مدیریت آب
کامران داوری*
حمید عمرانیان خراسانی*
حکمرانی آب همان رفتار کنترل کننده ای است که از طریق اقدامات مدیریتی و یا با وضع مقررات آب (در طیف وسیعی از سیستمهای سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی، اقتصادی و اداری) به کار گرفته می شود و نهایتاً منجر به تنظیم «تخصیص» و بهبود شرایط «بهره برداری» از آب میشود. حکمرانی آب مشخص می کند که «چه کسی و در چه شرایطی به آب دسترسی دارد»؛ «حفاظت کمی و کیفی از آب چگونه است»؛ «قاعده مدیریت آب چیست؟»؛ «سیاست های بهره وری و صرفه جویی در مصارف آب کداماند؟»؛ «داوری اختلافات و تعارض ها به دست کیست؟»؛ .
حمید عمرانیان خراسانی*
حکمرانی آب همان رفتار کنترل کننده ای است که از طریق اقدامات مدیریتی و یا با وضع مقررات آب (در طیف وسیعی از سیستمهای سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی، اقتصادی و اداری) به کار گرفته می شود و نهایتاً منجر به تنظیم «تخصیص» و بهبود شرایط «بهره برداری» از آب میشود. حکمرانی آب مشخص می کند که «چه کسی و در چه شرایطی به آب دسترسی دارد»؛ «حفاظت کمی و کیفی از آب چگونه است»؛ «قاعده مدیریت آب چیست؟»؛ «سیاست های بهره وری و صرفه جویی در مصارف آب کداماند؟»؛ «داوری اختلافات و تعارض ها به دست کیست؟»؛ .
کامران داوری*
حمید عمرانیان خراسانی*
حکمرانی آب همان رفتار کنترل کننده ای است که از طریق اقدامات مدیریتی و یا با وضع مقررات آب (در طیف وسیعی از سیستمهای سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی، اقتصادی و اداری) به کار گرفته می شود و نهایتاً منجر به تنظیم «تخصیص» و بهبود شرایط «بهره برداری» از آب میشود. حکمرانی آب مشخص می کند که «چه کسی و در چه شرایطی به آب دسترسی دارد»؛ «حفاظت کمی و کیفی از آب چگونه است»؛ «قاعده مدیریت آب چیست؟»؛ «سیاست های بهره وری و صرفه جویی در مصارف آب کداماند؟»؛ «داوری اختلافات و تعارض ها به دست کیست؟»؛ ... و نقطه تمرکز آن بر سه پرسش محوری قرار دارد: «تصمیمات چگونه اخذ می شوند؟»، «چه کسی می تواند آب را مصرف کند؟» و «چگونه از پایداری منابع آب حفاظت می شود؟».
دشواری اصلی در حکمرانی آب در یک جمله می گنجد: «هر گروه و تشکیلاتی فکر می کند که آب به او تعلق دارد، اما کسی ارادهای برای حفاظت از آب ندارد». در هندوستان به این نتیجه رسیده اند که تنها دلیل کوتاهی ها، حکمرانی بد یا ناقص است. «آنچه ما به آن احتیاج داریم حکمرانی خوب با مشارکت و همراهی گروداران است و نه دولت کامل و بینقص». زیرا باید بپذیریم که امروزه در حکمرانی آب دولت تنها کنشگر نیست. در واقع، نه تنها فعل باید به درستی واقع شود، بلکه بستر فعل هم باید آمادگی لازم را یافته باشد تا نتیجه مطلوب پدید آید.
به عنوان یک اصل، اثربخشی و ماندگاری تصمیمات مسئولان تا حد زیادی تابع «معقول» و «مقبول» تلقی شدن آنها نزد عموم گروداران است. بدیهی است که مقبولیت به نوبه خود، نیازمند رعایت «عدالت» و «انصاف» در تصمیمگیریهاست. در عمل، اثربخشی مدیریت آب بر دو مؤلفه «حکمرانی خوب» و «مدیریت بهم پیوسته آب» استقرار مییابد. بنابراین، چهار خصوصیت حداقلی در مدیریت مؤثر آب را میتوان به شرح زیر مشخص نمود:
۱)رهبری اخلاق مدار و تمرکز همزمان بر حقوق عامه (به ویژه اقشار آسیبپذیر)، حقوق آببران و حقوق محیط زیست.
2)تلاش برای تمرکز زدایی (مشارکت گروداران و بویژه آب بران در فرآیند تصمیم سازی) و در عین حال، حفظ یکپارچگی مدیریت آب.
۳)فراهم آوردن دسترسی برای تصمیمسازان (و حتی عموم مردم) به اطلاعات بهنگام، موثق و کافی به عنوان مقدمهای برای جلب همدلی و همیاری ایشان و ...
