در چین چگونه خرید کنیم؟ - ۵ مرداد ۹۱
محسن پروان
خرید کردن علاوه بر رفع نیازهای انسان گاهی به تفریح نیز تبدیل میشود و البته این تفریح و سرگرمی ضروری در اغلب موارد نیاز به تخصص و آگاهی نیز دارد خصوصا اگر شما در خارج از کشور قصد خرید کردن داشته باشید. گاهی اوقات ما گمان میکنیم تخفیف گرفتن و چانه زدن مختص خودمان است اما تردید نکنید که این امر خصوصیتی است جهانی و در برخی مناطق دنیا دهها برابر بیشتر از کشور ما بروز میکند. در این شماره قصد داریم کشتی گرفتن با اژدها یا همان خرید کردن در بازارهای چینی را به شما آموزش دهیم. مواد لازم برای این امر: ۱) اعصاب پولادین ۲) زمان کافی حداقل ۲۰ دقیقه برای خرید جزئیترین مورد مثل خودکار یا جوراب ۳) یک مقدار پول چینی ۴) یک فروشنده چینی با حداقل ابعاد
قبل از خرید این تذکر را جدی بگیرید؛ اول اینکه شما در چین مثلا در شهر پکن هستید و وارد خیابان ابریشم (Silk Street) میشوید به قصد خرید یا قدم زدن در بازارهای آن، خونتان پای خودتان است اگر قیمت چیزی را بپرسید و بخواهید بروید! اگر پرسیدید چارهای نیست باید آن جنس را بخرید و دوم آنکه هیچ جنسی را به قیمت بیشتر از ۱۰ درصد قیمت بیان شده توسط فروشنده نخرید.
خرید کردن علاوه بر رفع نیازهای انسان گاهی به تفریح نیز تبدیل میشود و البته این تفریح و سرگرمی ضروری در اغلب موارد نیاز به تخصص و آگاهی نیز دارد خصوصا اگر شما در خارج از کشور قصد خرید کردن داشته باشید. گاهی اوقات ما گمان میکنیم تخفیف گرفتن و چانه زدن مختص خودمان است اما تردید نکنید که این امر خصوصیتی است جهانی و در برخی مناطق دنیا دهها برابر بیشتر از کشور ما بروز میکند. در این شماره قصد داریم کشتی گرفتن با اژدها یا همان خرید کردن در بازارهای چینی را به شما آموزش دهیم. مواد لازم برای این امر: ۱) اعصاب پولادین ۲) زمان کافی حداقل ۲۰ دقیقه برای خرید جزئیترین مورد مثل خودکار یا جوراب ۳) یک مقدار پول چینی ۴) یک فروشنده چینی با حداقل ابعاد
قبل از خرید این تذکر را جدی بگیرید؛ اول اینکه شما در چین مثلا در شهر پکن هستید و وارد خیابان ابریشم (Silk Street) میشوید به قصد خرید یا قدم زدن در بازارهای آن، خونتان پای خودتان است اگر قیمت چیزی را بپرسید و بخواهید بروید! اگر پرسیدید چارهای نیست باید آن جنس را بخرید و دوم آنکه هیچ جنسی را به قیمت بیشتر از ۱۰ درصد قیمت بیان شده توسط فروشنده نخرید.
محسن پروان
خرید کردن علاوه بر رفع نیازهای انسان گاهی به تفریح نیز تبدیل میشود و البته این تفریح و سرگرمی ضروری در اغلب موارد نیاز به تخصص و آگاهی نیز دارد خصوصا اگر شما در خارج از کشور قصد خرید کردن داشته باشید. گاهی اوقات ما گمان میکنیم تخفیف گرفتن و چانه زدن مختص خودمان است اما تردید نکنید که این امر خصوصیتی است جهانی و در برخی مناطق دنیا دهها برابر بیشتر از کشور ما بروز میکند. در این شماره قصد داریم کشتی گرفتن با اژدها یا همان خرید کردن در بازارهای چینی را به شما آموزش دهیم. مواد لازم برای این امر: ۱) اعصاب پولادین ۲) زمان کافی حداقل ۲۰ دقیقه برای خرید جزئیترین مورد مثل خودکار یا جوراب ۳) یک مقدار پول چینی ۴) یک فروشنده چینی با حداقل ابعاد
قبل از خرید این تذکر را جدی بگیرید؛ اول اینکه شما در چین مثلا در شهر پکن هستید و وارد خیابان ابریشم (Silk Street) میشوید به قصد خرید یا قدم زدن در بازارهای آن، خونتان پای خودتان است اگر قیمت چیزی را بپرسید و بخواهید بروید! اگر پرسیدید چارهای نیست باید آن جنس را بخرید و دوم آنکه هیچ جنسی را به قیمت بیشتر از 10 درصد قیمت بیان شده توسط فروشنده نخرید. حالا فرض کنید شما در شهر پکن در یکی از مراکز خرید خیابان ابریشم هستید و از چیزی خوشتان میآید و در مغازه تنها یک فروشنده خانم 15 تا 17 ساله ایستاده و فکر میکنید این شخص نمیتواند سر شما کلاه بگذارد، آخر بچه است. خوب این اولین اشتباه شما است چون او یک زن 35 ساله است تردید نکنید چینیها کلا نژاد زرد خیلی Baby Face هستند.
