از جنوب نیز با روستای دهملا، مرتبط بوده است (۱۳۷۶: ۱۷۷).
ادوارد براون نیز در سال ۱۳۲۹ ق. با ارائه نقشهای از ایران در زمان ناصرالدین شاه، خط مرزی ولایات فوق را مشخص کرد که در آن سمنان و دامغان، از شمال با مازندران، از مغرب با تهران، از جنوب با یزد و از مشرق با شاهرود و شاهرود نیز از شمال با استرآباد، از غرب با دامغان و سمنان و در جنوب و شرق با خراسان مرتبط بوده است (Browen ۱۸۳۹: ۳). منابع از شهر سمنان به عنوان شهری خرم یاد کردهاند (شیروانی، ۱۳۰۱: ۲۲۴) که در موقعیت جغرافیایی خشک و نیمهخشک قرار گرفته است و دارای زمستانهای سرد و تابستانهای گرم است. به کارگیری عنوان خرم برای این شهر حاکی از آن است که این منطقه در قرن نوزدهم به مفهوم واقعی به ویژگیهای یک شهر نزدیک نبوده و بیشتر دارای بافت کشاورزی یا شبهشهری بوده است.
وضعیت اقتصادی سمنان در عصر قاجار
یکی از مهمترین مولفهها در بررسی ساختار اقتصادی در سمنان، راه و ارتباطات و نقش آن در حیات اقتصادی این شهر است؛ به این ترتیب که مسیر تهران، سمنان، دامغان، شاهرود، مشهد به همراه تهران، فیروزکوه، مازندران، استرآباد، مشهد، دو راه پرتردد مسافران و زوار و تجار بوده است که معمولا یکی از این دو راه را برای مسافرت برمیگزیدند که هر یک از این دو راه به دلایلی دارای مزایا و معایبی بوده است. مسیر فیروزکوه به دلیل کوهستانی بودن آن به ویژه سختی مسافرت در زمستان مشکلاتی را برای مسافران فراهم میساخت و مسیر سمنان، دامغان، شاهرود نیز به دلیل گرمای شدید آن در تابستان و نیز از همه مهمتر، حمله راهزنها به کاروانهای تجاری و مسافرتی همواره مخاطرهآمیز بوده است. لیکن به دلیل هموار بودن این مسیر و حرکت کاروانهای نظامی و افواج مختلف با تجهیزات نظامی از این طریق، این مسیر پرتردد بود. ضمن اینکه مسیر نخستین (سمنان، دامغان، شاهرود) به عنوان بخشی از جاده قدیمی ابریشم از اهمیت تجاری و اقتصادی خاصی برخوردار بوده است.
هرچند، ناامنی در مسیر سمنان، دامغان و شاهرود به ویژه در شاهراه شاهرود- مشهد وجود داشت، لیکن دولت مرکزی در قبال این مساله بیتفاوت نبوده است و برای سرکوبی یاغیان و ایجاد امنیت برای زوار دست به تدابیر مختلف میزد، به عنوان نمونه آقاسیخان، حاکم شاهرود و بسطام به سرکوبی حملات راهزنان پرداخته و سرهای آنها را از تن جدا کرد (غفاری، 1369: 137).
همچنین زوار در این منطقه، با محافظان و تفنگچیانی که دولت برای این منظور در آن منطقه اسکان داده بود، به رفت و آمد در این مسیر میپرداختند و در واقع قراچهداغها، همان دسته محافظی بودند که دولت در شاهرود برای دفع حملات راهزنان اسکان داده بود (فریزر، 1364: 264). اهمیت این مسیر تا حدی است که حکام هر منطقه را واداشته بود تا به منظور رفاه حال مسافران و زوار، به ساخت قنات، کاروانسرا و چاپارخانه بپردازند. اقدامات عباس قلیخان و مرتضیقلیخان حکام شاهرود به سال 1272 ق. از این نوع بوده است (روزنامه وقایعاتفاقیه، 1373: ج 2، 1127). کشیده شدن خط تلگراف خراسان، از تهران- خوار- سمنان و شاخهای به فیروزکوه و سپس از سمنان به دامغان، شاهرود و از شاهرود به بندرگز و از شاهرود به مشهد سوای اهمیت زیارتی این منطقه به لحاظ اقتصادی و تجاری بسیار مهم تلقی میشد؛ نمونه بارز این امر و اهمیت این مسیر به لحاظ تجاری، گزارشی است که چارلز عیسوی آن را در کتاب خود ذکر کرده است (عیسوی، 1369: 235).
