شبه‌جزیره اسرارآمیز - ۱۶ دی ۹۵

ترجمه: محمدحسین باقی

پایتخت کره‌شمالی یکی از ناشناخته‌ترین مکان‌ها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کره‌شمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارش‌ها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کره‌شمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر می‌شود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس می‌سازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان داده‌می‌شود (یا اصلا نشان داده نمی‌شود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانه‌های دولتی به‌عنوان پایتخت انقلاب نشان داده می‌شود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمه‌ای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کره‌شمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمده‌باشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصل‌هایی از کتاب مذکور است می‌تواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کره‌شمالی می‌گذرد به خواننده ارائه دهد.

مشخصه روند اصلاحات در چین جریان عظیم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی است که در ابتدا به‌شدت کنترل می‌شد. به دنبال ورود این کشور به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱، خارجی‌ها می‌توانستند کسب‌وکار خود را در بخش‌های مختلف رونق بخشند. از سوی دیگر، جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در پیونگ یانگ، ناچیز باقی مانده است. این بدان معنی است که در عین حالی که چین در حال تبدیل شدن به قدرتی اقتصادی است و حجم عظیمی از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را جذب می‌کند اما کالاهای ساخته شده صادر می‌کند تا ارز خارجی را برای تامین مالی پروژه‌های زیرساختی گسترده به دست آورد اما پیونگ یانگ به لحاظ اقتصادی عقب مانده باقی مانده و با ذخایر ارزی خارجی محدود به یک سقوط اقتصادی جدی غلتیده است. با وجود تعهد به اولویت‌بندی صنایع سبک در اواسط دهه ۸۰، بخشی که به احتمال زیاد صادرات کرده و سرمایه‌گذاری جذب می‌کرد، به این سیاست هرگز عمل نکرد؛ در نتیجه، بخش صنایع سبک، که حدودا شامل ۴۵۰۰ شرکت می‌شد، پس از ضرر صنایع سنگین اهمیتی درجه دوم یافت.

پیونگ یانگ مایل نبود اجازه استفاده از مشوق‌های مادی را برای بهبود بهره‌وری اقتصادی یا تجارت بین‌المللی جهت ترویج و نوسازی صنعتی بدهد. سیاستی شبیه به «هوا گوفنگ» در چین در سال ۱۹۷۸ که به دنبال سرعت بخشیدن به رشد از طریق انباشت سرمایه و واردات گسترده تکنولوژی از خارج برای تجهیز دوباره و تعمیرات صنعتی بود، هنوز برای برنامه‌ریزان اقتصادی در پیونگ یانگ غیرقابل تصور است. در مراحل اولیه فرآیند اصلاحات در چین، این سرمایه‌گذاری تا حد زیادی به بخش‌های اساسی - اما لازم- صنعتی مانند نفت، گاز، زغال سنگ و فولاد سرازیر شد اما مبنایی فراهم آورد که بر اساس آن فرآیند اصلاحات در صنعت را تحکیم بخشید. نه اینکه سیاست «هوآ» ضامن اجرای آن بود؛ در مجموع، «هوآ» آن را از آزمایش‌های «گیرک» در لهستان و «چائوشسکو» در رومانی به عاریت گرفت؛ که البته به‌طور معمول به‌عنوان الگوی موفقیت صنعتی نگریسته نمی‌شود. تناقضات اقتصاد برنامه‌ریزی شده به‌زودی نشان داد که، بدون اصلاحات همزمان و سراسری، هیچ برنامه جدیدی راه به جایی نمی‌برد.

دوگانه‌اندیشی در تجارت خارجی

مشکل مهم کره‌شمالی همانا ناتوانی‌اش در تبدیل شدن به‌عنوان صادرکننده مواد و ناکامی بعدی‌اش برای افزایش ذخایر ارزی خارجی بود. در مقابل، طی دهه‌های گذشته چین به یکی از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر ارزی خارجی در عرصه بین‌المللی تبدیل شده است. این ذخایر بزرگ اکنون تکیه گاه مالی آسوده‌ای برای اقتصاددانان ساکن پکن فراهم کرده و آنها می‌کوشند تا توسعه سریع را با لایحه رفاهی روزافزون متوازن کنند. اقتصاددانان پکن امیدوارند که این تکیه گاه به چین اجازه دهد تا این کشور تاثیر تعطیلی بنگاه‌های دولتی منسوخ و ورشکسته و بیکاری ناشی از آن را کمتر کرده و نیز دگرگونی کار از مناطق روستایی به شهری را ترغیب کند در عین حالی که سیستم بانکی مملو از «وام‌های بلااثر» را تامین مالی می‌کند.

حتی اگر کره‌شمالی بتواند بازارهای صادراتی مضاعفی بیابد اما قانون اساسی این کشور مشوق تجارت خارجی نیست. قانون اساسی - مطابق با نظریه خودکفایی جوچه- تصریح می‌کند که تجارت خارجی باید حداکثر ۱۰ درصد از تولید ناخالص ملی باشد که به‌طور قابل‌توجهی پایین‌تر از معیار بین‌المللی (از جمله معیار اقتصادی سوسیالیستی) است. جوچه مدعی است که سطح بالای تکیه بر تجارت خارجی بقا و استقلال ملی را تهدید می‌کند. در نتیجه به وضوح نشان می‌دهد که اقتصادی مانند اقتصاد کره‌جنوبی، با سطح بالایی از وابستگی به صادرات، چندان مستقل نیست. باز هم ضرورت‌های سیاسی به شکلی منفی توسعه اقتصادی را متاثر کرده است. در این میان، این کشور به‌طور جدی با طلبکاران خارجی خود در مورد زمان بندی پرداخت بدهی‌ها وارد مذاکره نشده است؛ طلبکارانی که به وضوح برای انجام کسب‌وکار بی‌میل هستند. در نتیجه، جامعه مالی بین‌المللی همچنان با کره‌شمالی به‌عنوان دولتی منفور رفتار می‌کند. خطر مضاعف، فقدان تقریبا کامل داده‌های شفاف اقتصادی است که بدان معنی است که برآورد ریسک سرمایه گذاری غیرممکن است.

از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از کف رفتن بازارهای صادراتی در بلوک شرق، کره‌شمالی گرفتار یک دوگانه‌اندیشی در مورد مساله صادرات شده است. درحالی‌که کره‌ای‌ها استدلال فلسفی می‌کنند که صادرات منجر به وابستگی به بازارهای خارجی می‌شود، در سال ۱۹۹۳ و در برابر اقتصادی که دست به عصا راه می‌رود دولت کره‌شمالی ابتکار «ابتدا تجارت» را اعلام کرد. در آن ابتکار اعلام شد که درگیر شدن در تجارت خارج اکنون خوب است. با این حال، واقعیت این است که حتی اگر به تجارت اولویت داده شود اما کالاهای در حال تولید قابل فروش در سطح بین‌المللی محدود است.

شبه‌جزیره اسرارآمیز