رقص مرگ در کلیسا
اپیزود نخست: مرگ یک تراژدی سیاه، یک قصه تکراری و مرگ سیاهان در برهه‌ای از تاریخ آمریکا که رئیس‌جمهوری آن خود سیاهپوست است. روز هجدهم ژوئن است. هوا به شدت در چارلستون گرم است. سیاهان برای عبادت در آنجا جمع شده‌اند. صدای موسیقی کلیسایی در فضای اطراف می‌پیچد. عقربه‌های ساعت به 9 شب رسیده‌اند. صدای مهمان ناخوانده‌ای می‌آید. نمی‌توان به جرات گفت او جوان است یا نوجوان. در برزخ بین این دو گیر افتاده است. سفیدپوستی او در بین آن همه سیاهپوست بیشتر به چشم می‌آید. ناگهان او در بین آواز سیاهان، ساز دیگری به دست می‌گیرد آوازی دیگر سر می‌دهد. آوازی که موجب می‌شود صدای موسیقی کلیسا قطع شود. این‌بار مرگ آواز می‌خواند. مرد سفید پوست ساز خود را به دست گرفته و کورکورانه بر چنگ مرگ می‌نوازد. صدای شلیک مرد جوان با صدای فریاد همراه می‌شود. تراژدی سیاه رقم می‌خورد. آن جوان سفیدپوست غزل مرگ را برای سیاهان می‌سراید و به سرعت از محل حادثه فرار می‌کند. در همان ساعت ترافیک خبری می‌شود. خبرگزاری‌ها از یک فاجعه در شهر چارلستون در ایالت کارولینای جنوبی خبر می‌دهند. خبرگزاری رویترز گزارش می‌دهد: در یک حادثه وحشت‌زا جوانی با یک اسلحه نیمه خودکار 9 نفر از افرادی را که داخل کلیسای امانوئل مشغول عبادت بودند از پای در می‌آورد و پا به فرار می‌گذارد.کلیسای آفریقایی امانوئل یکی از قدیمی‌ترین کلیساهای خاص سیاهپوستان در ایالات‌متحده است و پلیس همان زمان احتمال داد که این حمله با انگیزه نژادپرستانه صورت گرفته است. در همان زمان شایعه‌ای دیگر وحشت را در این شهر دو چندان کرده بود. رسانه‌های محلی گزارش دادند که این کلیسا احتمالا بمب‌گذاری هم شده باشد. نیروهای ویژه برای خنثی‌سازی بمب به محل حادثه می‌آیند و مراتب ایمنی را در این منطقه برقرار می‌کنند. پس از ساعت‌ها دلهره و دلشوره مشخص می‌شود بمبی در کار نیست و اساسا همان حمله این حادثه تراژیک را رقم زده است. تیراندازی و قتل دسته‌جمعی در آمریکا بدون سابقه نیست و هر از چند گاهی، گزارش‌هایی از تیراندازی و کشته شدن چندین نفر انتشار می‌یابد؛ اما این حمله یک تفاوت اساسی با سایر قتل‌های دسته‌جمعی دارد. این حمله با انگیزه نژادپرستانه صورت گرفته است.در شرایطی در یک سال اخیر بحث رواج نژادپرستی در این کشور به‌واسطه خشونت‌های پلیس افزایش یافته است این جنایت انجام می گیرد. شهر چارلستون این‌بار شاهد یک تراژدی نژادپرستانه می‌شود. این شهر به‌واسطه حضور دین‌ها و عقاید مختلف به شهر مقدس شهرت دارد، اما از روز جمعه هجدهم ژوئن به‌عنوان شهری شهرت می‌یابد که شاهد یک تراژدی نژادپرستانه بوده است. پلیس منطقه‌ای کارولینای جنوبی، پس از فاجعه وارد عمل می‌شود و فرد ضارب به فوریت شناسایی و دستگیر می‌شود. ضارب دیلان روف نام دارد و چند روز پس از فاجعه‌آفرینی‌اش با بازماندگان قربانیان روبه‌رو می‌شود.
