مرگ نظریهپرداز اقتصاد کشاورزی
گروه تاریخ و اقتصاد: تئودور شولتس، برنده نوبل اقتصاد سال ۱۹۷۹ در تاریخ ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۸ در ۹۶ سالگی درگذشت. شولتز (Theodore W. Schultz) اقتصاددانی است که آثار او در زمینه اقتصاد کشاورزی و بهویژه تجزیه و تحلیل سیاستهای کشاورزی در کشورهای در حال توسعه موجب شد که جایزه نوبل در اقتصاد را همراه با آرتور لوییس نصیب خود کند. شولتز همچنین در اشاعه آثار و عقاید دیگران سهم زیادی دارد. او گرچه مبدع نظریه سرمایه انسانی نیست، ولی در نطقی تحت عنوان «سرمایهگذاری در سرمایه انسانی» که در سال ۱۹۶۰ به مناسبت انتخاب خود به ریاست انجمن اقتصاددانان آمریکا ایراد نمود، توجه عموم مراکز تحقیقاتی را به این موضوع جلب کرد و بنابراین شاید بتوان او را پدر نظریه سرمایه انسانی به حساب آورد.
گروه تاریخ و اقتصاد: تئودور شولتس، برنده نوبل اقتصاد سال ۱۹۷۹ در تاریخ ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۸ در ۹۶ سالگی درگذشت. شولتز (Theodore W. Schultz) اقتصاددانی است که آثار او در زمینه اقتصاد کشاورزی و بهویژه تجزیه و تحلیل سیاستهای کشاورزی در کشورهای در حال توسعه موجب شد که جایزه نوبل در اقتصاد را همراه با آرتور لوییس نصیب خود کند. شولتز همچنین در اشاعه آثار و عقاید دیگران سهم زیادی دارد. او گرچه مبدع نظریه سرمایه انسانی نیست، ولی در نطقی تحت عنوان «سرمایهگذاری در سرمایه انسانی» که در سال ۱۹۶۰ به مناسبت انتخاب خود به ریاست انجمن اقتصاددانان آمریکا ایراد نمود، توجه عموم مراکز تحقیقاتی را به این موضوع جلب کرد و بنابراین شاید بتوان او را پدر نظریه سرمایه انسانی به حساب آورد. شولتز در سال ۱۹۰۲ در شهر آرلینگتون در ایالت داکوتای آمریکا و در یک خانواده آلمانیالاصل متولد شد و در رشته اقتصاد کشاورزی در دانشگاه داکوتای جنوبی تحصیل کرد و لیسانس خود را در سال ۱۹۲۶ گرفت. او برای ادامه تحصیل به دانشگاه ویسکانسین رفت و در سال ۱۹۲۸ فوق لیسانس و در سال ۱۹۳۰ دکترای خود را از این دانشگاه گرفت. اولین کار تدریس او در کالج دولتی آیووا بود که توانست تعداد قابل ملاحظهای از اقتصاددانان جوان را در این کالج که اقتصاد کشاورزی را با جامعهشناسی روستایی ترکیب کرده بود، گرد آورد. او در سال ۱۹۴۳ به استادی دانشگاه شیکاگو رسید و در یک دوره ۱۰ ساله چهار کتاب انتقادی در مورد برنامههای کشاورزی آمریکا منتشر کرد که آخرین آن کتاب درسی مهمی است تحت عنوان «تشکیلات اقتصادی کشاورزی» که در سال ۱۹۵۳ منتشر شد. کتاب مهم دیگری که شولتز در اقتصاد آموزش و پرورش تالیف کرد، «ارزش اقتصادی آموزش و پرورش» نام دارد که در سال ۱۹۶۳ انتشار یافت. او سپس «گذار از کشاورزی سنتی» را در سال ۱۹۴۶ منتشر کرد که اثر اصلی او تاکنون در زمینه بخش روستایی جهان سوم است. کتاب «رشد اقتصادی و کشاورزی» که شولتز در سال ۱۹۶۸ تالیف کرد و کتاب «اختلال در انگیزههای کشاورزی» که در سال ۱۹۷۸ ویراستاری کرد نشان از ادامه توجه او به مسائل اقتصادی ممالک فقیر دارد. کتاب «سرمایهگذاری در سرمایه انسانی، نقش آموزش و پرورش و تحقیقات» که شولتز در سال ۱۹۷۱ نوشت، او را مجددا به موضوع سرمایه انسانی متوجه ساخت؛ بنابراین این بار موضوع با مسائل اقتصادی تحقیقات محض و کاربردی تلفیق شده بود. علاقه او به تشکیل کنفرانسهای علمی را میتوان در ویراستاری آثاری مثل سرمایهگذاری در آموزش و پرورش: در میان کارآیی و برابری (۱۹۷۳)، راهکارهای تازه اقتصادی برای باروری (۱۹۷۳) و اقتصاد خانواده: ازدواج، خانواده، سرمایه انسانی و باروری (۱۹۷۴) مشاهده کرد. شولتز مدارج افتخاری متعددی از دانشگاههای مختلف در داخل و خارج آمریکا دریافت داشته است. او در سال ۱۹۷۲ موفق به دریافت مدال «فرانسیس ا.والکر» از انجمن اقتصاددانان آمریکا شد و در سال ۱۹۷۶ به اخذ مدال «ارنست المیرست» از انجمن بینالمللی اقتصاد کشاورزی نائل آمد.
