ولوله ساختمانی در تهران؛ تهدید یا فرصت؟ - ۲۶ بهمن ۹۱
مریم علیزاده
در گوشه گوشه کلانشهر تهران فراوانی «ساختوسازهای مسکونی» حداقل به دو برابر یکی دو سال گذشته رسیده است. نگاه به حجم این ساختمانسازیها، پایتخت را با یک پرسش نگرانکننده مواجه میکند: «در تهران چه خبر است؟» برای پاسخ به این پرسش کافی است یک تصویربرداری از سطح شهر تهران انجام شود و آن وقت مشخص میشود، پایتخت در انحصار بسازوبفروشها درآمده است. ماجرای شروع این تهاجم خیلی خیلی ساده است:
۱- در تهران زمین خام -زمین خاکی و بکر- تقریبا نایاب است و آنچه وجود دارد متعلق به دستگاههای دولتی و نهادهای خاص است که اصلا امکان ساختوساز بر روی آنها وجود ندارد!
۲- تقاضای خرید مسکن در تهران سال به سال بهصورت تصاعدی رو به افزایش است و با وضعی که در سالهای اخیر رخ داده- انباشت تقاضا و احتکار مسکن- محال است حداقل تا ۱۰ سال آینده، ذرهای از تقاضای بالفعل -آماده خرید- کم شود.
در گوشه گوشه کلانشهر تهران فراوانی «ساختوسازهای مسکونی» حداقل به دو برابر یکی دو سال گذشته رسیده است. نگاه به حجم این ساختمانسازیها، پایتخت را با یک پرسش نگرانکننده مواجه میکند: «در تهران چه خبر است؟» برای پاسخ به این پرسش کافی است یک تصویربرداری از سطح شهر تهران انجام شود و آن وقت مشخص میشود، پایتخت در انحصار بسازوبفروشها درآمده است. ماجرای شروع این تهاجم خیلی خیلی ساده است:
۱- در تهران زمین خام -زمین خاکی و بکر- تقریبا نایاب است و آنچه وجود دارد متعلق به دستگاههای دولتی و نهادهای خاص است که اصلا امکان ساختوساز بر روی آنها وجود ندارد!
۲- تقاضای خرید مسکن در تهران سال به سال بهصورت تصاعدی رو به افزایش است و با وضعی که در سالهای اخیر رخ داده- انباشت تقاضا و احتکار مسکن- محال است حداقل تا ۱۰ سال آینده، ذرهای از تقاضای بالفعل -آماده خرید- کم شود.
مریم علیزاده
در گوشه گوشه کلانشهر تهران فراوانی «ساختوسازهای مسکونی» حداقل به دو برابر یکی دو سال گذشته رسیده است. نگاه به حجم این ساختمانسازیها، پایتخت را با یک پرسش نگرانکننده مواجه میکند: «در تهران چه خبر است؟» برای پاسخ به این پرسش کافی است یک تصویربرداری از سطح شهر تهران انجام شود و آن وقت مشخص میشود، پایتخت در انحصار بسازوبفروشها درآمده است. ماجرای شروع این تهاجم خیلی خیلی ساده است:
1- در تهران زمین خام -زمین خاکی و بکر- تقریبا نایاب است و آنچه وجود دارد متعلق به دستگاههای دولتی و نهادهای خاص است که اصلا امکان ساختوساز بر روی آنها وجود ندارد!
۲- تقاضای خرید مسکن در تهران سال به سال بهصورت تصاعدی رو به افزایش است و با وضعی که در سالهای اخیر رخ داده- انباشت تقاضا و احتکار مسکن- محال است حداقل تا ۱۰ سال آینده، ذرهای از تقاضای بالفعل -آماده خرید- کم شود.
3- شهرداریتهران خیلی راحت برای هر کسی - چه انبوهساز دارای صلاحیت، چه یک پزشک حاذق، چه بسازوبفروش کمسواد پولدار- پروانهساختمانی صادر میکند و در مقابل خواستههایی همچون اضافه تراکم، تغییر کاربری و... به گونهای برخورد میکند که انگیزه مالی سازندهها مدام در حال تقویتشدن است.
۴- بسازوبفروشهایی که فقط یکبار دست به ساخت آپارتمان در تهران زدهاند بهخاطر آنچه سود فروش و دردسر کم این نوع فعالیت گفته میشود، شغل بسازوبفروشی را هرگز ترک نخواهند کرد و به همین خاطر به دنبال محل جدید برای شروع پروژههای جدید ساختمانی میگردند. و چون زمین وجود ندارد، ساختمانهای موجود در شهر را هدف گرفتهاند و قصد تخریب و نوسازی آنها را دارند.
5- صاحبان ساختمانهای موجود به دلیل پیشنهادی که بسازوبفروشها مبنی بر تقسیم سود ساختوساز به آنها دادهاند، شریک سازندهها شدهاند و به این ترتیب سازههای مسکونی شهر تهران به تدریج در معرض تخریب و سپس بازسازی قرار میگیرند.
