نبود احزاب دلیل بیبرنامگی کاندیداها
علیاصغر سعیدی
جامعه شناس
یکی از اصلیترین دلایلی که کاندیداهای ریاستجمهوری، بیشتر بر روی بیان اهداف تمرکز میکنند و در مورد راهکارهای رسیدن به اهداف مطلبی را بیان نمیکنند این است که مشاورانی قوی در اختیار ندارند. ضمن اینکه تا چند هفته قبل هنوز در مورد حضور برخی از افراد فعلی حاضر در صحنه انتخابات تردیدهای جدی وجود داشت که قصد ثبتنام دارند یا خیر. با توجه به تجربه و تخصص بنده (بهعنوان مدیر گروه برنامهریزی اجتماعی) به جرات میتوانم بگویم که برنامهریزی برای اهداف مطرح شده در چنین زمان کمی ممکن نیست و پیش زمینهها و برنامهریزیهای لازم ممکن نیست صورت گرفته باشد.
علیاصغر سعیدی
جامعه شناس
یکی از اصلیترین دلایلی که کاندیداهای ریاستجمهوری، بیشتر بر روی بیان اهداف تمرکز میکنند و در مورد راهکارهای رسیدن به اهداف مطلبی را بیان نمیکنند این است که مشاورانی قوی در اختیار ندارند.ضمن اینکه تا چند هفته قبل هنوز در مورد حضور برخی از افراد فعلی حاضر در صحنه انتخابات تردیدهای جدی وجود داشت که قصد ثبتنام دارند یا خیر. با توجه به تجربه و تخصص بنده (بهعنوان مدیر گروه برنامهریزی اجتماعی) به جرات میتوانم بگویم که برنامهریزی برای اهداف مطرح شده در چنین زمان کمی ممکن نیست و پیش زمینهها و برنامهریزیهای لازم ممکن نیست صورت گرفته باشد. بههرصورت ممکن است کاندیدایی در حوزه سیاستی که عمل میکند اهدافی را مطرح کند، ولی بیشک این موضوع مستلزم آن است که در کنارش ارزیابیهای لازم و برنامهریزیهای صورت گرفته جهت اجرایی کردن آنها به صورت بسته تکمیلی ارائه شود.
فاصله زمانی کوتاه میان تصمیم به ثبتنام آقایان و طرح اهدافشان موید عدم برنامهریزی لازم برای اجرایی کردن آنهاست. به همین جهت طرح اینگونه مباحث بیشتر از جنس شعار است. شعارهایی که به تنهایی نشاندهنده هیچگونه هنری در این افراد نیست. اگر بخواهیم بهصورت پایهای به این موضوع بپردازیم قطعا ریشههای آن را در نبودن احزاب در کشور خواهیم یافت. برای مثال در کشوری همچون انگلستان اگر اعلام انتخابات زودهنگام شود، در پس آن حتما گروهها و کمیتههای مختلف درون حزبی به این جمعبندی رسیدهاند که ما برنامه بهتر و منسجمتری نسبت به احزاب دیگر جهت ارائه داریم. ضمن اینکه دولتهای در سایه به معنای گروههای کارشناسی بهصورت تخصصی هر کدام از وزارتخانهها و بخشها را مورد بررسی و پوشش قرار میدهند و مدام در حال ارزیابی برنامهها هستند.
ارزیابیهای پیوسته موجب میشود که بر اساس ایدئولوژیهای خود و در عین حال زیر نظر داشتن گروههای مقابل، همواره برنامههای قابل قبول جدیدی را برای ارائه داشته باشند. متاسفانه در ایران از وجود احزاب با چنین عملکردهایی محروم هستیم و جریانات اساسا قائم به افراد هستند. علیرغم این مشکلات ممکن است فردی برنامههایی نیز برای ارائه داشته باشد ولی وقتی گفته میشود که باید منتظر تایید صلاحیت از جانب شورای نگهبان باشد این خودش تردید را در فرد ایجاد میکند که آیا واقعا میتواند برنامهای داشته باشد یا نه. به نظرم در آینده یکی از متغیرهایی که باید در تایید یا رد صلاحیت کاندیداها وارد شود این است که افراد چه برنامههایی دارند و اینکه آیا روی این برنامهها کارشناسی صورت گرفته است یا خیر. شاید این راهی باشد تا افرادی که به صحنه میآیند به جز اینکه در شمار رجل سیاسی محسوب میشوند و سابقه کار اجرایی دارند، برنامهای مدون و کارشناسی شدهای را هم ارائه بدهند.
ارسال نظر