رونق آماری، رکود اقتصادی
این روزها، آمار اقتصاد ایران پر رونقترین روزگار خود را طی میکند، لکن اقتصاد ایران نه تنها چندان به سامان نیست، که در روزگار رکود به سر میبرد؛
حمید زمانزاده
این روزها، آمار اقتصاد ایران پر رونقترین روزگار خود را طی میکند، لکن اقتصاد ایران نه تنها چندان به سامان نیست، که در روزگار رکود به سر میبرد؛ این را فعالان اقتصاد ایران و مردم کوچه و بازار بهتر از همه درک میکنند. رونق آمار و رکود اقتصاد، پیامآور یک دوگانگی است و این دوگانگی نه تنها برای مردم، که برای دولتمردان نیز سرگیجهآور است. آمارهای دولتمردان حاکی از آن است که در همه چیزهای مطلوب و متبوع، از فولاد و آلومینیوم و مس گرفته تا سیمان و سیمکارت و تلفن، از پروژههای سد و مخابرات تا نفت و نیرو نه تنها «حرکت روبه جلو» است، بلکه با «شتابی روزافزون» به پیش میرویم. به عبارت بهتر آمارها نشان میدهد که بیش از همه سالهای پیش و پس از انقلاب، چیزهای خوب ساخته شده و همه چیزهای خوب در این چند سال، چند برابر شده است. لکن آنچه مردم با همه وجود خود احساس میکنند، این است که رفاهشان نه تنها افزایش پیدا نکرده، که رو به کاهش گذارده است. منشا این دوگانگی چیست؟ آیا اشتباهی در آمارها رخ داده است؟ یا مردم در اشتباهند: اوضاع خوب شدهاست، لکن مردم هنوز نفهمیدهاند؟ آیا رونق آماری و رکود اقتصادی میتوانند همزمان رخ بنمایند؟
بله این دوگانگی، واقعی است، لکن پیش از آنکه علل بنیادی این دوگانگی را تشریح کنیم، بهتر است سیر رونق آمارها را ادامه دهیم: در این چند سال، حجم پول بیش از دو برابر شده است؛ یعنی بیش از همه دوران تاریخ انتشار ریال، پول خلق کردهایم و به مردم دادهایم تا بسازند، این بیانگر یک شتاب روزافزون است. در این سالها سطح قیمتها هم با شتابی روزافزون به پیش رفت، به نحوی که تورم چند برابر شد (بیش از دو برابر). در این سالها بیش از همه سالهای برنامه دوم و سوم، نفت فروختیم و دلارهای نفتی (همان یوروها) چند برابر شد. در این سالها، بودجه دولت چند برابر شد، «در طی برنامه سوم و بخشی از برنامه دوم مجموعا ۲۹ هزار میلیارد تومان کار عمرانی انجام شد، اما اکنون و در این دولت بیش از ۸۷ هزار میلیارد تومان کار عمرانی انجام شده است.» (البته ارقام اسمی است).