نتیجهگیری: بازار ساختوساز مشارکتی، فرآیندی است که در ماههای اخیر شهر تهران را فراگرفته و مسوولان شهری و مدیران دولتی بدون توجه به عواقب احتمالی این پدیده، فقط نظارهگر هستند. از منظر اصول شهرسازی، تخریب ساختمانهای مسکونی کمسن نوعی اتلاف منابع محسوب میشود و با توجه به اینکه با مقررات فعلی حاکم در تهران، ساختمانهای جدید به مراتب بلندتر و متراکمتر از ساختمانهای تخریبشده احداث میشود، ظرفیت جمعیتپذیری شهر تهران تا چندسال آینده به مرز انفجار -جمعیت بیشتر از ظرفیت واقعی شهر- خواهد رسید که از این منظر نیز، وقایع موجود در بازار ساختوساز تهران، نیازمند نقد و بررسی است. از طرف دیگر چنانچه واحدهای مسکونی جدید بلافاصله پس از ساخت، روانه بازار مصرف شود، در این صورت پدیده تهاجم، تاحدود زیادی توجیهپذیر است، اما متاسفانه بخش زیادی از واحدهای جدید توسط سازندگان آنها به بازار احتکار مسکن افزوده میشود تا از این طریق هم قیمت مسکن افزایش تصنعی پیدا کند و هم اینکه غلظت عطش تقاضا مقدارش بیشتر شود.به این ترتیب، آیا میتوان گفت: پدیده تازهشکل گرفته در تهران کاملا به سود و نفع سازندهها است و ضرر آن مستقیم به ساکنان این کلانشهر وارد میشود؟
آخر هفته ها با «آخر هفته دنیای اقتصاد»
شما میتوانید از طریق شماره تلفن 87762120 نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.
در گوشه گوشه کلانشهر تهران فراوانی «ساختوسازهای مسکونی» حداقل به دو برابر یکی دو سال گذشته رسیده است. نگاه به حجم این ساختمانسازیها، پایتخت را با یک پرسش نگرانکننده مواجه میکند: «در تهران چه خبر است؟» برای پاسخ به این پرسش کافی است یک تصویربرداری از سطح شهر تهران انجام شود و آن وقت مشخص میشود، پایتخت در انحصار بسازوبفروشها درآمده است. ماجرای شروع این تهاجم خیلی خیلی ساده است:
1- در تهران زمین خام -زمین خاکی و بکر- تقریبا نایاب است و آنچه وجود دارد متعلق به دستگاههای دولتی و نهادهای خاص است که اصلا امکان ساختوساز بر روی آنها وجود ندارد!
۲- تقاضای خرید مسکن در تهران سال به سال بهصورت تصاعدی رو به افزایش است و با وضعی که در سالهای اخیر رخ داده- انباشت تقاضا و احتکار مسکن- محال است حداقل تا ۱۰ سال آینده، ذرهای از تقاضای بالفعل -آماده خرید- کم شود.
3- شهرداریتهران خیلی راحت برای هر کسی - چه انبوهساز دارای صلاحیت، چه یک پزشک حاذق، چه بسازوبفروش کمسواد پولدار- پروانهساختمانی صادر میکند و در مقابل خواستههایی همچون اضافه تراکم، تغییر کاربری و... به گونهای برخورد میکند که انگیزه مالی سازندهها مدام در حال تقویتشدن است.
۴- بسازوبفروشهایی که فقط یکبار دست به ساخت آپارتمان در تهران زدهاند بهخاطر آنچه سود فروش و دردسر کم این نوع فعالیت گفته میشود، شغل بسازوبفروشی را هرگز ترک نخواهند کرد و به همین خاطر به دنبال محل جدید برای شروع پروژههای جدید ساختمانی میگردند. و چون زمین وجود ندارد، ساختمانهای موجود در شهر را هدف گرفتهاند و قصد تخریب و نوسازی آنها را دارند.
5- صاحبان ساختمانهای موجود به دلیل پیشنهادی که بسازوبفروشها مبنی بر تقسیم سود ساختوساز به آنها دادهاند، شریک سازندهها شدهاند و به این ترتیب سازههای مسکونی شهر تهران به تدریج در معرض تخریب و سپس بازسازی قرار میگیرند.
نتیجهگیری: بازار ساختوساز مشارکتی، فرآیندی است که در ماههای اخیر شهر تهران را فراگرفته و مسوولان شهری و مدیران دولتی بدون توجه به عواقب احتمالی این پدیده، فقط نظارهگر هستند. از منظر اصول شهرسازی، تخریب ساختمانهای مسکونی کمسن نوعی اتلاف منابع محسوب میشود و با توجه به اینکه با مقررات فعلی حاکم در تهران، ساختمانهای جدید به مراتب بلندتر و متراکمتر از ساختمانهای تخریبشده احداث میشود، ظرفیت جمعیتپذیری شهر تهران تا چندسال آینده به مرز انفجار -جمعیت بیشتر از ظرفیت واقعی شهر- خواهد رسید که از این منظر نیز، وقایع موجود در بازار ساختوساز تهران، نیازمند نقد و بررسی است. از طرف دیگر چنانچه واحدهای مسکونی جدید بلافاصله پس از ساخت، روانه بازار مصرف شود، در این صورت پدیده تهاجم، تاحدود زیادی توجیهپذیر است، اما متاسفانه بخش زیادی از واحدهای جدید توسط سازندگان آنها به بازار احتکار مسکن افزوده میشود تا از این طریق هم قیمت مسکن افزایش تصنعی پیدا کند و هم اینکه غلظت عطش تقاضا مقدارش بیشتر شود.به این ترتیب، آیا میتوان گفت: پدیده تازهشکل گرفته در تهران کاملا به سود و نفع سازندهها است و ضرر آن مستقیم به ساکنان این کلانشهر وارد میشود؟
آخر هفته ها با «آخر هفته دنیای اقتصاد»
شما میتوانید از طریق شماره تلفن 87762120 نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.
ارسال نظر