۳۱ دانشآموز محروم رتبههای زیر هزار را از آن خود کردند
معجزه کنکوریهای سیستان
۳۱ دانشآموز از استان سیستان و بلوچستان و نقطه صفر مرزی، بدون کلاس و مدرسه، رتبههای زیر هزار کنکور را کسب کردهاند. در حالی که در دوره جنگ و محدودیتها حدود ۳ درصد از درآمد ناخالص ملی به بخش آموزشوپرورش تخصیص پیدا میکرد، اکنون این عدد به ۳/ ۱درصد کاهش پیدا کرده و هر سال نیز کمتر میشود و در حال نزدیک شدن به صفر است. این تغییر نشان میدهد که دولت ترجیح میدهد آموزشوپرورش را به دست خانوادهها و بخش خصوصی بسپارد، در حالی که در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر «آموزشوپرورش و تربیتبدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی» تاکید شده است. عبید ملک رئیسی، از فعالان حوزه آموزشوپرورش استان سیستان و بلوچستان خبر داد: «۱۲نفر از دانشآموزان یک مدرسه در سراوان سیستان و بلوچستان رتبه زیر هزار کنکور آوردهاند. دو نفر نیز در سیب و سوران رتبه سه رقمی ۲۲۹ و ۵۹۵ را در کنکور انسانی، ۳ نفر از دانشآموزان چابهار رتبه زیر هزار را کسب کردهاند.» همچنین ۸ نفر از دانشآموزان منطقه سیرکان و در نقطه صفر مرزی با پاکستان توانستند در رشتههای دانشگاه فرهنگیان و پیراپزشکی رتبه کسب کنند. ۵ دانشآموز دیگر این استان نیز با کسب رتبههای زیر هزار رکورد تازهای برای این استان ثبت کردهاند.
عبید ملکویسی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: «کسب این رتبهها در این مناطق از آن جهت حائز اهمیت است که جزو دورافتادهترین نقاط کشور محسوب میشوند که از کمترین امکانات آموزشی و تحصیلی بهرهمند هستند. در صورتی که توزیع برابر امکانات و بودجه رخ میداد، این آمار میتوانست بسیار بیش از این باشد.»
شبهجزیره بیبرق
اصل ۳۰ قانون اساسی ایران میگوید: «دولت موظف است وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.» اما واقعیت نشان میدهد دولت از اجرای این اصل غفلت کرده است. حنیف درازهی از روستای رحمتآباد، رتبه ۷۷۰ کنکور انسانی را کسب کرده است. روستایی که به گفته خودش، شبه جزیره برق است. برق از بیخ گوش آنها رد شده و به نقطهای دورتر رفته و روستای آنها بینصیب مانده است. سوختکشی، شغل عمومی است و تحصیل آخرین خواستهای است که خانوادهها یا بچهها میتوانند برای خود متصور شوند. به قول حنیف: «ما الگویی نداشتهایم که بدانیم تحصیلات هم خوب است، نه دیوانگی و وقت حرام کردن.»
مدرسهای که تا اینجای کار در روستا وجود دارد، شامل دو اتاق تودرتوی اجارهای است و دو معلم خریدخدمتی و رسمی، بچههای شش کلاس را در آن جمع میکنند و به نوبت به هر کلاس درس میدهند. فاصله این روستا تا سراوان چندین کیلومتر است. مسیری که حنیف طی کرده تا به مدرسه به عنوان طبیعیترین و اصلیترین حقش برسد و درس و مشقش را به پایان برساند.
به گفته زهرا نیکنام، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی، در بحث عدالت آموزشی امکان دسترسی در گروههای سنی مرتبط با آموزش مطرح میشود. به این معنا که دانشآموزان امکان حضور در مدرسه و دسترسی به معلمان با کیفیت و امکانات مناسب آموزشی را داشته باشد و این دسترسی برای آحاد دانشآموزان یک کشور امکانپذیر است. طبق آخرین گزارش فرهنگستان علوم ایران که تیرماه امسال منتشر شده است، با وجود بهبود وضعیت دسترسی به آموزش در ایران و افزایش نرخ باسوادی و دسترسی به آموزش ابتدایی، همچنان حدود ۳۰ درصد از جمعیت ۱۸ تا ۲۴ سال، تحصیلات متوسطه دوم را ندارند که این میزان بسیار بالاتر از متوسط کشورهای اروپایی با ۳/ ۱۰درصد است.
طبق آخرین سرشماری سال ۱۳۹۵، حدود ۵۶ درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه بودهاند. همچنین بر اساس نتایج آزمون تیمز و پرلز؛ دانشآموزان ایرانی از کیفیت مناسب آموزش و یادگیری برخوردار نیستند. مثلا در ریاضیات پایههای چهارم و هشتم ۳۲ درصد از دانشآموزان، نمره کمتر از ۴۰۰ (کمترین سطح صلاحیت به عنوان آستانه فقر آموزش) را کسب کردهاند. این شاخص در سطح بینالمللی ۸ درصد است. ایران دارای ۱۶ استان مرزی است که این نابرابری در آنها بیشتر دیده میشود. به همین دلیل است که کسب رتبه قابل توجه توسط ۱۸ دانشآموز از آن منطقه خبرساز شده است، در حالی که این عدد میتوانست ضریب بالاتری پیدا کند، اگر دولت به وظیفه قانونی خود عمل میکرد. حنیف میگوید که در روستایشان تنها سه نفر دیپلم دارند آن هم در میان جمعیتی ۳۰۰ نفری. او در مدرسهای در سراوان در یک مدرسه نمونه تحصیل کرده است که توسط خیران بنا شده و از افرادی که کمتر برخوردار هستند، حمایت میکنند، وگرنه حنیف که پدرش چوپان است با درآمدی محدود، توان ادامه تحصیل در شهری دیگر را پیدا نمیکرد.
