برنامه‌ای برای ارتقای شخصیت اقتصادی

ممکن است شما هم جزو آن دسته از افرادی باشید که وقتی در بسیاری از روزهای هفته با خستگی و بی‏انگیزگی، مجبور به انجام کارهای روزانه خود می‏شوند، به انجام این کارها شک می‏کنند و با خود می‌گویند:

  • من 40 ساله شده‏ام، آیا پس‏انداز من را به‏جایی می‏رساند؟
  • آیا تغییر شغل برای من دیر نشده است؟
  • آیا می‏توان رویایی زندگی کرد یا همیشه باید یک جای کار بلنگد؟

بعد از آن شروع به مرور داستان موفقیت افراد می‌کنید و زندگی آنها را با خود مقایسه می‌کنید. نتیجه‌گیری این قضاوت هم این می‌شود که افرادی که از دیدگاه شما انسان‌های موفقی هستند در سنین جوانی و پیش از رسیدن به سن شما به سمت موفقیت گام برداشته‌اند. جالب است بدانید که برای تعداد زیادی از اطرافیان شما هم همین وضعیت وجود دارد و آنها نیز از مقایسه خود با دیگران ناامید می‌شوند. اما کارشناسان اقتصاد خانواده یک توصیه مهم در این حوزه دارند. آنها می‌گویند برای آنکه در چنین وضعیتی قرار نگیرید می‌توانید یک تمرین ساده انجام دهید. تمرین از این نقطه شروع می‌شود که وقتی خود را در برابر این سوال می‌بینید با خود بگوئید که فقط یک نمونه از شما در دنیا وجود دارد. بنابراین مهم نیست که فلانی در سی‏سالگی میلیاردر شده، مهم نیست که آقای ایکس در ۴۰ سالگی به ۴۰ کشور دنیا سفرکرده است. اما مهم آن است که «تمام تلاش شما باید این باشد که نسخه بهتری از خودتان بسازید.»حتما شما هم تصویر شناگر جوان سنگاپوری که مایکل فلپس را شکست داد، دیده‏اید. انتشار این تصاویر هرچند انگیزه و هیجان زیادی را ایجاد می‏کند، ولی موجب سرخوردگی هم می‏شود. شاید ده‏ها هزار نوجوان با فلپس عکس یادگاری گرفته باشند ولی چند نفر آن‏ها قهرمان المپیک شدند؟ تقابل انگیزشی با الگوهای قهرمانی (در هر زمینه‏ای)، در اکثر مواقع موجب سرخوردگی شما خواهد شد.

اما پیشنهاد کارشناسان اقتصاد خانواده چیست؟

آنها پیشنهاد می‌کنند سعی کنید که در یک‌سال، ۱۰ درصد شادتر شوید، ۱۰ درصد در امور مالی و مدیریت منابع مالی خود بهتر عمل کنید و به منابع مالی خود اضافه کنید، ۱۰ درصد به مسافرت بیشتری رفته باشید، ۱۰ درصد از وزن خود کم کرده باشید و... اتفاقا راز موفقیت در چنین سیستم خسته‏کننده و غیرجذابی این است که نسبت به آن هیچ احساسی نداشته باشید. البته کشتن احساسات پس از تبدیل‏شدن این رفتار به عادت صورت می‏پذیرد و اتفاقا مرحله بسیار شگفت‏انگیزی است. آیا شما هر شب از اینکه مسواک می‏زنید به خودتان افتخار می‏کنید؟قطعا نه، ولی همین کار روتین بی‏احساس، سلامتی دهان و دندان شما را تضمین می‏کند و شب‏های بیداری از دندان‏درد و هزینه‏های میلیونی دندانپزشکی شمارا به طرز قابل‏ملاحظه‏ای کاهش خواهد داد. جالب اینکه شما اصلا به آن فکر نکرده و هیچ احساسی ندارید. مانند یک زامبی قبل از خواب مسواک را برداشته، روی آن خمیردندان زده و کار را تمام می‏کنید. اما همین عادت بسیار مهم در سلامت دهان و دندان شما، بدون وعده پاداش، برای پسر دوساله شما به عادت تبدیل نخواهد شد. بنابراین مطابق گفته کارشناسان اقتصاد خانواده در مدیریت منابع مالی هیچ عاملی برای رسیدن به زندگی آرمانی شما مهم‏تر از عادت نیست؛ رفتارهایی که پیوسته‏ انجام می‏شوند. سطح قند خون بالا می‏رود، مغز به پانکراس فرمان داده و انسولین در خون ترشح می‏شود. از کار به خانه برگشته، برنامه ورزشی روی موبایل روشن‏شده و ورزش شروع می‏شود.

