کارخانهای که موزه نشد!
از دوران حکومت پهلوی اول به بعد در ایران بالغ بر ۲۰ کارخانه نساجی در شهر اصفهان دایر میشوند و کم کم رشد و پیشرفت این صنعت در شهر اتفاق میافتد؛ مسالهای که در آن زمان افتخار بسیار بزرگی برای شهر اصفهان بوده و این شهر را به عنوان «منچستر شرق» نیز ملقب ساخته بوده است. نساجی بهعنوان یکی از قطبهای صنعتی پیشرفت در هر کشوری محسوب میشود و بیتردید وجود ۲۰ کارخانه نساجی در شهر اصفهان به فراهم بودن بستر رشد و پیشرفت در گذشته این شهر اشاره دارد. اما رفته رفته این کارخانهها یا تعطیل شده یا به مکانی خارج از شهر منتقل میشوند.
از دوران حکومت پهلوی اول به بعد در ایران بالغ بر ۲۰ کارخانه نساجی در شهر اصفهان دایر میشوند و کم کم رشد و پیشرفت این صنعت در شهر اتفاق میافتد؛ مسالهای که در آن زمان افتخار بسیار بزرگی برای شهر اصفهان بوده و این شهر را به عنوان «منچستر شرق» نیز ملقب ساخته بوده است. نساجی بهعنوان یکی از قطبهای صنعتی پیشرفت در هر کشوری محسوب میشود و بیتردید وجود ۲۰ کارخانه نساجی در شهر اصفهان به فراهم بودن بستر رشد و پیشرفت در گذشته این شهر اشاره دارد. اما رفته رفته این کارخانهها یا تعطیل شده یا به مکانی خارج از شهر منتقل میشوند. متاسفانه آثار به جا مانده از کارخانههای نساجی در اصفهان قدیم در معرض نابودی قرار گرفتهاند و آن ساختمانهای عظیم و غولپیکری که سالهای طولانی وظیفه تامین معیشت مردم این شهر را بر عهده داشته و خاطرات بسیاری را از پدران و پدربزرگهای ما در دل خود دارند به راحتی تخریب شده و به جای آنها بناهایی جدید ساخته میشود. قرار بود کارخانه «ریسباف» که بهعنوان دومین کارخانه ریسندگی اصفهان در سال ۱۳۱۳ راه اندازی شد، به صورت موزه صنعتی این شهر در آید اما این اتفاق رخ نداد. اگر پدربزرگان ما خاطرات خود را از کارخانه ریسباف مکتوب کنند، اگر دهها کتاب راجع به کارخانههای ریسندگی انتشار یابد، اگر این خاطرات فراموش شده به دلها و ذهنها بازگردند و همه بدانند این ساختمانهای غول پیکر در روزگار خود چه تاثیر عظیمی در زندگی و معیشت مردم این شهر داشتهاند، و چگونه خاطره جمعی مردم را شکل دادهاند، دیگر به این آسانی کسی بر پای دیوارهای کارخانهها بلدوزر نمیگذارد که این همه خاطره را به یکباره فرو بریزد.
عبدالمهدی رجایی، محقق و نویسنده کتاب «تاریخ نساجی اصفهان به روایت اسناد و مطبوعات»
ارسال نظر