سال‌ها وابستگی شدید اقتصاد ونزوئلا به نفت، باعث شد که بلافاصله بعد از کاهش قیمت جهانی نفت، اقتصاد این کشور دچار بحران شدید شود. نرخ تورم در یک سال اخیر در این کشور آمریکای جنوبی به شدت بالا رفته و به حدود ۳۰۰ درصد رسیده، قحطی در بسیاری از کالاها (حتی دستمال توالت) رخ داده و صف‌های طویلی در بسیاری از سوپرمارکت‌ها شکل گرفته است. به‌علاوه اخیرا ده‌ها هزار ونزوئلایی با صف کشیدن در مرزهای کشورهای همسایه، خواستار پناهندگی به این کشورها هستند. از تعدادی از اقتصاددانان پرسیدیم که مهم‌ترین درس‌های اقتصادی که می‌توانیم از ونزوئلا یاد بگیریم، چیست؟

عواقب پوپولیسم و بی‌تدبیری اقتصادی

حسن زیبایی
کارشناس‌ارشد حوزه مطالعات اقتصادی و آینده‌پژوهی

تجربه تلخ و ناموفق مدیریت بحران کاهش قیمت نفت در ونزوئلا (کشوری با تورم ۱۲۰ درصدی در سال ۲۰۱۵ و پیش بینی تورم ۴۸۰ درصدی در سال ۲۰۱۶ و ۱۶۴۰ درصدی برای سال ۲۰۱۷ و تورم ۲۸۸۰ درصدی برای سال ۲۰۱۸) که اقتصاد آن کشور را به ورطه سقوط کشانده است، همواره باید چراغ راه سیاستگذاران کشور قرار گیرد. به‌خصوص که در کشور ما نیز همچون ونزوئلا، توهم افزایش قیمت نفت و اصرار بر عدم افت قیمت نفت به زیر ۱۰۰ دلار در هر بشکه در دولت قبل باعث شد تا دولت با تکیه بر درآمدهای ناپایدار نفتی؛ آینده نگری و دور اندیشی را کنار گذاشته و با تمام قوا، سیاست‌های انبساطی پولی و مالی و سیاست‌های پوپولیستی اتخاذ نماید. البته اتخاذ سیاست‌های مناسب پولی، مالی و ارزی در دولت تدبیر و امید، باعث جلوگیری از ادامه و تعمیق بحران‌ها و مشکلات بیشتر در کشور شد اما پر واضح است که اقتصاد کشور به لحاظ ساختاری همچنان به درآمدهای نفتی وابسته است و از آنجایی‌که در دوران وفور نفتی، ذخایر ارزی و موجودی صندوق توسعه ملی با افزایش همراه نبود، بنابراین در چنین شرایطی، اقتصاد کشور همچنان شکننده و آسیب‌پذیر خواهد بود. در شرایط کنونی، کاهش شدید قیمت نفت و کاهش منابع دولت از یکسو و تعهدات بلندمدتی که دولت قبل به هر دلیلی ایجاد کرده است از سوی دیگر، چالشی جدی برای دولت یازدهم است که برای عبور از این بحران (با توجه به شرایط کلان اقتصادی و بین‌المللی)، باید اهم مسائل و موضوعات کلیدی اقتصادی (یکسان‌سازی نرخ ارز، اصلاح قیمت حامل‌های انرژی، اصلاح نظام بانکی، پرداخت بدهی‌های دولت و...) با ملاحظه کنترل تورم تعیین و اولویت‌بندی شود.

اقتصاد جزیره ونزوئلا

سعید اسلامی بیدگلی
مدرس مدیریت مالی دانشگاه علامه طباطبایی

یکی از مهم‌ترین شباهت‌هایی که ایران و ونزوئلا به یکدیگر دارند، وابستگی شدید اقتصاد هر دو کشور به نفت و بی‌انضباطی مالی و پولی بود. در واقع این دو عامل منجر به این شد که ایران (در دولت‌ گذشته) و ونزوئلا مسیر مشابهی را در افزایش تورم طی کنند، هرچند ایران با روی کار آمدن دولت یازدهم موفق به کنترل تورم شد. دیگر شباهتی که ایران و ونزوئلا به یکدیگر داشتند انزوای بین‌المللی و مشکلات سیاسی فراوانی بود که باعث جزیره‌ای شدن اقتصاد دو کشور شد اما خوشبختانه در ایران با چرخش دولت و عزم جدی دولت جدید بر باز کردن فضای بین‌المللی و کاهش تورم این حالت جزیره‌ای تا حدودی از بین رفت. بعد از پافشاری سه ساله دولت بر کاهش تورم، که البته رکود نسبی به همراه داشت، امیدوار هستیم دولت در مقابل فشارهای سیاسی و اجتماعی مقاومت کرده و به مسیری که در کاهش تورم در پیش گرفته است پایبند باشد و مانند آنچه در ونزوئلا رخ داد به سیاست‌های پوپولیستی رو نیاورد.