همچنین عادت به‏مرور موجب انباشت سود مرکب یا سرمایه‌گذاری در حوزه‌های جدید اقتصادی شده و ابعاد زندگی شمارا متحول می‏کند. یکی از روش‌های مهمی که کارشناسان اقتصاد خانواده برای نهادینه کردن عادت پس‌انداز توصیه می‌کنند این است که هر روز مقدار کمی از نقدینگی درون کیف پولتان را کنار بگذارید. در مقابل این توصیه ممکن است افراد بسیاری مقاومت کرده و بگویند مگر ممکن است در پایان ماه مبلغ قابل‌توجهی به‌عنوان پس‌انداز جمع شده باشد. در پاسخ به این انتقاد، کارشناسان اقتصاد خانواده می‌گویند مهم مبلغ انباشته شده حاصل از این اقدام نیست. مهم این است که شما با کنار گذاشتن بخشی از پولی که به‌راحتی می‌توانستید هزینه کنید یک عادت مهم یعنی «پس‌انداز کردن» را در خود نهادینه کرده‌اید. در پایان ماه سر زدن به این حساب پس‌انداز روزانه می‌تواند به شما انگیزه بیشتری را برای ادامه مسیر بدهد. بنابراین بهتر است نمونه‌هایی همچون مایکل فلپس‏ها را رها کرده و سعی کنید در یک‌سال فقط ۱۰ درصد بهتر باشید. در عین حال یکی از عادت‌های دیگری که می‌تواند به شما در مدیریت منابع مالی و ۱۰ درصد افزایش دارایی شما کمک کند این است که بدانید تخفیف‌های دائمی برخی فروشگاه ها در واقع به جیب شما ضرر می‌رساند چراکه شما را مجبور به خرید کالاهایی می‌کند که نیاز ضروری به آن ندارید. از این رو کارشناسان اقتصاد خانواده معتقدند حراجی‌ها بیشتر به ضرر جیب شما کار می‌کنند. این در حالی است که امروزه در کمتر فروشگاهی می‏توان وارد شد که تخفیف از ۱۰ تا ۷۰ درصدی نداشته باشد. اکثر این تخفیف‏ها، ترفندهای بازاریابی برای فروش هستند و البته در برخی مواقع می‏توانند برای شما فرصت خوبی را برای خرید فراهم کنند.

اما مشکلی که وجود دارد تاثیری است که روی شما می‏گذارند. هرچقدر که فکر کنید حواستان جمع است، هرچقدر که فکر کنید اربابان تبلیغات روی شما تاثیر نمی‏گذارند، دوباره و چند باره، مقهور آنها می‏شوید و البته در بسیاری از اوقات این فرآیند کاملا ناخودآگاه است. برای همه شما پیش آمده که کالاهایی را خریده‏اید که به آنها نیاز ندارید و صرفا به این دلیل که دارای تخفیف هستند، آنها را می‌خرید. این موضوع در فروشگاه‌های رنگارنگ که هر لحظه حواس شما را به خود معطوف می‏کنند اهمیت بیشتری دارد؛ «وای چه تخفیف فوق‏العاده‏ای»، «مطمئن هستم این قیمت دیگر تکرار نمی‏شود»، «اگر امروز خرید نکنم، فردا ممکن است قدرت انتخاب من کاهش یابد»یکی از ترفندهای بزرگ فروشگاه‌ها که بسیار ما را قلقلک می‏دهد، خط زدن اتیکت قبلی و نوشتن قیمت جدید است. فرض کنید به فروشگاهی رفته و می‏بینید که شلواری که قیمت آن ۲۵۰ هزار تومان بوده به ۱۷۰ هزار تومان رسیده است. چقدر عالی، با خرید این شلوار، من ۸۰ هزار تومان سود می‏کنم. یکی دیگر از این ترفندهای حرفه‏ای القای حس مقایسه در ذهن مشتری است. مثلا دو نمونه کالا را در کنار هم گذاشته و قیمت کالای با مارک معروف‏تر را پایین‏تر تعیین می‏کند. یا نوع مقایسه‏ای بسیار تاثیرگذار، قراردادن کالاهای مشابه در کنار هم و بازی با قیمت آنهاست، در فروشگاه‌های پوشاک این اتفاق زیاد رخ می‏دهد. پوشاک‏های تازه رسیده «new arrival» را با قیمت بسیار بالا در کنار لباس‌های مثلا قدیمی گذاشته و به این ترتیب حس مقایسه را در ذهن ما بیدار می‏کنند.

