سرگذشت اجتماع نه روایت قدرت
ولتر قیافه جالبی نداشت. زشت و خودخواه و سبک و بیاعتنا و حتی بیادب بود. با این همه بیاندازه مهربان و خوش محضر بود و در راه کمک به دوستان از بذل مال و نیرو دریغ نداشت. ولی حقیقت ولتر غیر از اینها بود و این صفات خوب و بد همه در درجه دوم قرار داشتند. او هوشی سرشار و بیپایان و تابناک داشت. آثار او نودونه جلد است که در هر صفحهای روشنی و فایده تازهای نهفته است و چنان به چابکی و تهور موضوعهای عالم را یکی پس از دیگری از نظر میگذراند که گویی دایرهالمعارفی پیش چشم انسان است. بیشک مطالعه نظرات این فیلسوف فرانسوی درباره موضوعاتی مانند کار و مطالعه و تاریخ برای خوانندگان خالی از فایده نخواهد بود.
ولتر قیافه جالبی نداشت. زشت و خودخواه و سبک و بیاعتنا و حتی بیادب بود. با این همه بیاندازه مهربان و خوش محضر بود و در راه کمک به دوستان از بذل مال و نیرو دریغ نداشت. ولی حقیقت ولتر غیر از اینها بود و این صفات خوب و بد همه در درجه دوم قرار داشتند. او هوشی سرشار و بیپایان و تابناک داشت. آثار او نودونه جلد است که در هر صفحهای روشنی و فایده تازهای نهفته است و چنان به چابکی و تهور موضوعهای عالم را یکی پس از دیگری از نظر میگذراند که گویی دایرهالمعارفی پیش چشم انسان است. بیشک مطالعه نظرات این فیلسوف فرانسوی درباره موضوعاتی مانند کار و مطالعه و تاریخ برای خوانندگان خالی از فایده نخواهد بود. او میگفت: اشتغال نداشتن به کار با زنده نبودن یکی است. همه مردم خوبند به جز مردمان تنبل. منشی او میگفت: او فقط به وقت خود بخل میورزید. او معتقد بود: آنکه میخواهد زندگی را در این جهان بر خود هموار سازد باید تا آنجا که میتواند کار کند. هرچه سن من بیشتر میشود بیشتر به لزوم کار پی میبرم. کار در طول جریان خود بزرگترین سرگرمیها است و جای همه آرزوها و رویاهای زندگی را میگیرد.
کتابها بر اقوامی که خواندن و نوشتن میدانند حکومت میکنند. هیچ چیز مانند تعلیم و تربیت آزادکننده نیست. اگر قومی به تفکر آغاز کرد نمیتوان آن رامتوقف ساخت. او گفته است است اگر درهر قرنی پیشرفت هنر و فکر را کنار بگذارید چیز مهمی برای جلب دقت آیندگان پیدا نخواهید کرد. من آرزومندم به سرگذشت جنگها نپردازم، بلکه سرگذشت اجتماع را بنویسم. هدف من تاریخ فکر بشر است نه تفصیلات بیهوده وقایع. به تاریخ اشراف و اعیان نیز نخواهم پرداخت، بلکه میخواهم بدانم مردم چگونه از توحش به تمدن رسیدهاند.
- ولتر، به نقل از کتاب «تاریختمدن»، ویل دورانت
ارسال نظر