استانداری که اصفهان را صنعتی کرد
اعتماد مردم به سرمایهگذاری
عبدالمهدی رجایی: رضا افشار یکی از استانداران اثرگذار اصفهان بود. او در سال ۱۳۱۱ ش به استانداری این شهر رسید و اقدامات عمرانی مهمی در این شهر انجام داد. یکی آنکه قدمهای اولیه برای تاسیس صنایع جدید نساجی را در این شهر پایهگذاری کرد. کارخانه وطن در سال۱۳۰۴ ش راه افتاده بود، اما در زمان افشار بود که جنبش کارخانهسازی به یکباره در اصفهان به راه افتاد و کارخانه ریسباف با مشارکت جمعی مردم اصفهان و بهصورت یک شرکت سهامی تاسیس شد. اما هنری که افشار در آن زمان داشت اصلاح رویکرد و روانشناسی مردم اصفهان بود.
عبدالمهدی رجایی: رضا افشار یکی از استانداران اثرگذار اصفهان بود. او در سال ۱۳۱۱ ش به استانداری این شهر رسید و اقدامات عمرانی مهمی در این شهر انجام داد. یکی آنکه قدمهای اولیه برای تاسیس صنایع جدید نساجی را در این شهر پایهگذاری کرد. کارخانه وطن در سال۱۳۰۴ ش راه افتاده بود، اما در زمان افشار بود که جنبش کارخانهسازی به یکباره در اصفهان به راه افتاد و کارخانه ریسباف با مشارکت جمعی مردم اصفهان و بهصورت یک شرکت سهامی تاسیس شد. اما هنری که افشار در آن زمان داشت اصلاح رویکرد و روانشناسی مردم اصفهان بود. به قول نصرالله سیفپورفاطمی (برادر بزرگ دکتر حسین فاطمی) در دورهای که مردم نه به خود و نه به دولت اعتماد نداشتند و اصولا کار جمعی پیش نمیرفت، او توانست در اصفهان چندین کارخانه با مشارکت و مدیریت همین مردم و بزرگان شهر راهاندازی کند. افشار در قالب شرکت سهامی سرمایههای اندک مردم شهر را گرد آورد و کارخانه ریسباف را در خیابان چهارباغ بالا ساخت. وقتی این رویه آثار مثبت خود را نشان داد، اعتماد عمومی به وجود آمد و سرمایههای دیگری جمع شده، کارخانههای زاینده رود، نختاب، صنایع پشم، شهرضا و... سر بر آوردند. چنین شد که اصفهان «منچستر شرق» لقب گرفت. اینک قسمتی از خاطرات نصرالله سیفپورفاطمی را در این باره میآورم.
«قدم اولش در اصفهان تشکیل شرکت ریسباف بود عدهای از تجار گمنام ولی پولدار را تشویق کرد و آنها با سرمایه پانصد هزار تومان شرکت تشکیل داده و به سرعت ماشین آلات آن را به وسیله برادران کورس از انگلستان خریدند. موفقیت شرکت ریسباف موجب شد که افراد دیگر هم تشویق شده و به زودی شرکت زاینده رود و پشمباف و کارخانه بافندگی هراتی و نختاب، باشرکت چند نفر کلیمی و مسلمان، کارخانه شهرضا، کارخانه کاغذ و شیمیایی یکی بعد از دیگری در اصفهان تشکیل و ظرف ۱۰ سال اصفهان مهمترین شهر صنعتی کشور محسوب شد. علاقه و عشق مردم به تاسیس کارخانه در اصفهان تنها مرهون کوشش و زحمات شبانهروزی و صمیمیت و تشویق افشار بود. در شهری که مردم به بانک و دولت اعتماد نداشتند و نقدینگی خود را در گنجه خانه یا زیر بالش یا زیر خاک نگاه میداشتند در شهری که ماموران دولت به نام عمال ظلم و ظلمت خوانده میشدند مردم را از هر طبقه حاضر به تشکیل شرکت و سرمایهگذاری کردن یکی از مشکلترین کارها بود.
تنها سرعت عمل و پاکی و دانایی افشار در تشکیل اولین کارخانه نشان داد که سرمایه مردم از هر جهت مصون از دستبرد است و در پرتو شرکت و تاسیس کارخانه و حمایتی که دولت در آن موقع از کارخانهچیها میکرد، سود زیاد عاید صاحبان سهام خواهد شد، از این رو مردم پولهای خود را به بازار آورده و نشان دادند که آری به اتفاق جهان میتوان گرفت. »
(سیفپورفاطمی، آیینه عبرت، ۱۳۸۷، ص ۸۳۹)
ارسال نظر