در اینجا دو مشکل از دیدگاه اقتصاد خانواده وجود دارد؛

اول اینکه آیا شما به آن کالا احتیاج دارید؟ شاید اگر نیاز نداشته باشید، ممکن است به سادگی از آنجا عبور کنید اما اگر این تخفیف مربوط به یک سوپر مارکت بزرگ باشد که قفسه‏های متعدد تخفیف را روی هم چیده است، برای خرید اجناسی با قیمت سه، پنج یا ده هزار تومان زیاد فکر نمی‏کنید، هرچند که ظاهرا تخفیف عمده‏ای وجود نداشته باشد.

دوم اینکه این تخفیف چگونه حاصل شده است؟ برخی از فروشگاه‌ها به‌دلیل تک سایز شدن اجناسشان یا در معرض انقضا قرار گرفتن آن یا از مد افتادن آنها حراج می‏کنند. در این فروشگاه‌ها می‏توان خرید خوبی داشت البته در صورتی که به آن جنس نیاز داشته باشیم ولی فروشگاه‌های زیادی را می‏بینیم که دائم‌التخفیف هستند. هر وقت که به آنجا وارد شوی انواع قفسه‏ها با تخفیف‌های متعدد در آنجا وجود دارد. بد نیست با فروشندگان صحبت کرده و دلیل تخفیف خوردن اجناس را سوال و سپس با عقل سلیم خود قضاوت کنید. از آنها دلیل اختلاف زیاد قیمت لوازم جدید و کمی قدیمی‏تر را سوال کنید. به احتمال زیاد فروشنده‏ها نمی‏توانند پاسخ قانع‌کننده‏ای به شما بدهند اما در این فرآیند، ذهن شما نسبت به موضوع آگاه‏تر شده و تصمیم بهتری را خواهد گرفت. بی تردید شماهم تجربه‏های تلخی از خرید انبوه در تخفیف داشته‏اید و البته این تجارب بیشتر در فروشگاه‌های بزرگ اتفاق می افتد. کارشناسان اقتصاد خانواده توصیه می‌کنند برای توقف روند آسیب زدن به منابع مالی ماهانه خانواده ، اگر نمی‌توانید تمایلات خود در برابر انواع کالاهای رنگارنگ و تخفیف خورده را کنترل کنید، بهتر است اقلام موردنیاز خود را از فروشگاه نزدیک منزل خود تهیه کنید که درآن خبری از قفسه‏های عریض و طویل تخفیف نیست. تجربه خواهید کرد که در بسیاری از موارد به‌دلیل محدود بودن انتخاب‌های شما مبلغ کل خریدتان به نصف کاهش پیدا می‌کند و نکته جالب آنکه به کالای جدیدی که در لیست خرید به آن اشاره نکرده‌اید نیاز پیدا نمی‌کنید. کارشناسان اقتصاد خانواده می‌گویند داشتن لیست خرید در فروشگاهی بزرگ و رنگارنگ و سرشار از تخفیف‌های گوناگون، کارکرد خود را از دست می‏دهد.