اپیزود دوم: بخشش
دو پلیس پشت سر دیلان روف قرار دارند و با سر پایین پشت یک محفظه شیشه‌ای قرار گرفته است. خانواده قربانیان یکی یکی پشت این محفظه قرار می‌گیرند. آنها با صدایی بغض‌آلود دیلان را مورد خطاب قرار می دادند. یکی از آنها با بغضی سنگین می‌گوید: ما تو را بخشیدیم. تو حق در آغوش گرفتن فرزندم را از من گرفتی، اما من تو را می‌بخشم. تک تک خانواده قربانیان در محل حاضر می‌شوند و این جوان خطاکار را مورد بخشش قرار می‌دهند. او هنوز نسبت به رفتاری که داشته عذرخواهی نکرده است، اما بسیاری از کارشناسان او را معلول شرایط امروزی جامعه آمریکا می‌دانند.
اپیزود سوم: تکرار تاریخ
مشهور است که تاریخ همواره به دو شکل تکرار می‌شود: یک بار در شکل تراژدی آن و دیگری در شکل کمیک‌اش. این بار داستان کلیسای امانویل در بطن خود یک طنز تلخ دارد. تاریخ به شکل طنز خود در آمریکا تکرار شده است. این حادثه در زمانی رخ داده است که رئیس‌جمهوری این کشور خود سیاهپوست است. روزی روزگاری فیدل کاسترو در سال 1978 گفته بود زمانی کشورش با آمریکا ارتباط برقرار خواهد کرد که رئیس‌جمهوری آن یک سیاهپوست باشد. این جمله در آن زمان باری طنز داشت و منظور کاسترو این بود که آمریکا هرگز به دوران برابری سیاه و سفید نخواهد رسید، اما در سال 2008 این اتفاق افتاد و بسیاری آن را پایان تبعیض نژادی مدرن در ایالات‌متحده می‌دانستند. در دور دوم ریاست‌جمهوری باراک اوباما اما اوضاع کمی به هم ریخت. ورق برگشت و باز سیاه و سفید در برابر هم لشکرکشی کردند. در لشکر سفیدها نیروهای پلیس قرار داشتند و در لشکر سیاهان مردم عادی رنگین پوست. با مرگ یک نوجوان سیاهپوست به دلیل خشونت پلیس، این آتش دوباره شعله کشید و چندین شهر ایالات‌متحده آمریکا وارد فاز اعتراضات شدند. چند صباحی بود که این موضوع به باد فراموشی سپرده شده بود؛ اما ققنوس نژادپرستی از خاکستر اجساد کلیسای امانوئل بال و پری دوباره گرفته است. «دیلان روف» جوان بیست و یک ساله‌ای که در هجدهم ژوئن با حضور در کلیسای امانوئل و تیراندازی به‌سوی حاضران 9 سیاه‌پوست را به قتل رساند، متهم به انگیزه‌های نفرت نژادپرستی است. کشتار کلیسای امانوئل دوباره باعث پررنگ شدن بحث نفرت نژادی و خشونت سلاح گرم در آمریکا شده است. بسیاری هم‌اینک می‌پرسند آیا آمریکا وارد فاز تازه‌ای از بحث‌های نژادپرستی شده است؟ آیا آمریکا به دهه هفتاد میلادی و پیش از آن بازگشته است که سیاهان از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم بودند. آیا گروه‌های نژادپرستی از فعالیت‌های زیرزمینی بیرون آمده و به‌دنبال حادثه آفرینی هستند.پاسخ به هرکدام از این پرسش‌ها می‌تواند فاز جدایی برای تحقیقات در حوزه علوم اجتماعی باز کند، اما برخی از کارشناسان معتقدند آمریکا ناخودآگاه وارد دوران نژادپرستی مدرن شده است. از جمله کرک شویمر در یادداشتی در روزنامه واشنگتن پست می‌نویسد: در بطن قانون اساسی ایالات‌متحده انگیزه‌های نژادپرستانه نهفته است و این موضوع می‌تواند سرمنشا بسیاری از تبعیض‌های نژادی قرار بگیرد.