مروری بر آرا و اندیشههای جامعه شناسان ایرانی درباره گسترش حضور زنان در عرصه فرهنگ
حضور گرم زنان در بازار هنر
محمد آشنا
زنانه شدن فرهنگ شهری و در زیرمجموعه آن زنانه شدن بخش مهمی از اقتصاد هنر یکی از اتفاقهای مهمی است که در سالهای اخیر موضوع محبوب و دغدغه ساز اندیشمندان اجتماعی بوده است. بسیاری بر این باورند که فرهنگ مدرن زمینه را برای حضور زنان فراهم کرده و جنبشهای پست مدرنیستی این حضور را تشدید کردهاند. منطبق شدن فرهنگ زندگی در جامعه ایرانی بر برخی از الگوهای ارزشی زندگی مدرن، موجب شده است تا فرهنگ زندگی شهری در ایران نیز به سمت گسترش حضور همه اقشار اجتماعی به ویژه زنان در عرصههای مختلف اجتماعی حرکت کند.
محمد آشنا
زنانه شدن فرهنگ شهری و در زیرمجموعه آن زنانه شدن بخش مهمی از اقتصاد هنر یکی از اتفاقهای مهمی است که در سالهای اخیر موضوع محبوب و دغدغه ساز اندیشمندان اجتماعی بوده است. بسیاری بر این باورند که فرهنگ مدرن زمینه را برای حضور زنان فراهم کرده و جنبشهای پست مدرنیستی این حضور را تشدید کردهاند. منطبق شدن فرهنگ زندگی در جامعه ایرانی بر برخی از الگوهای ارزشی زندگی مدرن، موجب شده است تا فرهنگ زندگی شهری در ایران نیز به سمت گسترش حضور همه اقشار اجتماعی به ویژه زنان در عرصههای مختلف اجتماعی حرکت کند. در این فرصت، آرا و اندیشههای چند جامعه شناس مطرح ایرانی را در این باره بررسی خواهیم کرد.
فرهنگ زنانه زندگی در شهر
دکتر هادی خانیکی یکی از نخستین جامعه شناسان ایرانی است که موضوع زنانه شدن فرهنگ شهری را مطرح کرده است. این استاد دانشگاه در همین رابطه معتقد است: تغییرات گسترده متاثر از رسانهها را باید در خانوادهها دنبال کرد چرا که زن بهدلیل چندگانگی جهانش با چند «من» متفاوت روبهروست که میتوان آن را نوعی گسیختگی در هویت زنانه در جامعه دانست. طرح مساله مبتنی بر دو موضوع است، نخست اینکه به دنبال رسانهای شدن زندگی روزمره با پدیده جدیدتری در حوزه ارتباطات تحت عنوان مجازی شدن زندگی روزمره مواجه هستیم و دیگر اینکه زنانه شدن زندگی شهری یا شهری شدن زن سرعت و شتاب بیشتری داشته است.
او با تکیه بر مدل تحلیلی رایت، جامعه شناس معاصر، میگوید: میتوان با دو متغیر اصلی هر پدیدهای را از منظر ارتباطات مطالعه کرد؛ یکی متغیرهای محسوس است که شهروند و جامعه را در معرض تغییر قرار میدهد و دیگری متغیرهای نامحسوس که تغییر نگرش را به وجود میآورد. تغییرات محسوس شامل تسریع روند شهرنشینی، تسریع فرآیند آموزش، بیشتر شدن کاربرد رسانه و تغییرات محسوسی که زن را در معرض تغییرات بیشتر قرار میدهد و نیز تغییرات نامحسوس شامل نوآوری، خلاقیت، مدارا، بازاندیشی، هم دلی و دانش است. در تغییرات محسوس آنچه اهمیت دارد این است که آهنگ تغییرات چقدر است و با چه شتابی انجام و آستانه این تغییرات از کجا آغاز میشود و از چه زمانی شهرها در معرض تغییر قرار میگیرد و زمانی که شهرها دچار آشفتگی میشود چگونه است.
