گروه تاریخ اقتصاد: در اواسط بهار۱۲۸۵ه.ش، عین‌الدوله ملتفت خبط خود شده برای ترساندن مردم، شهر را نظامی و اجتماعات را محدود نمود، ولی خیلی دیر بود. مردم به قدری در زمستان گذشته حرف‌های آزادی‌طلبانه شنیده بودند که این حکومت نظامی اثری در افکار آنها نکرد.

هر دو نفری که به هم می‌رسیدند، یکی ناطق و دیگری مستمع می‌شد و مظالم دولت را برای یکدیگر تشریح می‌کردند. عین‌الدوله فشار حکومت نظامی را زیاد کرد، مردم در مسجد شاه اجتماع کردند و عدالتخانه خواستند. عین‌الدوله به دستاویز حکومت نظامی، علما را از مسجد خارج کرد. آنها هم مثل میرزا حسن آشتیانی در واقعه تنباکو، از شهر خارج شدند. اگر عین‌الدوله هم مثل امین‌السلطان از آنها استمالت می‌کرد و آنها را برمی‌گرداند، شاید آزادی‌طلب‌های واقعی موفق نمی‌شدند که این تقاضای عدالتخانه را به خواستن قانون اساسی تبدیل کنند. ولی عین‌الدوله راضی به استمالت از علما نشده، آنها به قم رفتند که به عتبات بروند. مردم طهران هم که از فشار حکومت نظامی به جان آمده بودند، برای هر اقدامی حاضر بودند.

منبع:

شرح زندگانی من، خاطرات عبدالله مستوفی، جلد دوم، نشر زوار،  ١٣٨۴