اما روند زمینداری در عصر قاجار، یک دوره پرفراز و نشیبی را پشت سر گذارد به طوری که دولت و شاه که در اوایل و اواسط قرن 19 از بزرگ مالکان به حساب میآمدند، اما در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 از بزرگ مالکی خارج شدند؛ به این صورت که خاندان قاجار که حکومت را در ایران به دست گرفتند، تغییرات اساسی را در مناسبات ارضی پدید آوردند و زمینهای خاصه و تیول را به زیان زمینهای موقوفه گسترش دادند. این جریان گرچه نیم قرن به طول انجامید، لیکن این امر خود زمینه را برای خصوصی کردن املاک بزرگ در نیمه دوم قرن آماده ساخت و از سال 1850 م/ 1266 ق. و به طور قطع در سال 1880 م./ 1295 ق. مالکیت زمینهای دولتی و تیول در حد گستردهای به علما، بازرگانان و مقامات دولتی انتقال داده شد (فوران، بیتا: 46-47). به عنوان نمونه،حاج علینقی تاجر، برخی از روستاهای سمنان چون شورآب، بخشآباد، جهان آباد و محمدآباد و دهنمک (وقفنامه حاجعلینقی تاجرکاشانی، 1295 ق) را به عنوان اراضی اربابی در اختیار گرفت. به این ترتیب، حاصل این فرآیند بسیار مهم پیدایش طبقه جدید اما با ثبات زمینداری بود که املاکش نه تنها خصوصی و شخصی، بلکه بسیار بزرگ بوده و چندین پارچه آبادی را شامل میشد و بازرگانان به عنوان عنصر عمده تشکیلدهنده طبقه جدید زمیندار، در املاک کشاورزی سرمایهگذاری کرده و این روند سرمایهگذاری و کشاورزی بعد از دهه 1870 م./ 1286 ق. که رونق صادرات کشاورزی با فروش زمینهای خالصه همزمان بود، شدت گرفت (فوران، بیتا: 46-47).
دلایل فروش املاک خالصه در عصر ناصری را میتوان در عواملی چون تحولات اقتصادی در جهان و نیازهای آنی شاه و حکومت به پول نقد، تجاری شدن کشاورزی و ناسودمندی املاک خالصه دانست (شاهدی، ش سوم، 1376: 58 و 62). همچنین مساله مهم دیگر در این عصر، وقف است که عوامل متعددی از جمله تعدی و اجحاف، جنگ و ناامنی در توسعه این سنت اسلامی موثر بوده است (همو: 48). به گونهای که در عصر قاجار و به ویژه در عصر ناصری، تبدیل زمینهای خالصه به زمینهای اربابی، بر تعداد موقوفات افزود، زیرا لازمه وقف، داشتن ملک خصوصی است به طوری که در سمنان عصر ناصری، از کل روستاهای این شهر، 35 درصد آن وقفی بوده است. آنچه مسلم است آن است که زمین بهترین منبع پولی و کالایی برای سرمایهگذاران بخش خصوصی قلمداد میشده است که مهمترین عامل تولید درآمد در کشور بهشمار میرفته است. لذا سرمایهگذاری در آن برای رسیدن به درآمد کلان، با در نظر گرفتن نوع سطح کشت هر منطقه، برای هر سرمایهگذاری مهم تلقی میشده است و روستاها بهعنوان مهمترین تولیدکننده محصولات متنوع در هر منطقه بودهاند و نقش مهمی را در حیات اقتصادی هر منطقه ایفا میکردند؛ بهطوری که در سال 1268 ق، انجیر، بادام، انار و انگور سمنان بهعنوان بهترین نوع تولیدات این منطقه نام برده شده است (هدایت، 1356: 135). در سال 1276 ق، نیز از تنباکو، قدک و خشکبار سمنان به نیکی یاد شده است (میرزاابراهیم، 1355: 18 و 19). حکیمالممالک نیز به سال 1283 ق. بر تولید زردآلو و توت و کاشت گیاهان مختلف چون زرشک و چهارپر اشاره کرده بود (حکیمالممالک، 1286 ق: 36). زیتون نیز در سال 1290 ق. در سی جریب زمین محله لتی بار سمنان کشت شده است کاشت زعفران نیز در همین سال در محدوده جاده رکنآباد سمنان صورت میگرفته است (وقفنامه امیررکنالدین، 1290 ق). رواج چنین محصولاتی در سمنان به دلیل نوع خاک منطقه که شورهزار بوده و نیز نوع آب و هوای آن بستگی داشت.