همچنین نعمت الله فاضلی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این باره معتقد است: در پی تغییرات شهری زنان نیزعوض شدند و زن شهری ایرانی مدرن متولد شده است. شهری شدن جامعه ایران تغییر آگاهی جنسیتی را نیز به دنبال داشت. جنبش تنباکو و بحران نان اولین عرصههایی است که زنان را به خیابانها کشاند و یک خواست عمومی را بیان کرد. در این دوره مجلات زنان هم بهوجود آمد. در دوره پهلوی اول با گسترش نظام اداری به تدریج زنان در نقشهای اداری وارد فضای شهری شدند. سینما امکان داد تا فردیت زنانه را آنگونه که هست مشاهده کنیم. زن رویت پذیر شد و حضور او در فضای عمومی، اجتماعی و مشروع شد. همچنین افزایش رمانها و آثار ادبی فرصتی ایجاد کرد تا زن نه به عنوان موجودی مادی بلکه به عنوان نماد و نشانه مطرح شود، چیزی که تا کنون سابقه نداشت.
کفش پاشنه بلند در پای بازارهای هنری
آنچه تا اینجا گفته شد عمدتا به موضوع گسترش حضور و فعالیت زنان در جامعه مربوط میشود، اما موضوع مهمتر و جزئیتر در این باره، زنانه شدن بازارهای هنری در عرصههای تولید و عرضه آثار هنری است. این موضوع در یک دهه اخیر به شیوه بسیار چشمگیری جامعهشناسان و پژوهشگران را متوجه خود کرده و موجب پدید آمدن بسیاری از پژوهشهای آکادمیک جالب توجه شده است.
دکتر سارا شریعتی عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران در این باره معتقد است: اگر از منظر زنان و جایگاه زنان به هنرها پرداخته شود، به نتایج متضادی میرسیم. در سینما بهعنوان مثال، زنان جایگاه قابل توجهی دارند، چه در مقام بازیگر، چه کارگردان و چه منتقد. درحالی که مثلا موسیقی (مشخصا خوانندگی)، بهدلیل ممنوعیت پخش صدای زنان، از این منظر، ضعیفترین شاخه است. اما در مجموع میتوان گفت که امروزه بسیاری از رشتههای هنری دیگر صرفا مردانه نیست و زنان سهم بسیار زیادی در آن گرفتهاند، با این حال هنوز در خیلی از گرایشهای هنری زنان همچنان به عنوان استثناهایی مطرح اند.
این استاد دانشگاه میگوید: در این باره، نقش نقاشی بهدلیل نمایان بودن حضور زنان در آن بارزتر است. نقاشی از آن رو که فعالیتی فردی است و زنان، از همه تیپ، حتی زنانی که بنا بر اعتقادات و عادات خود، مثلا در کنسرت موسیقی یا تئاتر مشارکت نمیکنند (چون در این صورت ناگزیر باید با جمعی از مردان کار کنند) به نقاشی رو میآورند، در این زمینه، در مقایسه با دیگر هنرها، فعال است. در نتیجه نقاشی عمومیتر شده و زنان در آن جایگاه قابل توجهی دارند.
هنر برای زنان تفننی است؟
اگرچه با گسترش گالریهایی که بانی آنها زنان هستند، بازارهای هنری به سمت زنانه شدن حرکت میکنند و عاملیت اقتصادی در این بازارها نقش زنانهای به خود گرفته است اما دکتر شریعتی بر پایه برخی پژوهشهای دانشگاهی انجام شده نظر دیگری دارد.
