محمد نظری‌زاده* در چند روز آینده یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های شورای شهر تهران پاسخ به این سوال است که مدیر آینده شهر تهران باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ سابقه بررسی شهرداری‌های موفق در شهر‌های در حال توسعه و توسعه یافته در کشور‌های مختلف از حیث ویژگی‌ها و استراتژی‌های مدیریتی به نویسنده نشان داده که همواره در شرایط مشابه این سوال مطرح بوده که شهردار چنین شهرهایی باید یک مدیر استراتژیک باشد یا یک مدیر عملیاتی؟ بنابراین اهتمام اعضای محترم شورای شهر تهران در رسیدن به یک اجماع روشن نسبت به پاسخ این سوال می‌تواند آنان را به گزینه دقیق‌تری با توجه به نیازهای حال و آینده شهر تهران رهنمون سازد. ۱- مدیران استراتژیک

این مدیران غالبا جهت و اهداف کلی سازمان را تعیین کرده و به‌طور مرتب و از طریق ابزارهای گوناگون عدم‌انحراف اجزای مختلف سازمان متبوعشان را از جهت و اهداف کلی تعیین شده، کنترل می‌کنند. مدیران استراتژیک مانند مشاوران ایمنی در مقابل خطر آتش‌سوزی عمل می‌کنند؛ آنها مرتب به آینده نگاه کرده و سعی دارند که همه احتمالات و ریسک‌های پیش رو (اعم از کوتاه‌مدت و دراز مدت) را بررسی کنند. گاهی در یک آتش‌سوزی کوچک با نگاه به تصویر بزرگ‌تری از آنچه روی خواهد داد، آنها حتی اقدام به خاموش کردن آن نمی کنند و می‌گذارند که خودش خاموش شود.

مدیران استراتژیک به طرح‌های جامع، مطالعات امکان‌سنجی همه جانبه (اعم از اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی و...)، اهداف بلندمدت (بیشتر از طول دوران مسوولیت‌شان)، فشرده‌تر کردن بوروکراسی‌ها، کارهای زیرساختی‌تر، درآمدهای پایدارتر (و نه الزاما سریع‌تر) و... علاقه بیشتری دارند.

۲- مدیران عملیاتی

این مدیران بیشتر روی روش‌های اجرایی و مسائل روزمره و پروژه‌های تعریف شده در داخل سازمان متمرکز می‌شوند. برنامه‌ریزی، تعیین تاکتیک‌ها، کنترل منابع و پروژه‌ها و... بیشترین وقت مدیران عملیاتی را به خود می‌گیرند. مدیران عملیاتی مانند آتش‌نشان‌ها هستند؛ آنها کانون‌های آتش را به‌خوبی شناسایی می‌کنند، برای محدود کردن دامنه آتش یا اطفای کامل آن برنامه‌ریزی می‌کنند و سپس با تقسیم کار درست و مدیریت منابع آن را اجرا می‌کنند.

مدیران عملیاتی به طرح‌های تفصیلی، بخش مطالعات اقتصادی از کل مطالعات امکان‌سنجی، اهداف کوتاه‌مدت (حتی الامکان اهدافی که در دوره مسوولیت‌شان قابل تحقق باشند)، بسط ضوابط و آیین نامه‌ها، اجرای پروژه‌های شاخص (پروژه‌هایی که کاملا برای دیگران ملموس بوده و جلب نظر می‌کنند)، درآمدهای بیشتر (نه الزاما پایدارتر) و... علاقه بیشتری دارند.

در ادامه رویکرد مدیران استراتژیک و مدیران عملیاتی در نمونه‌هایی عینی از پروژه‌های شهری در مقابل هم قرار می‌گیرند تا مقایسه این دو رویکرد مشخص‌تر شود؛ طبعا انتخاب هر کدام از این مدیران، نشان‌دهنده رویکرد تصمیم‌گیران در مسائل و موضوعات شهری خواهد بود:

۱- مدیر استراتژیک توجه بیشتری به ایجاد اطاق فکر و داشتن مشاوران قوی‌تر می‌کند در حالی که مدیر عملیاتی توجه بیشتری به ایجاد شبکه کاری فعال‌تر و پیمانکاران قوی‌تر دارد.

۲- مدیر استراتژیک تمایل به روش‌هایی مانند مشارکت‌های عمومی-خصوصی جهت ایجاد درآمدهای پایدارتر در پروژهای شهری مانند ایجاد مراکز چند منظوره شهری با مشارکت‌های دراز مدت بخش خصوصی دارد در حالی که مدیر عملیاتی تمایل بیشتر به کسب درآمدهای بیشتر در مدت کوتاه‌تر مانند فروش مجوز کاربری تجاری در حجم و تعداد زیاد در سطح کوچه و خیابان‌های شهر دارد.

۳- مدیر استراتژیک مجوزهای بیلبوردهای تبلیغاتی با اولویت مسائل ترافیکی، شهری و محیط زیستی ارائه می‌کند و مدیر عملیاتی مجوزهای بیلبوردهای تبلیغاتی با اولویت مسائل تجاری و کسب درآمد بیشتر را در برنامه خود دارد.

۴- مدیر استراتژیک به پروژه‌های زیرزمینی به دلیل عوارض کمتر شهری و محیط زیستی و حفظ چشم‌اندازهای طبیعی توجه بیشتری دارد و مدیر عملیاتی به پروژه‌های شاخص و روی زمین به دلیل تاثیر‌گذاری قوی‌تر در کوتاه‌مدت توجه دارد.