علل اقتصادی کمبود گاز
سرد شدن هوا و بارش برف در سرزمین پهناور ایران، کسب و کار و زندگی مردم را با دشواری مواجه کرده است.
محمدصادق جنانصفت
سرد شدن هوا و بارش برف در سرزمین پهناور ایران، کسب و کار و زندگی مردم را با دشواری مواجه کرده است. کمبود عرضه و قطع گاز، آشکارترین تنگنایی است که اکنون زندگی عادی بخشی از شهروندان را فلج کرده و آنها را در سختی قرار داده است.
مسوولان و مدیران دولت در روزهای گذشته تلاش گستردهای را برای برطرف کردن این مشکل در دستور کار قرار داده و تحلیلها و اطلاعات تازهای را بر زبان آوردهاند که پرداختن به آنها جذاب است. به طور مثال، وزیر محترم کشور و رییس ستاد حوادث غیرمترقبه گفته است، در صورت تداوم این وضعیت، واردات گاز انجام میشود تا کمبود عرضه داخلی جبران شود. این حرف در حالی بیان میشود که میزان عرضه گاز در بازارهای جهانی حساب شده و پیشبینی شده و بعید است که احتمال عرضه وجود داشته باشد.
معاون برنامهریزی وزارت نفت نیز با بیان اینکه مصرف گاز در ایران به اندازه مصرف گاز در اتحادیه اروپا است، خواستار توجه جدی برای مدیریت عرضه و تقاضا تقاضای این محصول است. یک اطلاعیه از طرف دولت منتشر شده است که قیمت گاز مصرفی برای مشترکان پرمصرف ۳۰برابر خواهد شد که به نظر میرسد اجرای این مصوبه با دردسرهای قابل توجهی مواجه شود و در عمل غیر ممکن است.
تشویق خانوادهها به صرفهجویی در مصرف گاز در روزهای گذشته به صورتی گسترده در کانون توجه قرار گرفته و رسانههای دیداری و شنیداری نیز در این مسیر سنگ تمام گذاشتهاند.
به نظر میرسد با توجه به سردی هوا، کاهش مصرف از طریق صرفهجویی نیز تا اندازهای میتواند به برون رفت از وضعیت فعلی کمک کند ولی سهم آن در کل عرضه و تقاضا رقم چشمگیری نخواهد بود.
واقعیت این است که این روزهای سخت و دشوار سپری خواهد شد و تا چند روز دیگر وضعیت عادی خواهد شد.
واقعیت موجود نشان میدهد که وجود میلیونها متر مکعب گاز طبیعی در جای جای ایران زمین تا وقتی برای استفاده از آن سرمایهگذاری نشود، نشانه چیزی نخواهد بود.بنابراین باید زمینهها و بسترهایی که موجب سرمایهگذاری ناکافی برای بهرهبرداری از ذخایر گاز طبیعی شده است، به صورت دقیق بررسی شده و مشکلات برطرف شوند.دست کم یک دهه از شروع سرمایهگذاری ایران در منطقه عسلویه میگذرد و تنها ۵پالایشگاه تاسیس شده است. این در حالی است که شروع و بهرهبرداری از چندین پالایشگاه در این منطقه به صورت همزمان ممکن بود و تنها به سرمایهگذاری کافی نیاز داشت. روزهایی را به یاد بیاوریم که درگیری سیاسی- جناحی موجب شد ورود سرمایهگذاران خارجی به بخش گاز ایران از شتاب بیفتد و توجه نشد که این رفتار چه دردسرهایی درست میکند. تثبیت قیمت گاز بر اساس یک توهم و تصمیم احساسی در سال ۱۳۸۳ و تداوم آن در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ هرگز از ذهن کارشناسان خارج نخواهد شد. این تصمیم در صورتی که احساسی اتخاد نمیشد و قیمت گاز بر اساس منطق اقتصادی حرکت میکرد، علاوه بر اینکه بخشی از نیازهای سرمایهای طرحهای توسعه گاز تامین میشد، رفتار مصرفی نیز تنظیم و بر اساس صرفهجویی واقعی انجام میشد تا نیازی به ۳۰برابر کردن قیمت نداشته باشیم.
دشواریها و سختیهایی که بخشی از جامعه با آن دست به گریبان است، میتوانست وجود خارجی نداشته باشد، اگر مدیریت عرضه گاز را با احساس و هیجان سیاسی توام نمیکردیم. روا نیست مردم بر روی ذخایر عظیم گاز زندگی کنند، اما توانایی استفاده از آن را نداشته باشند.
ارسال نظر