4)ایجاد ساز و کارهایی برای «گفتگو» و نیز «حل و فصل مناقشات» با حضور متخصصین و نمایندگان جامعه مدنی.
براساس ارزش و جایگاه منحصر به فرد منابع آب در تامین رفاه و بهزیستی جامعه بایستی بر لزوم تداوم دسترسی به آب کافی و سالم برای همگان در هر زمان تأکید گردد. وجود پیوند های قوی میان «توسعه اقتصادی پایدار» و «مدیریت آب»، ضرورت اصلاح مدیریت آب کشور را اجتناب ناپذیر کرده است. در این مسیر باید «چشم ها را شست» و تفسیری نو از مشارکت دولت و مردم در مدیریت آب عرضه نمود. حرکت و رسیدن به چنین سطحی از مشارکت نیازمند تجدید نظر اساسی در ساختار مدیریت آب کشور ذیل گفتمان «حکمرانیِ خوب آب» و باز تعریف نقش ها، اختیارات و مسئولیت ها می باشد. امروزه، این گفتمان در سطح ملی بارز و مطرح است و حتی برخی از عناصر آن در اسناد و برنامه های رسمی کشور آمده و لذا بنظر می آید اراده سیاسی در سطح دولت برای دستیابی به حکمرانیِ خوب (موثر و شایسته) در حوزه مدیریت آب تا حدودی فراهم آمده است.
اما پیاده سازی و استقرار یک مدیریت «جامع، مشارکتی و یکپارچه» در حوضه های آبی کشور، تحولی چالش دار و زمان بر است که بایستی با همراهی گروداران (به ویژه آب بران) به انجام رسد. چنین اقدامی (به مثابه یک «برنامه ی تحول»)، نیاز مند اجماع نسبیِ تمامی عوامل حکمرانی آب - از حاکمیت تا گروداران - در راستای یک «چشم انداز مشارکتی» است که به جز با تفاهم جمعی حاصل نمی آید. به عبارت دیگر برای هر یک از حوضه های آبی کشور، «شاه کلید موفقیت در تحول مدیریت آب، همانا تحریک اراده جمعی کنشگران اصلی حوضه در جهتی واحد برای دستیابی به حکمرانی خوب آب است». البته، پیشنیاز دستیابی به این شاه کلید، آگاهی کنشگران از ماهیت منابع آب، وضعیت امروزین این منابع و نیز روند افزایشی فشار ها بر منابع مذکور (ناشی از توسعه فزاینده و تغییر اقلیم) است. مسلماً هوشیاری کنشگران از عواقب ادامه روند فعلی نیز نقشی اساسی در این تحول دارد. زیرا، علی رغم اختلافات کنشگران اصلی حوضه با یکدیگر، این آگاهی و هوشیاری عناصر اتصال دهنده آنان طی فرآیند تحول می باشند. بدیهی است فرهنگ سازیِ عمومی و حساس سازی مردم نسبت به ارزش بی همتای آب پاک، موجب پیدایش یک «سرمایه اجتماعی» قوی (فهیم و راسخ) برای تداوم مسیر تحول خواهد بود.
*دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه فردوسی
*دانش آموخته گروه مهندسی آب دانشگاه تربیت مدرس
حمید عمرانیان خراسانی*
حکمرانی آب همان رفتار کنترل کننده ای است که از طریق اقدامات مدیریتی و یا با وضع مقررات آب (در طیف وسیعی از سیستمهای سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی، اقتصادی و اداری) به کار گرفته می شود و نهایتاً منجر به تنظیم «تخصیص» و بهبود شرایط «بهره برداری» از آب میشود. حکمرانی آب مشخص می کند که «چه کسی و در چه شرایطی به آب دسترسی دارد»؛ «حفاظت کمی و کیفی از آب چگونه است»؛ «قاعده مدیریت آب چیست؟»؛ «سیاست های بهره وری و صرفه جویی در مصارف آب کداماند؟»؛ «داوری اختلافات و تعارض ها به دست کیست؟»؛ ... و نقطه تمرکز آن بر سه پرسش محوری قرار دارد: «تصمیمات چگونه اخذ می شوند؟»، «چه کسی می تواند آب را مصرف کند؟» و «چگونه از پایداری منابع آب حفاظت می شود؟».
دشواری اصلی در حکمرانی آب در یک جمله می گنجد: «هر گروه و تشکیلاتی فکر می کند که آب به او تعلق دارد، اما کسی ارادهای برای حفاظت از آب ندارد». در هندوستان به این نتیجه رسیده اند که تنها دلیل کوتاهی ها، حکمرانی بد یا ناقص است. «آنچه ما به آن احتیاج داریم حکمرانی خوب با مشارکت و همراهی گروداران است و نه دولت کامل و بینقص». زیرا باید بپذیریم که امروزه در حکمرانی آب دولت تنها کنشگر نیست. در واقع، نه تنها فعل باید به درستی واقع شود، بلکه بستر فعل هم باید آمادگی لازم را یافته باشد تا نتیجه مطلوب پدید آید.
