پیامدهای بلوای نان
درمورد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در دوره قبل از مشروطه، باید گفت در جامعه بسته و استبدادی دوره قاجار، امکان فعالیتهای آزادانه و تشکلهای سیاسی و اجتماعی حتی برای مردان فراهم نبود، چه رسد به زنان که از ابتداییترین حقوق نیز محروم بودند. با این حال دوره پیشامشروطه شاهد دو حرکت بزرگ از زنان بوده است که به باور تاریخ نگاران در حکم زمینههایی برای جنبش بزرگ مشروطه بودهاند. این دو حرکت ارزشمند، پیشقراولی زنان در بلوای نان در سال ۱۲۷۷ هـ. ق و دیگری حضور فعال آنان در جنبش تنباکو در سال ۱۳۰۹ هـ.
درمورد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در دوره قبل از مشروطه، باید گفت در جامعه بسته و استبدادی دوره قاجار، امکان فعالیتهای آزادانه و تشکلهای سیاسی و اجتماعی حتی برای مردان فراهم نبود، چه رسد به زنان که از ابتداییترین حقوق نیز محروم بودند. با این حال دوره پیشامشروطه شاهد دو حرکت بزرگ از زنان بوده است که به باور تاریخ نگاران در حکم زمینههایی برای جنبش بزرگ مشروطه بودهاند. این دو حرکت ارزشمند، پیشقراولی زنان در بلوای نان در سال ۱۲۷۷ هـ.ق و دیگری حضور فعال آنان در جنبش تنباکو در سال ۱۳۰۹ هـ.ق است.
بلوای بزرگ نان که در سال ۱۲۷۷ ه.ق رخ داد، از جمله نخستین حرکتهای سیاسی و اجتماعی زنان دوره قاجار است. عصر قاجار، عصر بحرانهای بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. سیاستهای نادرست شاهان قاجاری هر روز مردم را گرفتار مشکل تازهای میکرد. یکی از بحرانهای مهم این دوران، خشکسالی و در پی آن قحطی نان بود. احتکار غلات و آذوقه توسط دولتمردان و ثروتمندان و فروش آن به بهای گزاف به مردم، سبب تشدید بحران شد. مردان و زنان تحرکات زیادی در اعتراض به این وضعیت از خود بروز دادند؛ اما همچنان نانواییها شلوغ و نان کمیاب بود، تا اینکه حرکت گستردهای ازسوی زنان برای مقابله با این بحران صورت گرفت. در اعتراضی گسترده، چند هزار زن راه را بر کالسکه ناصرالدین شاه که از شکار برمیگشت، بستند و از او مصرانه درخواست کردند تا به وضع نابسامان مردم رسیدگی کند.
در این میان یکی از مردان و محافظان شاه به نام کامران میرزای نایبالسلطنه که در احتکار گندم دست داشت، توسط زنان تادیب شد. شاه با مشاهده ازدحام زنان و هجوم بردن آنها به دروازه بانان شهر که برای مهار شورش قصد بستن دروازههای شهر را داشتند، برآشفت. وی به محمود خان نوری، کلانتر تهران دستور پایان دادن به غائله را داد. به این ترتیب ماموران کلانتری به زنان حمله بردند. حتی شخص کلانتر نیز در معرکه حضور پیدا کرد و به ضرب و شتم زنان پرداخت. با ضربتهای او زنی خون آلود شد و این مساله سبب هیاهوی بیشتر زنان شد و با وجود سختگیری و هجوم به آنان، شورش و اعتراض زنان همچنان ادامه داشت، تا اینکه شاه برای خواباندن غائله دستور به فلک کردن سپس اعدام کلانتر شهر را در همان مکان داد. آن روز بهطور موقت طغیان فرو نشست.
فردای آن روز چون مشکل نان همچنان لاینحل باقی مانده بود، بار دیگر زنان به اجتماع پرداختند. شاه برای مقابله با اجتماع آنها سربازان و توپچیها را وارد عمل کرد؛ اما زنان شجاعانه به سربازان حمله آوردند. آنچه به آرام شدن شورش نان کمک کرد، دستور شاه به بزرگان شهر برای ترتیب جلسهای در خانه نصرتالدوله بود. طی این جلسه میرزا موسی وزیر دارالخلافه ناصری که گفته میشد با نانواها همکاسه بود، از کار برکنار شد و امور نانوایان به ملکالتجار واگذار شد. علما موضوع را پایان یافته تلقی کردند و از زنان و مردان خواستند تا به غائله خاتمه دهند.
- ملیحه نیک بین ، به نقل از یک مقاله
منابع:
- کلنل کاساکوفسکی، خاطرات کنل کاساکوفسکی، ترجمه عباسقلی جلی، تهران، سیمرغ، ۱۳۵۳
- حسن اعظام قدسی، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله، بی جا، بی تا، ۱۳۴۲،
۶- مصطفی اجتهادی، دایرهالمعارف زن ایرانی، ج ۱، تهران، مرکز امور مشارکت زنان، ۱۳۸۲
ارسال نظر