چنگ انداختن روسیه و انگلیس برای تسلط بر ایران نمایی از پلیس جنوب

روسیه و انگلیس از دیرباز برای حفظ منافع خود در ایران سیاست‌های خاصی را دنبال می‌کردند. دستیابی به آب‌های گرم خلیج‌فارس از طریق ایران و رقابت با انگلیس سیاستی بود که روس‌ها برای حضور در ایران به‌دنبال آن بودند. هندوستان نیز به‌عنوان مستعمره غنی دولت انگلیس عامل توجه این دولت به راه‌های منتهی به آن و نیز تحولات مخاطره‌آمیز برای آن بود. بنابراین ایران به دلیل اینکه نقطه استراتژیک شرق محسوب می‌شد همواره مورد توجه بود. دولتمردان ایرانی نیز که پس از مشروطه در پی تشکیل مجلس و احزاب مرتبط با آن بودند گهگاه به هرکدام از این دو قدرت متمایل می‌شدند. فقدان کابینه‌های قدرتمند با عوض شدن مکرر دولت‌ها بیش از پیش عرصه را برای حضور و نفوذ انگلستان و روسیه در ایران فراهم می‌کرد. اما رقابت این دو در ایران با قرارداد ۱۹۰۷ به تقسیم منافع انجامید. تا دو کشور هر کدام بخشی از شمال و جنوب ایران را تحت نفوذ خود قرار دهند.

آنچه در این بین مشهود بود ضعف دولت ایران در واکنش به این قرارداد و نقض استقلال کشور بود. طی سال‌ها آنچه برای این دو کشور مهم به‌نظر می‌رسید حفاظت از منافع استعماری خود و توجیه این سیاست‌ها بود. با فتح تهران، استبداد «محمدعلی شاه» به پایان رسید و حکومت به فرزند او «احمد شاه» واگذار شد. پس از آن چندی از تاجگذاری احمد شاه نگذشته بود که جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴ آغاز شد. به محض شروع جنگ، احمد شاه بی‌طرفی ایران را اعلام کرد اما حوادث به‌گونه‌ای پیش رفت که عملا با نقض این بی‌طرفی دول متخاصم ایران را نیز عرصه تاخت‌وتاز خود قرار دادند. آنچه خصوصا متفقین به آن استناد می‌کردند فقدان نیروی نظامی موثر در ایران برای جلوگیری از نفوذ آلمانی‌ها در ایران بود. بنابراین تلاش‌ها برای یافتن راه‌حلی که ضمن مقابله با این نفوذ و حفاظت از هندوستان تامین‌کننده اهداف و منافع درازمدت انگلیس در ایران باشد، آغاز شد.

در این بین «ویلهلم واسموس» کنسول آلمان‌ها در بین عشایر جنوب مشغول یافتن متحدانی بود تا بتوانند به منافع انگلیس ضربه وارد کنند و این‌گونه بود که بریتانیا تصمیم به اقدام جدی در این زمینه گرفت و تشکیل یک نیروی نظامی انگلیسی در دستور کار قرار گرفت. نیروی نظامی که از دولت انگلیس دستور بگیرد و برای مقابله با نفوذ آلمان‌ها و حفاظت از هندوستان با عنوان پلیس جنوب تجهیز شود. این درحالی بود که در ایران اوضاع به‌شدت بحرانی به نظر می‌رسید و مردم در مضیقه سختی به‌سر می‌بردند و ناامنی حاصل از اغتشاشات و حضور متفقین به حداکثر رسیده بود. اما با وجود این شرایط، مردم نمی‌توانستند حضور نیروی نظامی یک کشور بیگانه را در خاک ایران تحمل کنند. آنچه سبب ایستادگی مردم فارس و بوشهر در مقابل پلیس جنوب نیز شد. در واقع جنگ جهانی اول و به‌دنبال آن حضور دول متخاصم در ایران از یکسو و زنگ خطر برای منافع انگلستان در حفاظت از هندوستان از سوی دیگر، سبب تشکیل پلیس جنوب شد.

- بخشی از مقاله «پلیس جنوب، راهزنی در لباس پاسبانی، روزهای اشغال ایران در جنگ جهانی اول»، نوشته عصمت بابادی، دانشجوی دکترای تاریخ.