دولت از آموزش عمومی جا خالی میدهد
اصل نوزدهم قانون اساسی ایران میگوید: «مردم ایران از هر قوم و قبیلهای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند.»
پیش از اپیدمی کووید-۱۹ پی مدرسهای در روستایی که حنیف در آن زندگی میکند، با دو کلاس ریخته شد، اما از سال ۹۸ تا کنون رها شده و هنوز مدرسه یک ساختمان نیمهکاره است. این خاص این روستا نیست. بچهها اگر تمایلی به تحصیل داشته باشند، باید به روستاهای کناری بروند، البته برای این هجرت هم سرویسی در اختیار ندارند.
دکتر نیکنام، کارشناس حوزه مطالعات درسی، معتقد است که شکاف آموزشی در کشور ما دهشتناک است و دولت از توجه به بخش آموزشوپرورش و تخصیص بودجه شانه خالی میکند.او با اشاره به گزارش فرهنگستان علوم ایران، میگوید: «ایران، کمتر از یک سوم میزان تخصیص بودجه عمومی که در دنیا به آموزشوپرورش اختصاص داده میشود را به این بخش تخصیص میدهد. به این معنا که در دنیا ۴ درصد درآمد ناخالص ملی دولتها به آموزشوپرورش اختصاص دارد که این عدد در ایران ۳/ ۱ درصد است. نکته قابل توجه آنکه در دهه ۶۰ و زمان جنگ این میزان هیچوقت از ۳ درصد درآمد ناخالص ملی کمتر نبوده است. اما اکنون سال به سال کاهش پیدا میکند و در حال نزدیک شدن به صفر است.» در حالی که مدارس دولتی و کیفیت آنها تحلیل میرود، مدارس غیرانتفاعی توسعه پیدا میکنند که دکتر نیکنام آن را یکی از نشانههای شکاف عمومی و بیعدالتی میداند. زیرا بخشی از جامعه توان راهیابی به آن را ندارند. به گفته او، کاهش کیفیت مدارس دولتی، موجب میشود که برای خانوادهها چارهای جز انتخاب مدارس غیرانتفاعی نماند. اتفاقا دولت نیز از این موضوع استقبال میکند. این موضوع شکاف کیفیتی بچههای برخوردار و کم برخوردار را تشدید میکند. این کارشناس آموزش با اشاره به برنامههای توسعه که بر افزایش تعداد مدارس غیرانتفاعی تاکید دارد و میگوید: «دولت با کاهش بار مالی خود با توجیه آنکه بودجه را صرف خانوادههای کمتر برخوردار کند، این بار را بر دوش مردم میاندازد. نگاه نئولیبرالیسم دولتها اینگونه است که وقتی میتوانیم کاری را به بازار واگذار کنیم، چرا باید آن را انجام دهیم؟ در اصل دولت کاهش هزینه را مورد توجه قرار میدهد.»
مدارس غیرانتفاعی فرصتی برای یک نوع تقسیمبندی ایدئولوژیک نیز هست. به گفته دکتر نیکنام، خانوادههایی که دوست دارند از نظر مذهبی یا موقعیت اجتماعی و سیاسی، فرزندانشان در مدرسهای متفاوت تحصیل کند و به نوعی گروه خود را بازتولید کنند، به این نوع مدارس تمایل دارند.
زنان نخستین قربانیان شکاف تحصیلی
اصل بیستم قانون اساسی تاکید دارد: «همه افراد ملت اعم از زن و مردم یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی برخوردارند.» در آن مدرسه دو اتاقهای که حنیف تحصیل کرده، دختران اگر خیلی شانس داشته باشند، میتوانند تا ششم درس بخوانند. بعد از آن مهاجرت به شهری دیگر یا رفتوآمد به روستایی دیگر، اصلا موضوعی نیست که کسی بخواهد بر سر آن برای دختران چانهزنی کند. عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی میگوید: «ایجاد و توسعه مدارس دولتی، میتواند رافع بخشی از محرومیتها و تبعیضها باشد. به این معنا که آموزشوپرورش با ایجاد و توسعه مدارس دولتی با کیفیت، شرایط دسترسی به امکانات آموزشی را برای همه افراد فراهم میکند.» با توجه به شرایط موجود، رفع تبعیضها دغدغه دولت نیست. به گفته او، کودک امروز و بزرگسال آینده، زمانی که احساس کند به عنوان یک ایرانی دیده نمیشود و قربانی شرایطی بوده که هیچ اختیاری در آن نداشته است و در عین حال، جامعه و دولت نیز کاری برای او انجام ندادهاند، روزی انتقامش را میگیرد و اینگونه رفتار خود منجر به خشونتها میشود.