شولتس در سخنرانی مهم خود با عنوان «سرمایهگذاری در سرمایه انسانی» در سال ۱۹۶۰ توجه کلیه صاحبنظران را به سرمایه انسانی جلب کرد. شولتس معتقد است رشد اقتصادی پیش فرض مهم و لازمالاجرایی برای صنعتی شدن است. شولتس به فقیر و در عین حال کارآ بودن کشاورزان صنعتی جهان سوم معتقد بود. به نظر شولتس، کشاورزان سنتی، «انسانهای اقتصادی» منطقیای هستند و عدم اشتیاق ظاهری آنها به نوآوری ناشی از نامشخص بودن بازده در کشاورزی است که با فقدان خدمات دولتی به کشاورزان، قیمتهای تبعیضی و سیاستهای مالیاتی دولتها در کشورهای جهان سوم تشدید میشود. وی معتقد است مهمترین علت وجود فقر روستایی در کشورهای جهان سوم، برنامهریزیهایی است که بیشتر به شهرها توجه دارد. شولتس در سال ۱۹۶۶ کتاب «گذار از کشاورزی سنتی» را منتشر کرد که اثر اصلی او در زمینه بخش روستایی و کشاورزی جهان سوم است. اهدای جایزه نوبل به او هم عمدتا به واسطه تالیف همین کتاب بود که حاصل مشاهدات و تجربیاتش در هند بود. در دانشگاه شیکاگو بود که کشاورزی را در مکانهای مختلف دنیا مورد بررسی قرارداد و بیان کرد کشاورزان سنتی در کشورهای فقیر بازدهی منابع در اختیارشان را حداکثر میکنند. او عدم تمایل آشکار آنها به نوآوری را منطقی میدانست؛ چرا که معمولا دولتهای آن کشورها بر محصولات کشاورزی قیمتهای مصنوعی پایین و مالیاتهای سنگین وضع میکنند. همچنین در این کشورها برخلاف ایالاتمتحده دولتها کشاورزان را با روشهای نوین کشت و زرع آشنا نکردهاند. او نتیجه میگیرد که فقر در این کشورها در مناطق روستایی همچنان ادامه مییابد؛ چرا که سیاستهای دولت به نفع ساکنان شهری مغرضانه است. او همیشه خوشبین بود که کشورهای فقیر میتوانند با استفاده از کشاورزی به توسعه دست پیدا کنند و میگوید: «مردم فقیر در کشورهای کمدرآمد زندانیانی هستند که اقتصاد به تنهایی قادر به آزاد کردن آنها نیست.» چیزی که تقریبا در همه آثارش بر آن تاکید کرده این است که فقر روستایی در جهان سوم تا حدود زیادی ناشی از برنامهریزیهای صنعتی شدن و جایگزینی واردات است که الزاما جامعه روستایی را محکوم به تولید در حدگذران معیشت میکند. فقر کشاورزان تا حد زیادی ناشی از کشاورزی سنتی است. هرچه کشاورزی به سمت تعادل خاص کشاورزی سنتی پیش میرود، بازده نهایی سرمایه کاهش مییابد و سرانجام زمانی میرسد که نرخ بازده آنقدر کم است که دیگر انگیزه و منبعی برای پسانداز و در نهایت سرمایهگذاری در این نهادهها وجود نخواهد داشت. به گفته شولتس کشاورزی که همچون نیاکان خود به تولید بپردازد هر چند سختکوش و پرتلاش هم باشد به زحمت میتواند شکم خانواده خود را سیر کند، ولی کشاورزی که به رموز نوین تولید آگاه باشد و در محیطی با انگیزه تلاش کند، از خاک طلا میسازد.
منبع: Monitoreconomy
ارسال نظر