حالا شمای از همهجا بیخبر همینجوری از سر کنجکاوی قیمت یک (فرض کنید) تیشرت را که در ایران بین ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان است (معادل ۶۰ تا ۱۰۰ یوآن چین) را سوال میکنید.
شما: قیمت این تیشرت چقدر است؟
(How much is this)
فروشنده: این قیمتش هزار یوآن است.
در این لحظه شما منصرف شده و میخواهید به راه خود ادامه دهید که ناگهان فروشنده روی گردن شما میپرد دست شما را میکشد و
فروشنده: فقط برای تو 500 یوآن (500 Only for you)
شما هم سعی میکنید به اعصابتان مسلط باشید و خودتان را نجات دهید و میگویید:
نه مرسی گرونه (No thx، it's expensive)
در این لحظه ناگهان ماشین حسابی در دست شما ظاهر میشود و در حالی که گوشه پیراهنتان ۴۰ سانت از شما فاصله گرفته و در دست فروشنده محترم است.
فروشنده: قیمت تو چنده؟ (What's your price?)
حالا این جمله هزار بار تکرار میشود تا شما دست به دکمههای ماشین حساب ببرید و با اکراه رقم ۲۰ را میزنید، در این لحظه چشمان فروشنده از یک خط به یک بادام درشت تبدیل میشود و شما در حالی که زبان کوچک فروشنده را به صورت واضح مشاهده میکنید و حتی با نگاهی عمیقتر میتوانید معده او را هم آندوسکوپی چشمی بفرمایید، با این جمله مواجه میشوید فروشنده: با من شوخی میکنی
you're kiding
میخوای من رو بکشی
You want kill me
و باز دوباره
فروشنده: You want kill me
و باز هم
فروشنده: You're kidding
دچار عذاب وجدان شدید میشوید و از سر اجبار در حالتی مظلوم میگویید: آخرین قیمت رو بگو (What's your last price)
فروشنده در حالتی که دوباره به همان حالت مظلوم و مهربان قبل بازگشته با خونسردی تمام ماشین حساب را از دست شما میگیرد یک رقم 200 را میزند و دوباره ماشین حساب را به دست شما میدهد در این قسمت آدمهای ناشی قیمت او را به 100 کاهش داده و خلاصه 110 میخرند آدمهایی که حرف ما را جدی گرفتند و کمی محتاطترند، دوباره 25 را پیشنهاد میکنند. در این قسمت شوکه نشوید چون همه جملات قبلی شامل You want kill me، You're kidding و غیره را بلندتر، رساتر و با تکرار بالاتر میشنوید و شما از خرید منصرف میشوید که دوباره فروشنده با حرکتی شبیه به جکی چان روی گردن شماست تا پیراهنتان دست فروشنده مغازه کناری و کفشتان در حلق فروشنده مغازه روبهرو است، شما تسلیم میشوید به 30 ولی خبر ندارید که برگشتهاید همان خانه اول. خب چارهای نیست 35 را هم پیشنهاد میدهید. در این حالت ناگهان معجزه میشود و شما که در هوا معلق هستید و هرازچند گاهی فقط انگشت کوچک پای چپتان روی زمین میرسد به ناگهان صاف میشوید و با چهره خندان و مهربان فروشنده مواجه میشوید که میگوید: اگر 3 تا بخری همان 30 یوآن میدهیم شما هم هول میشوید و برای فرار از دست آنها 3 تا میخرید. شب که برمیگردید توی هتل میبینید همسفرهای شما همین تیشرت را خریدهاند، نهایتا 15 یوآن در این لحظه توصیه اکید میشود که بدهید یکی از خودتان عکس بگیرد، چون قیافه شما خیلی دیدنی است.