شکاف میان درآمد و مخارج پس از دوره رونق نفتی

ادیب عربی
پژوهشگر اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام 

این روزهای کشور ونزوئلا شباهت بسیاری با وضعیت کشور ایران در سال‌های بحرانی ۹۰ تا ۹۲ دارد، سال‌هایی که به نظر می‌رسید مهار اقتصاد از دستان سیاست گذاران خارج شده و در همه بازارها به‌صورت لگام گسیخته در حال تاخت و تاز بود. به نظر می‌رسد که در حال حاضر نیز اقتصاد کشور ونزوئلا با همان مشکلات مشابه دست و پنجه نرم می‌کند و حتی با وجود کنار رفتن حزب حاکم با کاهش قیمت نفت، تیره روزی‌های این کشور وابسته به نفت شروع شد. تقریبا یک ماه پیش از انتخابات پارلمانی در ونزوئلا و شکست مادورو و رفقا در این انتخابات، صندوق بین‌المللی پول به شش کشور حوزه خلیج فارس پیشنهاداتی را ارائه داد که از مهمترین آنها می‌توان به سه سرفصل گسترش درآمدهای مالیاتی، کنترل هزینه‌ها در بخش دولتی و افزایش قیمت انرژی در داخل کشور (حذف یارانه انرژی) اشاره کرد. برخی کشورهای این حوزه به این سیاست‌ها عمل کرده و یا در حال اجرای آن هستند. با توجه به تجربه تلخ ونزوئلا و شکاف میان درآمد و مخارج در داخل این کشور، رشد منفی، تورم بالا و جهش قیمت ارز به علت تکیه بیش از اندازه به درآمدهای نفتی؛ به نظر می‌رسد چنانچه کشورهای دارای نفت مانند ایران بودجه و وضعیت اقتصادی خود را از قیمت انرژی جدا نکنند، خطر وقوع وضعیت مشابه ونزوئلا در آینده آن ها را تهدید می کند.

دو عامل اصلی بحران ونزوئلا

مهران بهنیا
پژوهشگر اقتصادی 

علت اینکه اقتصاد ایران در دوره کاهش شدید قیمت نفت با آسیب کمتری نسبت به اقتصاد ونزوئلا مواجه شد، ابتدا می‌تواند ناشی از نحوه مدیریت اقتصاد در سه سال اخیر باشد و در بعد دیگر می‌توان استدلال کرد تحریم‌های سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و کاهش صادرات نفت و کاهش واردات و صادرات کشور، ارتباط ایران با اقتصاد جهانی از طریق منابع نفتی را در یک سطح پایین‌تری نسبت به گذشته قرار داد؛ بنابراین اساسا سازوکارهای اثرگذاری کاهش قیمت نفت بر اقتصاد کشور در دوره اخیر به میزان بسیار کمتری نسبت به گذشته فعال بوده‌اند. امکان تفکیک این دو اثر و تشخیص سهم هر یک به‌سادگی میسر نیست، ولی هر دو عامل به درجاتی اثرگذار بوده‌اند؛ اما با قاطعیت می‌توان نشان داد تداوم سیاست‌های مداخله‌جویانه دولت در اقتصاد و نحوه هزینه کردن منابع نفتی علت اصلی بحران در ونزوئلا بوده است؛ بنابراین مهم‌ترین درس از شرایط اقتصادی ونزوئلا انتخاب نکردن یک گزینه بد برای اجرای سیاست‌های اقتصادی است. هرچند که گزینه‌های موجود چندان قادر به اعمال سیاست‌های صحیح اقتصادی نباشند (مانند آنچه در این سه سال رخ داده است)، اما شرایط اقتصاد ونزوئلا و رویکرد اقتصادی عوام‌گرایانه سیاست‌مدارانش، می‌تواند معیاری برای انتخاب نکردن یک گزینه بد باشد!

درس های ونزوئلا برای اقتصاد ایران

آزاده داوودی
پژوهشگر اقتصاد فقر 

اقتصاد ونزوئلا به دلیل شباهت متغیرهای اقتصادی و اجتماعی با ایران یکی از کشورهایی است که می‌تواند سرمشقی برای اقتصاد ایران باشد. یکی از مهمترین درس‌هایی که می‌توان از اقتصاد ونزوئلا گرفت لزوم تغییر رویه از سمت سیاست‌های حمایتی یارانه‌ای نفتی به سمت تشویق سرمایه‌گذاری و تولید در کشور است که نمود آن می‌تواند در افزایش سهم ارزش افزوده بخش‌های مختلف اقتصاد به غیر از نفت در ارزش افزوده کل کشور دنبال شود. همچنین از موارد مهم دیگر، ارزیابی دقیق سیاست‌های اقتصادی و اولویت‌بندی آنها است. در کشور ونزوئلا به دلیل اتکا به درآمدهای نفتی برخی از سیاست‌های حمایتی برای تولید و مصرف فقط به لحاظ جنبه شعاری اتخاذ می‌شد (مانند حمایت در خرید محصولات الکترونیکی) که صرف منایع در این امور باعث شد امروز این کشور حتی برای امرار معاش مردمانش در شرایط بحران، برنامه مشخصی نداشته باشد. این امر هم اکنون به ناتوانی خانوارها در تامین سبد خوراکی منتج شده است، به‌طوری که هزینه یک سبد خوراکی برای یک خانوار حدود ۵‌ الی ‌۶ برابر حداقل دستمزد در این کشور بیان می‌شود. به نظر می‌رسد دو درس مهم از ونزوئلا برای اقتصاد ایران، دوری از سیاست‌های حمایتی نفتی و ارزیابی دقیق اقتصادی سیاست‌ها به دور از شعارزدگی باشد.