ناصرالدینشاه نیز در سفر خود به خراسان به سال 1300 ق. از کاشت صیفیجات به همان دلیل فوق یاد کرده است (ناصرالدینشاه، 1354: 27). کاشت گندم نیز در زمینهای زراعی سمنان مرسوم بوده است، اما بهتدریج از کشت آن در این منطقه کاسته شد. گزارش میرزاابراهیم (1355: 18 و 19) به سال 1276 ق. حکیمالممالک در سال 1283 ق و هوتم شیندلر حاکی از کاهش تولید گندم در سمنان بوده است؛ بهگونهای که هر سه نویسنده اذعان داشتهاند که غله سمنان کفاف مردم سمنان را نمیداد و برای حل مشکلات معیشتی مردم، غله از خوار و برنج از هزارجریب به سمنان وارد میشد؛ حکیمالممالک در سفر اول به سال 1283 ق. به منطقه خراسان، گزارش داد که شلتوک از خوار به سمنان، تهران و فیروزکوه وارد میشد (1286 ق: 45) و هوتم شیندلر اذعان داشت که غله سمنان کفاف 3 ماه مردم این منطقه را میداده و غله 9 ماه دیگر نیز از خوار تامین میشده است (1356: 155). علت کاهش تولید گندم در سمنان به دلیل تجاری شدن کشاورزی یعنی کشت و تولید محصولات زراعی نقدینهآور نظیر پنبه، تنباکو و توتون بوده است که در جریان تجارت بینالمللی با سرعت بیشتری به فروش میرفت، همین امر سبب شد تا تولیدکنندگان غلات به تولید محصولات تجاری بپردازند. این روند از یک جهت باعث سوددهی در کوتاهمدت شده و از دیگر سو نیز کشت این محصولات، مانع از کشت محصولات مورد نیاز بهویژه گندم میشد. کاشت تخم پنبه آمریکایی در ایران به سال 1268 ق. (روزنامه وقایع اتفاقیه، 1373: ج 1، 416) در زمینهای سمنان، منجر به رکود کشت غلات در این منطقه شد؛ طوری که به سال 1300 ق، قست اعظم زراعت سمنان را کاشت پنبه و تنباکو به خود اختصاص داد (ناصرالدین شاه، 1354: 214). کاشت تنباکو، تا سال 7-1306 ق. در سمنان همچنان ادامه داشته است بهویژه آنکه این منطقه به همراه خوار و ورامین بیشترین تنباکوی کشور را تولید میکردهاند (امینالدوله، 1370: 114).
اما خشکسالی دو دهه پایانی قرن 13 هـ در تاریخ ایران، گرانی را پدید آورد؛ روند گرانی اجناس در سال 1289 ق. در تداوم گرانی کالاها در سال 1288 ق. و به دنبال خشکسالی سال 1287 ق. بوده است و این گرانی روی قیمتهای سمنان اثر محسوسی گذاشت، بهگونهای که قیمت گندم به بالاترین حد خود در آن سالها رسید (روزنامه ایران، 1373: ج 2، 1247). بارندگی مداوم، پس از یک دوره خشکسالی به سال 1291 ق. (همان، 955) با تدابیر اقتصادی اتخاذ شده از سوی ادیبالممالک چون مبارزه با رشوه و کاهش قیمت اجناس همراه و همگام بوده است (همان، 267). لذا با توجه به ارقام گندم به سال 1288 ق. و مقایسه آن با ارقام 1291 ق. در سمنان، قیمت گندم در سال 1291 هـ .ق در مقایسه با 1288 ق. تقریبا 41 درصد کاهش داشته است. اما جاری شدن سیل به سالهای 1292 و 1293 ق. باعث تخریب محصولات کشاورزی شد (همان، 1208) و تداوم آن در سالهای 1295 ق. و 1296 ق. همچنان به لحاظ اقتصادی صدماتی را وارد ساخت (همان، 1578). در سال 1303 ق. زنگزدگی محصول گندم در سمنان، منجر به افزایش قیمت این محصول گشت و ضیاءالدوله حاکم شاهرود، تامین غله سمنان را برعهده گرفت (همان، 2596). زنگزدگی مجدد گندمزارها به سال 1307 ق. در سمنان و دامغان و سپس سن خردگی گندم در این دو شهر، منطقه را با کمبود غله مواجه ساخت و بار دیگر بر قیمت گندم افزوده شد. از دیگر سو در همین سال کمبود گوشت نیز از معضلات دیگر مردم سمنان بوده است که با آن دست به گریبان بودند (همان، 2868). نکته قابل توجه در این دوره، تورم است که دلایل متعددی را به خود اختصاص داده است؛ بهعنوان نمونه میتوان به سقوط ارزش پول ایران بارها و بارها در طول سده 19 م. اشاره کرد که به شکل تورم داخلی بازتاب یافت و در نتیجه تورمهای پی در پی بر سطح زندگی مردم، تاثیر منفی گذاشت.
منبع: فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخنامه ایران بعد از اسلام، سال اول، شماره اول، پاییز و زمستان ۸۹، صفحات ۴۱-۱۹
ارسال نظر