چرا قیام خیابانی شکست خورد
سخنرانی در برابر اسلحه
قیام شیخ محمد خیابانی چون بسیاری از نهضتهای دوره معاصر ایران با شکست روبهرو شد و با مرگ رهبر قیام روبه خاموشی نهاد؛ گرچه اثرات آن بر جای ماند و در حوادث بعدی تاریخ ایران نقش خود را ایفا کرد. علل شکست نهضت خیابانی چه بود و چه شد که خیابانی بهرغم تمام آیندهنگری و تیزهوشیای که بنا به گفته کسروی داشت نتوانست بر موانع غلبه و از شکست نهضتش جلوگیری کند؟ مطمئنا در عدم موفقیت نهضت خیابانی نه یک علت واحد بلکه مجموعهای از عوامل موثر بودهاند. احمد کسروی علت شکست خیابانی را تکروی و نداشتن برنامه مشخص میداند و در این باره مینویسد: «خیابانی این کار را تنها با دست خود میخواست و کسی را با خود به همبازی نمیپذیرفت.
قیام شیخ محمد خیابانی چون بسیاری از نهضتهای دوره معاصر ایران با شکست روبهرو شد و با مرگ رهبر قیام روبه خاموشی نهاد؛ گرچه اثرات آن بر جای ماند و در حوادث بعدی تاریخ ایران نقش خود را ایفا کرد. علل شکست نهضت خیابانی چه بود و چه شد که خیابانی بهرغم تمام آیندهنگری و تیزهوشیای که بنا به گفته کسروی داشت نتوانست بر موانع غلبه و از شکست نهضتش جلوگیری کند؟ مطمئنا در عدم موفقیت نهضت خیابانی نه یک علت واحد بلکه مجموعهای از عوامل موثر بودهاند. احمد کسروی علت شکست خیابانی را تکروی و نداشتن برنامه مشخص میداند و در این باره مینویسد: «خیابانی این کار را تنها با دست خود میخواست و کسی را با خود به همبازی نمیپذیرفت... یک راه روشنی در اندیشه نمیداشت و همچنین میدانست [=عقیده داشت] چون نیرومند شود و رشته را بهدست آورد هر نیکی را که بخواهد در توده پدید خواهد آورد.»
همچنین کسروی به بیاعتنایی خیابانی به موازین نظامنامهای و اصول رهبری جمعی اشاره میکند و خیابانی را متهم میکند بسیاری از اموری را که دلخواه شخص خودش بود به نام کمیته ایالتی حزب دموکرات انجام میداد و در نتیجه موفقیتهای اولین دچار غرور شده و به درشتخویی با یاران رو آورده بود. وی همچنین کوتاهی خیابانی در جلب تودههای مردم را از علل شکست وی دانسته است. به نظر وی خیابانی به خاطر پیشرفت آسان کارش دچار این توهم شده بود که نیازی به حمایت مردم نیست. وی عدم فهم تودههای بیسواد از برنامه و سخنان خیابانی را نیز از عوامل دیگر شکست میداند.
به اعتقاد او مردم بیسواد، توانایی درک سخنان وی را که مملو از مفاهیمی چون دموکراسی، حقوق اجتماعی و پارلمانی و آزادی بود، نداشتند و اغلب آنها برای مردم عادی گنگ و نامفهوم بود. کسروی که در علتیابی شکست نهضت خیابانی بیشتر به ویژگیهای شخصی وی نظر دارد و اخلاق و شخصیت شیخ را در این باره موثر میداند، خیابانی را مردی درس خوانده، سیاستدان و اهل محاسبه و موقعشناس و آدابدان میداند که دارای جذابیت و نفوذ طبیعی در بین هوادارانش بود اما در عین حال وی را فردی یکدنده، خودرای و مغرور معرفی میکند که در کارهایش با دیگران مشورت نکرده و موازین حزبی و نظامنامهای را رعایت نمیکند. گرچه مشخصات شخصی و اخلاقی خیابانی در شکست نهضت تاثیر زیادی داشته، اما بدون شک مستقیمترین و اصلیترین دلیل شکست وی نداشتن نیروی نظامی قوی و قابل اتکا بوده است. اشتباه دیگر وی این بود که نیروهای نظامی وابسته به مرکز و از جمله قزاقهایی را که در تبریز و آذربایجان بودند نادیده گرفت و با دستکم گرفتن توانایی نظامی آنها اقدامی برای خنثی کردن خطر احتمالی آنها انجام نداد، بلکه بدتر با خارج کردن آنها از شهر و متمرکز کردنشان در قزاقخانه خارج از شهر به آنها امکان عملیات و طرح کودتا را نیز داد.
