واکاوی اقتصادی شیوع پدیده ازدواج سفید
دکتر نیره توکلی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه آنچه این روزها، در ایران، آن را با اصطلاح «ازدواج سفید »می‌‌نامیم در جامعه‌ شناسی خانواده با اصطلاح «ازدواج دوستانه» از آن یاد می‌‌شود. ازدواجی رها از قیود رسمی و ثبت شده و ازدواجی که دوام آن تا زمانی است که دوستی، محبت و عشق بین زوجین تداوم دارد. این نوع ازدواج در جهان امروز کما بیش در همه کشورهای سکولار به رسمیت شناخته شده است؛ ازدواجی که همخانه بودن و در برخی موارد حتی جدایی مکانی نیز در آن مشاهده می‌‌شود. در این نوع ازدواج تمام هزینه‌‌ها و تعهدات میان زوجین به تساوی یا بنا بر توافق طرفین تقسیم می‌‌شود؛ اما قانون تعهد و التزامی را بر عهده زوجین وا نمی‌نهد. در ایران ازدواج سفید بیشتر بر همخانه بودن زوجین اطلاق می‌شود و بالا رفتن میزان آن، هرچند آمار دقیقی از آن در دست نیست، اسباب نگرانی فراهم آورده است. نگاه به ازدواج اصطلاحا سفید ممکن است از زوایای مختلفی صورت بگیرد. ثبت قانونی ازدواج، از لحاظ شرعی، چندان اشکال ‌برانگیز نیست و پدیده‌‌ای متاخر است و مربوط به دوران معاصر؛ اما در جوامع معاصر دل مشغولی قانون‌گذاران است. زیرا تبعات آن از هر لحاظ مسائلی را ایجاد می‌کند که قانون در برابر آن بی‌‌اعتنا نیست. مسائلی همچون تعهدات قوانین مربوط به نفقه، ارث، نگهداری یا حضانت، سرپرستی و قیمومیت فرزندان و بسیاری از تبعات دیگر پیوند میان دو زوج؛ همین دلمشغولی است که باعث می‌شود جامعه‌‌شناسان علل شیوع چنین پدیده‌ای را واکاوی کنند.
به اعتقاد بنده، علت‌‌های رواج چنین پدیده‌‌ای را در جامعه امروز ایران باید در مشکلات و موانعی جست‌وجو کرد که بر سر راه ثبت قانونی ازدواج وجود دارد. ازدواج در شرایط امروز، با وظایفی که قانون برای زن و شوهر تعیین کرده، تبدیل به معامله‌ای شده که دو طرف می‌ترسند وارد این عقد و قرارداد شوند. چرا؟ چون ازدواج قراردادی یک طرفه است. یک طرفه به این معنا که طبق قانون مرد خریدار کلیه خدمات زندگی زناشویی به شمار می‌آید و بنابراین باید هزینه تمام چیزهایی را که در ازدواج مطرح است از خدمات جنسی گرفته تا خدمات خانه‌داری و بچه‌داری بپردازد.
در واقع وظیفه تامین اقتصادی خانواده بر دوش مرد است. همچنین از طرفی زن وارد رابطه‌ای می‌شود که قرار است در مقابل یک حمایت فرضی که اقتصادی است و در شرایط اقتصادی ایران این حمایت کمترصورت می‌گیرد، قرار بگیرد؛ اما واقعیت تلخ این است که وقتی زن وارد این رابطه می‌شود، موضوع شوخی‌‌بردار نیست. یعنی ممکن است حق اشتغال، حق تحصیل، حق مسکن، حق طلاق و خیلی از حقوق دیگر را از دست بدهد و آن امنیت اقتصادی فرضی را نیز به دست نیاورد. از طرفی فرض ما بر این است که تمام مردها از لحاظ مالی تمکن دارند و توصیه می‌‌کنیم خانواده پر جمعیتی نیز داشته باشند؛ درحالی‌که بحران‌های اقتصادی و فساد اقتصادی واقعا به جامعه ضربه زده و اختلاس‌هایی که گاه در حد بودجه یک مملکت صورت گرفته به اشتغال‌زایی لطمه وارد کرده است.
بودجه‌هایی که می‌‌توانست برای امنیت شغلی جوانان هزینه شود؛ اما دست دولت از آنها کوتاه شده. در ایران امروز، بیکاری و گرانی، تورم و مشکل مسکن را شاهدیم. مشکل مسکن را با وجود برج سازی و تراکم‌ فروشی و زمین خواری شاهدیم که به‌طور مداوم در سراسر شهری مانند تهران ساختمان سازی می‌شود، بدون اینکه مسکن و سرپناهی برای جوانان ساخته شود. در عین حال مساله عدم امنیت مردم در فضای شهر وجود دارد؛ به‌طور نمونه اگر خانواده‌ای پنج فرزند داشته باشد، کدام فضای امن شهری و پیاده‌ راه و گردشگاه امن برای آنها وجود دارد.
بنابراین، بنده فکر می‌کنم دلیل اصلی شیوع ازدواج سفید این مساله است که ازدواج امنیتی را نه برای مرد تعیین می‌کند نه برای زن و باید مشکلات اقتصادی حل شده، شغل و امنیت آتی جوانان، فضای امن و تنش‌ها و اضطراب‌ها کاسته شود.
یکی دیگر از مشکلاتی که بر سر مرد، این فراهم ‌آورنده فرضی تمام هزینه‌های ازدواج رسمی و قانونی ازدواج وجود دارد، مشکل طول مدت سربازی است. دورانی که باید فکری برای کسب درآمد برای آن اندیشیده شود؛ به‌ویژه درست در مقطعی که سن ازدواج مناسب به شمار می‌‌آید. یعنی باید تمهیدی اندیشیده شود که در طول مدت سربازی مردان جوان بتوانند درآمدی داشته باشند و در ازای خدماتی که انجام می‌دهند و آموزشی که برای نظام وظیفه طی می‌کنند سربار جامعه و خانواده نباشند؛ به این معنا که ارتباط آنها با نظام اقتصادی و بازار شغلی قطع نشود.