حاکمیت انحصار و اختلال

سید کمیل طیبی
مدیر قطب بین‌الملل دانشگاه اصفهان 

حاکمیت نفت به منزله حاکمیت انحصار و تقویت بخش دولتی است و به نظر می‌رسد سیاست‌گذاران کشورمان با نیم‌نگاهی به شرایط فعلی ونزوئلا بتوانند به راحتی به این موضوع پی‌ببرند. بر این اساس دولتی بودن اقتصاد، ایجاد کنترل‌های مختلف در بازار مالی و همچنین کنترل سرمایه باعث می‌شود هرگونه جریان ورود سرمایه به کشور با تاخیر روبه‌رو شود، اتفاقی که در اقتصاد ونزوئلا نیز شاهد آن بودیم تا آنجا که در حال حاضر تاسیسات نفتی این کشور وابسته به تولید نفت نیز از کمبود سرمایه‌گذاری و توسعه و نبود منابع مالی در داخل کشور رنج می‌برد. در واقع علت اصلی دوری جستن از کنترل‌های مالی و سرمایه‌ای این است که این دست کنترل‌ها در نهایت تبدیل به مانعی برای ورود سرمایه به کشور و عاملی برای خروج سرمایه‌ها می‌شود. به نظر می‌رسد با توجه به شرایط فعلی کشور، درسی که می‌توان از اقتصاد ونزوئلا گرفت توجه بیشتر به کنترل‌های دولتی است.

تقابل پول بادآورده و عقلانیت

سیدعبدالحسین ساسان
عضو هیات علمی اقتصاد دانشگاه اصفهان 

نخستین درسی که می‌توان از وضعیت امروز اقتصاد ونزوئلا گرفت، خطری است که بحث یارانه‌ها به همراه دارد. اعطای یارانه به عموم مردم می‌تواند در آینده‌ای نه چندان طولانی تبدیل به سیلی بنیان‌برافکن شود زیرا ریشه‌های پیشرفت و جوانه‌های امید را می‌خشکاند و به سادگی بودجه‌ای را که باید صرف سلامت روانی، مدنی، فکری و آموزشی مردم شود، تبدیل به پولی برای مصرف دخانیات و مواد مخدر (آن‌طور که آمارها در ونزوئلا نشان می‌دهد) می‌کند. دیگر درسی که می‌توان از ونزوئلا گرفت، دریافتن وخامت اوضاع در نتیجه از بین رفتن عقلانیت در نظام آموزشی و بت‌سازی و شخصیت‌پردازی به جای آن است. ستاره‌سازی خطرناک‌ترین دشمن عقلانیت به شمار می‌رود چراکه نمونه‌ها در ونزوئلا نشان می‌دهد این اقدام منجر به از بین رفتن قوه عقلانیت عموم مردم، به خصوص جوان‌ها برای تجزیه و تحلیل برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی و اقدام به موقع برای تعیین سرنوشت می‌شود.

اهمیت شکل دهی ساز و کارهای ثبات ساز

رضا بخشی آنی 

یکی از مسائلی که در ادبیات اقتصادی طی دهه‌های گذشته مورد توجه قرار گرفته است، بحث بیماری هلندی است. اگر اقتصاد را به دو بخش کالاهای قابل مبادله (محصولات صنعتی و کشاورزی) و کالاهای غیرقابل مبادله (حوزه خدمات و مسکن) تقسیم کنیم، افزایش درآمدهای نفتی، سبب افزایش تقاضای کل در سطح اقتصاد کلان و افزایش تورم خواهد شد. تجربه کشور ونزوئلا در ماه‌های اخیر - و در زمان کاهش قیمت نفت - نشان داد که شکل‌گیری پدیده رکود تورمی به همان نسبتی که در زمان وفور درآمدهای منابع احتمال وقوع دارد، در زمان کاهش درآمدها نیز می‌تواند اقتصاد کلان کشورهای برخوردار را دچار تلاطم سازد. به‌نظر می‌رسد آنچه در این میان بیشترین اثر را در شکل‌گیری این پدیده دارد، بی‌ثباتی و عدم امکان پیش‌بینی میزان درآمدهای ناشی از صادرات منابع طبیعی طی سال‌های آتی است. تجربه ونزئلا می‌تواند اهمیت شکل‌دهی ساز و کارهای ثبات‌ساز در سطح اقتصاد کلان شامل شکل‌گیری صندوق‌های ثروت ملی با هدف سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و جلوگیری از ورود یکباره درآمدهای منابع به اقتصاد و استقلال بانک مرکزی از نهادهای سیاسی شامل دولت و مجلس، جهت کاهش نرخ تورم را به همگان نشان دهد.