چه‌کار می‏توان کرد؟

ساده‏ترین راه این است که برای تفریح به مراکز خرید نرویم. این تفریحی بسیار گرانقیمت است و صنعت میلیاردی تبلیغات هم در کمین است تا برای ما نیاز اختراع کند و چیزی را بفروشد. تخفیف‏ها پایانی ندارند، حداقل شما به فکر جیب خودتان باشید. البته این به معنای سکه روی سکه گذاشتن نیست، بالاخره از پول خود باید لذت ببرید ولی سعی کنید پول خود را برای چیزی خرج کنید که از آن لذت می‏برید، نه بر روی چیزی که به نظر قیمت آن مناسب است. روش‌های دیگری برای آنکه بتوانید در طول یک‌سال از خودتان «خود بهتری» بسازید نیز وجود دارد. برای رسیدن به این روش باید روی درآمد واقعی و ماهانه خود حساب کنید، نه چیزهای باارزشی که دارید. طی یک ماه تمام هزینه‏ها حتی کوچک‌ترین چیزهایی را که بابت آن‏ها هزینه می‏کنید یادداشت کنید. وقتی هزینه لازم برای امرار معاش را برآورد کردید، می‏توانید مقدار اضافی آن را هر ماه پس‏انداز کنید. همچنین قبل از خرید کمی دست نگه دارید. برای ترک عادت خرید چیزهای بی‏مورد و آنی، کمی صبر کنید. اگر بعد از یک ماه احساس کردید واقعا آن را می‏خواهید و پول کافی هم دارید، اقدام به خرید کنید. ضمن آنکه هزینه‏های تفریح و سرگرمی را داخل پاکت جداگانه‌ای بگذارید. مثلا رفتن به کافی‏شاپ را از سایر هزینه‏ها جدا کنید، زمانی که پاکت خالی شد، یعنی زمان رستوران رفتن و بیرون هزینه کردن در این ماه تمام شده است. این کار باعث می‏شود به تفریحات مورد علاقه خود ادامه دهید ولی برای آن‏ها محدودیت قائل شده و زیاده‏روی نکنید.

در عین حال می‌توانید کاری کنید پول به‌طور خودکار بابت پس‏انداز از حقوق شما کم شود. اگر پولی در دست نداشته باشید، آن را خرج نمی‏کنید. این روش راه خوبی برای پس‏انداز در هر ماه است. شما می‌توانید به دنبال تغییر روش‏هایی باشید که به پس‏انداز ماهانه کمک کند. مثلا استفاده از وسایل حمل‏ونقل عمومی، ترک سیگار، یا خرید از جاهایی با قیمت مناسب تا هر ماه بتوانید مقداری پول ذخیره کنید. صرفه‏جویی هنر بزرگی است و می‏تواند با وارد کردن ساده‏زیستی (منظور عدم استفاده از مواهب زندگی نیست) به زندگی شما، موجب کاهش مخارج ضروری شما شود. اما برای مدیریت پول‌هایی که از صرفه‏جویی به دست می‏آید، باید برنامه داشت، نه اینکه آنها را جمع‏آوری کرده و به یک باره، قسط وام خودروی لوکس فلان صاحب فروشگاه را بپردازید. برای نهادینه کردن عادت پس‏انداز می‏توان از یک برنامه ۵۲ هفته‏ای استفاده کرد. منابع متعدد این روش را می‌توانید با جست‌وجوی ۵۲ weeks money challenge در اینترنت پیدا کنید. فرض کنید شما برای ۵۲ هفته، به میزان شماره آن هفته پول پس‏انداز کرده و آن را در یک حساب روزشمار بگذارید. مثلا هفته اول هزارتومان، هفته سی‏ام، سی‏ هزار تومان و هفته آخر ۵۲ هزار تومان. این پول ظرف یک‌سال به یک و نیم میلیون تومان می‌رسد. پول کمی است؟ شاید، ولی شما این پول را با نهادینه کردن یک عادت پس‏انداز کرده‏اید. با یک برنامه منظم یکساله و این بسیار ارزشمند است. پول بیشتری می‏خواهید؟ می‏توانید با توجه به درآمد خود این پس‏انداز را با ضرب عددی در هزارتومان شروع کنید. مثلا از هفته‌ای دوهزار، پنج هزار و یا ده هزار تومان شروع کنید.

برنامه‌ای برای ارتقای شخصیت اقتصادی