او میگوید: در اینجا سوال این است که هنر به عنوان یک شغل و یک منبع درآمد تا چه حد برای زنان مطرح است؟ فرضیهای که در تحقیقات دانشجویان مورد سنجش قرار گرفت وجه منزلتی و تفننی هنر زنان بود؛ هنری که در مواردی، در کادر جامعه شناسی اوقات فراغت یا از منظر تمایز یافتن مطالعه میشود و نه جامعه شناسی مشاغل. این فرضیه تحقیق یکی از دانشجویان بود که موضوع کار خود را نقش زنان در مدیریت گالریهای هنری قرار داده بود. از ۱۶ گالری خصوصی که با آنها ارتباط برقرار کرده بود، موسس ۹ گالری زنان و ۷ گالری مردان بودند. نتیجه تعداد مصاحبههایی که با برخی از زنان گالری دار شهر تهران انجام شده بود او را به شکل دادن این فرضیه میکشاند که اداره گالری و پرداختن به نقاشی برای اغلب جامعه آماری مورد مطالعه جنبه تفننی دارد و منبع درآمد نیست. بسیاری از این گالریها به صورت خانوادگی اداره میشدند، و حتی گاه در منزل مسکونی واقع شده بودند، و اغلب به دور از معیارهای اقتصادی و بازار هنر. این دانشجو در طول تحقیق خود پرسیده بود که آیا رشد و گسترش حضور نقاشان زن در زمینه مدیریت گالریها به این علت نیست که مردان، به علت نبود تکافوی اقتصادی در گالری ها، تمایلی به این کار ندارند؟ آیا زنان گالری دار در جستوجوی حرفهای جهت کسب درآمدند یا هدفشان از حضور فعالتر در عرصه هنر تمایزبخشی به خود یا هویت یابی است؟ این فرضیه در تحقیق دیگری از دانشجویان در شهرستان تایید میشد. در میان جامعه آماری وی، اکثر نقاشان زن معلم بودند و نقاشی برایشان حکم تفنن روز جمعه را داشت. در بسیاری از مصاحبهها با زنان گالری دار یا نقاش، آنها میگفتند: «ما انتظار فروش آثار هنری خود یا آثار به نمایش گذاشته را نداریم، برای ما نفس کار هنری و فعالیت فرهنگی مطرح است.» انگار که زنان انتظار ندارند از هنر خود درآمدی داشته باشند. چرا؟ چون احتمالا یا خرج خانه به عهده همسر است یا خود از سرمایه و میراث اقتصادی کافی برخوردارند و در نتیجه هنر به نوعی مشغولیت تبدیل میشود تا شغل.
چیزی به نام زنانه شدن اقتصاد غیررسمی
درحالیکه جامعه شناسان بهویژه دکتر سارا شریعتی معتقدند که عرصههای هنری عمدتا به واسطه تفنن یا هویتیابی در حال زنانه شدن است، آمارهای مربوط به مبادلات اقتصادی در بازار هنر نتایج دیگری را نیز پشتیبانی میکنند. به این معنی که گویی زنان چه به عنوان خالق آثار هنری، چه به عنوان عرضه کننده آثار هنری و چه به عنوان خریدار آنها فعالیت چشمگیری در اقتصاد هنر دارند. در همین رابطه شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده گفته است که مطالعات متعدد نشان میدهد که جنسیت امکان بهکارگیری زنان در بخش اقتصادهای غیررسمی راافزایش داده، به شکلی که در حال حاضر اقتصاد غیررسمی در حال زنانه شدن است. به احتمال بسیار، منظور مولاوردی بخش غیردولتی اقتصاد است، درست همانجایی که بازارهای هنری تعریف میشوند. به هر حال چنین به نظر میرسد که حضور زنان به عنوان سوژههای فعال دراقتصاد هنر در حال گسترش است و ضرباهنگ گسترش این حضور روز به روز بیشتر میشود. نگاه متفاوت جامعهشناسان و مسوولان اجرایی کشور به این موضوع سبب شده است تا مرزهای
واقع بینی در آن چنانکه باید و شاید هویدا نباشد. درحالیکه گزارشهای میدانی متعددی تجاری بودن فعالیت هنری بسیاری از زنان را در بخشهای وسیعی از کشور تبیین میکند، جامعه شناسان بسیاری بر هویت یابانه بودن این فعالیتها تاکید دارند. به هر حال آنچه مشهود است آن است که آینده این بازارها در حجم گستردهای به زنان اختصاص دارد و هنر و بهویژه هنرهای تجسمی باید بازار خود را برای زنانه شدن آماده کنند.
ارسال نظر