به عنوان یک اصل، اثربخشی و ماندگاری تصمیمات مسئولان تا حد زیادی تابع «معقول» و «مقبول» تلقی شدن آنها نزد عموم گروداران است. بدیهی است که مقبولیت به نوبه خود، نیازمند رعایت «عدالت» و «انصاف» در تصمیمگیریهاست. در عمل، اثربخشی مدیریت آب بر دو مؤلفه «حکمرانی خوب» و «مدیریت بهم پیوسته آب» استقرار مییابد. بنابراین، چهار خصوصیت حداقلی در مدیریت مؤثر آب را میتوان به شرح زیر مشخص نمود:
۱)رهبری اخلاق مدار و تمرکز همزمان بر حقوق عامه (به ویژه اقشار آسیبپذیر)، حقوق آببران و حقوق محیط زیست.
2)تلاش برای تمرکز زدایی (مشارکت گروداران و بویژه آب بران در فرآیند تصمیم سازی) و در عین حال، حفظ یکپارچگی مدیریت آب.
۳)فراهم آوردن دسترسی برای تصمیمسازان (و حتی عموم مردم) به اطلاعات بهنگام، موثق و کافی به عنوان مقدمهای برای جلب همدلی و همیاری ایشان و ...
4)ایجاد ساز و کارهایی برای «گفتگو» و نیز «حل و فصل مناقشات» با حضور متخصصین و نمایندگان جامعه مدنی.
براساس ارزش و جایگاه منحصر به فرد منابع آب در تامین رفاه و بهزیستی جامعه بایستی بر لزوم تداوم دسترسی به آب کافی و سالم برای همگان در هر زمان تأکید گردد. وجود پیوند های قوی میان «توسعه اقتصادی پایدار» و «مدیریت آب»، ضرورت اصلاح مدیریت آب کشور را اجتناب ناپذیر کرده است. در این مسیر باید «چشم ها را شست» و تفسیری نو از مشارکت دولت و مردم در مدیریت آب عرضه نمود. حرکت و رسیدن به چنین سطحی از مشارکت نیازمند تجدید نظر اساسی در ساختار مدیریت آب کشور ذیل گفتمان «حکمرانیِ خوب آب» و باز تعریف نقش ها، اختیارات و مسئولیت ها می باشد. امروزه، این گفتمان در سطح ملی بارز و مطرح است و حتی برخی از عناصر آن در اسناد و برنامه های رسمی کشور آمده و لذا بنظر می آید اراده سیاسی در سطح دولت برای دستیابی به حکمرانیِ خوب (موثر و شایسته) در حوزه مدیریت آب تا حدودی فراهم آمده است.
اما پیاده سازی و استقرار یک مدیریت «جامع، مشارکتی و یکپارچه» در حوضه های آبی کشور، تحولی چالش دار و زمان بر است که بایستی با همراهی گروداران (به ویژه آب بران) به انجام رسد. چنین اقدامی (به مثابه یک «برنامه ی تحول»)، نیاز مند اجماع نسبیِ تمامی عوامل حکمرانی آب - از حاکمیت تا گروداران - در راستای یک «چشم انداز مشارکتی» است که به جز با تفاهم جمعی حاصل نمی آید. به عبارت دیگر برای هر یک از حوضه های آبی کشور، «شاه کلید موفقیت در تحول مدیریت آب، همانا تحریک اراده جمعی کنشگران اصلی حوضه در جهتی واحد برای دستیابی به حکمرانی خوب آب است». البته، پیشنیاز دستیابی به این شاه کلید، آگاهی کنشگران از ماهیت منابع آب، وضعیت امروزین این منابع و نیز روند افزایشی فشار ها بر منابع مذکور (ناشی از توسعه فزاینده و تغییر اقلیم) است. مسلماً هوشیاری کنشگران از عواقب ادامه روند فعلی نیز نقشی اساسی در این تحول دارد. زیرا، علی رغم اختلافات کنشگران اصلی حوضه با یکدیگر، این آگاهی و هوشیاری عناصر اتصال دهنده آنان طی فرآیند تحول می باشند. بدیهی است فرهنگ سازیِ عمومی و حساس سازی مردم نسبت به ارزش بی همتای آب پاک، موجب پیدایش یک «سرمایه اجتماعی» قوی (فهیم و راسخ) برای تداوم مسیر تحول خواهد بود.
*دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه فردوسی
*دانش آموخته گروه مهندسی آب دانشگاه تربیت مدرس
ارسال نظر