به محض آنکه انسان‌ها نوشتن را آموختند و سکه ضرب کردند، سند مکتوب، اسکناس، تعهد و برات را به جای پول نقد متداول ساختند. در بیست قرن قبل از میلاد مسیح در بابل اسکناس و چک در میان بازرگانان و معامله‌گران رایج بوده است، بنابراین نباید در مورد بدیع بودن این نظام‌ها راه به گزافه رفت و در نو بودن آن داد سخن داد. در یونان باستان و مصر دوران یونانی‌مآبی (هلنیستی) که اسکندریه مهم‌ترین کانون ترانزیت بین‌المللی شد، این شیوه‌ها رواج داشته‌اند. در روم نیز حساب جاری، بستانکار و بدهکار در دفاتر پولی مرسوم بوده است.

بازرگانان دنیای اسلام، اعم از مسلمان یا غیر آن، با اسنادی اعتباری (برات، سند، اعتبارنامه، اسکناس و چک) آشنا بوده‌اند. اسناد «گنیزه» مربوط به قرن دهم میلادی که از کنیسه قاهره قدیم به‌دست آمده، این نکته را به خوبی نشان می‌دهند. در چین نیز از قرن دهم میلادی اسکناس رواج داشته است. با این سوابق کهن دیگر نباید در برابر معمای پول دچار حیرت شویم. وقتی که غرب به کشف این قبیل ابزارها نائل شد، کشفی همانند کشف قاره آمریکا نبود. در حقیقت اقتصاد هر جامعه‌ای در قبال مشکلات مقابله با پول فلزی، به فوریت و بنابر ابتکار خود پول اعتباری را کشف می‌کرد و این جزئی از روند طبیعی تحول محسوب می‌شد. این ابداع ناشی از تعهدات دست‌اندرکاران مسائل اقتصادی بود. در سده سیزدهم غرب بار دیگر با برات و حواله آشنا شد. این امر در حوزه مدیترانه و در جریان جنگ‌های صلیبی رواج یافته بود. برات قبل از موعد سر رسید پشت‌نویسی می‌شد، دارنده برات پشت آن را امضا می‌کرد و به شخص سومی می‌فروخت. البته در ۱۴۱۰ که نخستین برات پشت‌نویسی شده آن باقی‌مانده است، برات‌ها و نحوه تنزیل آنها با امروز فرق داشته است، بعدها تحولی در برات پیدا شد، به این معنی که دیگر یک معامله از بازاری به بازار دیگر نبود. بازرگانان برات را از این بازار به آن بازار، از این بازار مکاره به بازار مکاره دیگر می‌بردند. این کار که در واقع نوعی تمدید مدت اعتبار بود در خلال بحران و مشکلات سده هفدهم توسعه پیدا کرد. برات‌های غیرواقعی با دسیسه و همکاری تاجران به گردش می‌افتاد. گاه شخصی برای خودش برات و حواله صادر می‌کرد و می‌فروخت. این امر راه را برای انواع سوءاستفاده مالی هموار کرد که حتی قبل از سده هفدهم رواج داشته است. ما از تنزیل اسناد در ۱۵۹۰ توسط فوگرها، در ۱۵۹۲ در بازار لیون و حتی در جنوا، شهر نوآوری‌ها در سده پانزدهم اطلاعاتی در دست داریم.

با قاطعیت نمی‌توانیم بگوییم که اسکناس ابتدا در سال ۱۶۶۱ در بانک استکهلم پیدا شد (که در هر حال صدور آن در ۱۶۶۸ معلق شد.) یا در سال ۱۶۹۴ در بانک انگلستان هرچند این دومی به واقعیت نزدیک به‌نظر می‌رسد. در وهله نخست حواله‌های دولتی نمونه‌های اولیه همان اسکناس محسوب می‌شد که در سال ۱۶۶۷ در انگلستان رواج یافت و بعد اسکناس‌های زرگران یا اسکناس‌های بانکی بود که از نیمه‌های همان قرن رایج بود، چراکه زرگران لندن در ازای ذخایر اسکناسی که داشتند، شمش نقره دریافت می‌کردند. در سال ۱۶۶۶ یکی از زرگران به تنهایی ۱۲۰۰۰۰۰ پوند استرلینگ اسکناس به جریان انداخته بود. حتی آدمی مثل کرامول هم مجبور شد به اعتبارات آنان متوسل شود. در سال ۱۶۴۰ چارلز اول ذخایر شمش بازرگانان لندن در برج لندن را مصادره کرد، بازرگانان اموال خود را به زرگران می‌سپردند تا اینکه بانک انگلستان ایجاد شد. البته این امور منحصر به انگلستان نبود. بانک کاسادی سان جیورجیو هم برات‌هایی را دستکم از سال ۱۵۸۶ منتشر می‌کرده و این‌ها با توجه به ذخایر پشتوانه‌ای‌شان از ۱۶۱۶ به بعد قابل تبدیل به طلا و نقره بوده‌اند. در ونیز اسناد بانکی از سده پانزدهم معمول بوده و قابل تبدیل به طلا و نقره و همچنین قابل مبادله بوده‌اند. نوآوری بانک انگلستان در آن بود که علاوه بر کارکردهای پس‌انداز و تسویه حساب، وظایف دیگری هم بر کار بانک‌ها افزود که صدور اسکناس و اعطای مقادیر زیادی اعتبار (که میزان آن از سپرده‌های واقعی بسی بیشتر بود) از آن جمله بود. بانک با این کار بهترین خدمت را به تجارت و دولت انجام داد زیرا «حجم پول را افزایش داد.» در آغاز کار بانکداری پول دفترداری رایج شد و به یاری آن حسابی در برابر حسابی دیگر (و به خواست مشتری) تسویه می‌شد و گاهی نیز در صورتی که بانکدار به این امر رضایت می‌داد، مبلغی بیش از اعتبار برداشت می‌شد.

منبع: فرنان برودل، سرمایه‌داری و حیات مادی (1400-1800)، ترجمه بهزاد باشی، نشر نی، 1372.