خیابانی فکر میکرد از راه اخلاقی و با تکیه بر اصول دموکراتیک میتوان در ایران کارها را پیش برد. بنابراین به عوض مسلح کردن مردم و ایجاد یک قدرت نظامی بازدارنده، همه روزه برای بیداری مردم و تکامل فکری آنها سخنرانی میکرد. خلاصه وی میخواست قیام خود را با اعلامیه، بیاننامه، سخنرانی و روزنامه پیش ببرد و دست به اسلحه نبرد و در این کار افراط میکرد. از علل دیگر میتوان به دو دستگی و اختلافی اشاره کرد که در داخل حزب دموکرات آذربایجان وجود داشت و باعث میشد خیابانی از وجود بسیاری از افراد توانا و کاردان محروم باشد و در عوض آدمهای متملق و چاپلوس فرصت نزدیکی به وی را بیابند. چنانکه بعدا دیده شد این افراد سست عنصر به راحتی با مخبرالسلطنه کنار آمدند و شیخ را تنها گذاشتند.
در واقع مخبرالسلطنه با شناختی که از اطرافیان خیابانی داشت به آن راحتی دست به اقدام زد چراکه میدانست بسیاری از آزادیخواهان از خیابانی آزرده هستند و جز گروهی چاپلوس در دور و بر وی نیستند. یکی از مشکلات نهضت خیابانی ضعف ایدئولوژی حاکم بر آن بود. هر نهضت و قیامی به منبعی فکری و ایدئولوژیک برای بسیج و جلب تودههای مردم نیازمند است. اگر رهبر نهضت نتواند پیروان خود را تغذیه عقیدتی کند، تشکیلاتش بسیار آسیبپذیر خواهد بود و بهدنبال کوچکترین تهاجم فکری و فرهنگی از هم خواهد پاشید. خیابانی بهطور روشن و آشکار اهداف نهضت خود را بیان نمیکرد و بیشتر در لفافه و پرده سخن میگفت و با عبارات کلی به طرح اهداف قیام خود میپرداخت، در حالی که یکی از مشخصههای بارز رهبری بیان صریح و روشن اهداف به زبان ساده و قابل فهم همه است. کسروی میگوید هر وقت از مرام و اهداف وی و حزبش سوالی میشد جواب میداد: «هنوز هنگام آن نرسیده که مرام خود را آشکار سازیم و آنچه در دل داریم بگوییم.» مخبرالسلطنه نیز در کتاب خاطرات و خطرات خویش به این مساله اشاره میکند: «هرچه از مقصد پرسیدم گفتند مرامی عالی در نظر داریم و گفتنی نیست.»
همچنین نهضت در برقراری ارتباط با دیگر نهضتهای آن دوره موفق نبود، گرچه خیابانی شخصی به نام «حاجی آخوند» را بهعنوان نماینده ویژه به جنگل پیش میرزا کوچکخان فرستاد و به وی پیشنهاد اتحاد و همکاری داد اما به دلیل بیماری و مرگ حاجی آخوند در راه بازگشت، جواب میرزا به خیابانی نرسید و با گرفتاریای که هر دو نهضت در آن دوره با آن دست به گریبان بودند، امکان برقراری ارتباط دیگری میسر نشد. از علل دیگر میتوان به ضعف تبلیغاتی نهضت اشاره کرد. در واقع فعالیت تبلیغاتی نهضت محدود به بیانات خود خیابانی و محتویات روزنامه تجدد بود که آن هم اغلب سخنرانیهای خیابانی را چاپ میکرد. این ضعف به رهبران نهضت امکان بسیج به موقع مردم در راستای اهداف قیام را نداد.
- بخشی از یک مقاله به قلم دکتر مرتضی دهقاننژاد و غفار عبداللهی
ارسال نظر