کسریهای بودجه چند برابر شد و با پول نفت پوشش داده شد. سیل واردات کالا به لطف یوروهای نفتی با حرکتی روبه جلو و شتابی روزافزون به پیش رفت، حساب سرمایه در تراز پرداختها ارقام کمنظیر را به ثبت رساند و کسریهای عظیم تراز پرداختها در بازرگانی خارجی به لطف یوروهای نفتی، پوشش داده شد. در آموزش و فرهنگ خیلی چیزها چند برابر شد: تعداد دانشجویان پیامنور چند برابر شد، کمیت و کیفیت آموزش که همه میدانند چند برابر شد، چاپ مقالات بینالمللی در علوم مختلف چند برابر شد و به ۱۴هزار رسید، تعداد اختراعات چند برابر شد و از ۵۰۰۰ به ۲۴هزار رسید، چاپ کتابهای دولتی و شبهدولتی چند برابر شد و قس الی هذا! اکنون تصویر روشنتر شد. بله آمار در رونقی تاریخی به سر میبرد و اقتصاد در رکود؛ علل بنیادی این دوگانگی در رونق آماری و رکود اقتصادی در چیست؟ مهمترین و بنیادیترین علت این دوگانگی در نگرش و رویکرد دولت به اقتصاد کشور و نحوه عملکرد دولت نهفته است. رویکردی که یک سوی آن به رونق آماری میانجامد و سوی دیگر آن به رکود اقتصادی منتهی میگردد. ۱- رونق آمار نتیجه چیست؟ رونق آمار نتیجه نگرش و رویکرد پروژهمحور دولت به نظام اقتصادی است که بر اساس آن دولت با نگرش اقتصاد مهندسی به اقتصاد کشور نظر میکند و با رویکردی پروژهمحور، پروژههای بیشتر و بیشتری را به انجام میرساند؛ پروژههای کوچک و بزرگ و عمدتا کمبازده (همان فیلهای سفید) که با اراده و خواست فعالان اقتصادی پشتیبانی نمیگردد و به صورت برونزا و عمدتا به لطف یوروهای نفتی به اقتصاد کشور تحمیل گشته و با بودجههای کلان پشتیبانی میگردد و در عین حال قادر نیست تا اقتصاد کشور را به سوی رونق واقعی و پیشرفت و توسعه اقتصادی به پیش برد. بله، نتیجه رویکرد پروژهمحور به اقتصاد پر واضح است که اعداد و ارقامی است که سر به فلک میکشد و به رونق آماری ختم میگردند.۲- رکود اقتصاد نتیجه چیست؟ رکود اقتصاد نتیجه رویکرد فرمانی دولت به اقتصاد است. دولت، جایگاه و نقش خود را در سیستم اقتصادی به نحو صحیحی نمیشناسد و به نحو بهینه تعریف نمیکند. واقعیت این است که دولت رویکرد سازندهای به سیستم اقتصادی نداشته و این از صدور فرمانهای نابهینه و غیرکارشناسانه به سیستم اقتصادی هویدا است. دولت در دوران اخیر به تجربه ثابت نموده است که بدنه تصمیمسازی و تصمیمگیری آن بینش عمیق و صحیحی در درک مبانی سیستم اقتصادی و نحوه عملکرد آن را در اختیار ندارد. دولت باید بداند که اقتصاد و عملکرد آن منطق خاص خود را دارد که باید آن را به خوبی درک کرد و بر مبنای آن تصمیم گرفت؛ اقتصاد صرفا آن گونه که ما میخواهیم، عمل نمیکند. سیستم اقتصادی فارغ از خواست دولت، فرآیندهای حاکم بر خود را دارا هستند که نمیتوان با صدور فرامینی که با فرآیندهای حاکم بر سیستم اقتصادی ناسازگار است، آن را تحت اختیار گرفت و به هر جا که خواست برد. دولت باید بداند که سیستم اقتصادی به شدت انتقامجو است؛ سیستم اقتصادی انتقامجو است، به این معنا که واکنشی سخت و قاطع در برابر اعمال سیاستهای اشتباه دولت از خویش بروز میدهد و انتقام اشتباهات تاریخی را به سختی میگیرد؛ به علاوه هر چه اصرار بر خطای رفته سختتر باشد، انتقام سیستم اقتصادی سختتر خواهد بود. این درسی است که تاریخ تجربیات اقتصادی به ما میدهد و باید از آن عبرت آموخت. بله، نتیجه رویکرد اقتصاد فرمانی، پر واضح است که رکود اقتصادی است.۳- اکنون دو گزاره فوق را در کنار هم قرار دهید؛ نتیجه چیست؟ البته پر واضح است که در پیش گرفتن رویکردی به اقتصاد که یک سوی آن پروژهمحوری و سوی دیگر آن اقتصاد فرمانی است، نمیتواند به نتیجهای جز رونق آمار و رکود اقتصاد منتهی گردد. این تجربهای است که باید از آن درس عبرت آموخت.
Zamanzadeh.blogfa.com
ارسال نظر