خرید کردن علاوه بر رفع نیازهای انسان گاهی به تفریح نیز تبدیل میشود و البته این تفریح و سرگرمی ضروری در اغلب موارد نیاز به تخصص و آگاهی نیز دارد خصوصا اگر شما در خارج از کشور قصد خرید کردن داشته باشید. گاهی اوقات ما گمان میکنیم تخفیف گرفتن و چانه زدن مختص خودمان است اما تردید نکنید که این امر خصوصیتی است جهانی و در برخی مناطق دنیا دهها برابر بیشتر از کشور ما بروز میکند. در این شماره قصد داریم کشتی گرفتن با اژدها یا همان خرید کردن در بازارهای چینی را به شما آموزش دهیم. مواد لازم برای این امر: ۱) اعصاب پولادین ۲) زمان کافی حداقل ۲۰ دقیقه برای خرید جزئیترین مورد مثل خودکار یا جوراب ۳) یک مقدار پول چینی ۴) یک فروشنده چینی با حداقل ابعاد
قبل از خرید این تذکر را جدی بگیرید؛ اول اینکه شما در چین مثلا در شهر پکن هستید و وارد خیابان ابریشم (Silk Street) میشوید به قصد خرید یا قدم زدن در بازارهای آن، خونتان پای خودتان است اگر قیمت چیزی را بپرسید و بخواهید بروید! اگر پرسیدید چارهای نیست باید آن جنس را بخرید و دوم آنکه هیچ جنسی را به قیمت بیشتر از 10 درصد قیمت بیان شده توسط فروشنده نخرید. حالا فرض کنید شما در شهر پکن در یکی از مراکز خرید خیابان ابریشم هستید و از چیزی خوشتان میآید و در مغازه تنها یک فروشنده خانم 15 تا 17 ساله ایستاده و فکر میکنید این شخص نمیتواند سر شما کلاه بگذارد، آخر بچه است. خوب این اولین اشتباه شما است چون او یک زن 35 ساله است تردید نکنید چینیها کلا نژاد زرد خیلی Baby Face هستند.
حالا شمای از همهجا بیخبر همینجوری از سر کنجکاوی قیمت یک (فرض کنید) تیشرت را که در ایران بین ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان است (معادل ۶۰ تا ۱۰۰ یوآن چین) را سوال میکنید.
شما: قیمت این تیشرت چقدر است؟
(How much is this)
فروشنده: این قیمتش هزار یوآن است.
در این لحظه شما منصرف شده و میخواهید به راه خود ادامه دهید که ناگهان فروشنده روی گردن شما میپرد دست شما را میکشد و
فروشنده: فقط برای تو 500 یوآن (500 Only for you)
شما هم سعی میکنید به اعصابتان مسلط باشید و خودتان را نجات دهید و میگویید:
نه مرسی گرونه (No thx، it's expensive)
در این لحظه ناگهان ماشین حسابی در دست شما ظاهر میشود و در حالی که گوشه پیراهنتان ۴۰ سانت از شما فاصله گرفته و در دست فروشنده محترم است.
فروشنده: قیمت تو چنده؟ (What's your price?)
حالا این جمله هزار بار تکرار میشود تا شما دست به دکمههای ماشین حساب ببرید و با اکراه رقم ۲۰ را میزنید، در این لحظه چشمان فروشنده از یک خط به یک بادام درشت تبدیل میشود و شما در حالی که زبان کوچک فروشنده را به صورت واضح مشاهده میکنید و حتی با نگاهی عمیقتر میتوانید معده او را هم آندوسکوپی چشمی بفرمایید، با این جمله مواجه میشوید فروشنده: با من شوخی میکنی
you're kiding
میخوای من رو بکشی
You want kill me
و باز دوباره
فروشنده: You want kill me
و باز هم
فروشنده: You're kidding
دچار عذاب وجدان شدید میشوید و از سر اجبار در حالتی مظلوم میگویید: آخرین قیمت رو بگو (What's your last price)
فروشنده در حالتی که دوباره به همان حالت مظلوم و مهربان قبل بازگشته با خونسردی تمام ماشین حساب را از دست شما میگیرد یک رقم 200 را میزند و دوباره ماشین حساب را به دست شما میدهد در این قسمت آدمهای ناشی قیمت او را به 100 کاهش داده و خلاصه 110 میخرند آدمهایی که حرف ما را جدی گرفتند و کمی محتاطترند، دوباره 25 را پیشنهاد میکنند. در این قسمت شوکه نشوید چون همه جملات قبلی شامل You want kill me، You're kidding و غیره را بلندتر، رساتر و با تکرار بالاتر میشنوید و شما از خرید منصرف میشوید که دوباره فروشنده با حرکتی شبیه به جکی چان روی گردن شماست تا پیراهنتان دست فروشنده مغازه کناری و کفشتان در حلق فروشنده مغازه روبهرو است، شما تسلیم میشوید به 30 ولی خبر ندارید که برگشتهاید همان خانه اول. خب چارهای نیست 35 را هم پیشنهاد میدهید. در این حالت ناگهان معجزه میشود و شما که در هوا معلق هستید و هرازچند گاهی فقط انگشت کوچک پای چپتان روی زمین میرسد به ناگهان صاف میشوید و با چهره خندان و مهربان فروشنده مواجه میشوید که میگوید: اگر 3 تا بخری همان 30 یوآن میدهیم شما هم هول میشوید و برای فرار از دست آنها 3 تا میخرید. شب که برمیگردید توی هتل میبینید همسفرهای شما همین تیشرت را خریدهاند، نهایتا 15 یوآن در این لحظه توصیه اکید میشود که بدهید یکی از خودتان عکس بگیرد، چون قیافه شما خیلی دیدنی است.
ارسال نظر