خاطرات عینالسلطنه از وضعیت ایران در دهه ۱۲۹۰ ه.ش
فقر رعایای ایران
رعایا گناه و معاصی مثل ما ندارند، ظلم و ستمی نکردهاند، حلال یا حرامی ننمودهاند. به جوار حق واصل شده به بهشت عنبر سرشت بروند خیلی راحتترند تا پنجاه سال دیگر در زوارک باقی و زنده باشند آن هم به آن نحو که ذکر شد. در ربع مسکون مردمانی فقیرتر و زحمتکشتر و ناراحتتر از رعایای ایران نیست. من اغلب روزها عصر به عیادت مرضای زوارک رفتهام. به خدا حیوانات را در خارجه بهتر از این توجه میکنند و راحتتر نگاه میدارند که من وضع و خانه اینها را دیدم؛ در حالیکه زوارک یک دهآبادی است نسبت به سایر دهات.
فقر رعایای ایران
رعایا گناه و معاصی مثل ما ندارند، ظلم و ستمی نکردهاند، حلال یا حرامی ننمودهاند. به جوار حق واصل شده به بهشت عنبر سرشت بروند خیلی راحتترند تا پنجاه سال دیگر در زوارک باقی و زنده باشند آن هم به آن نحو که ذکر شد. در ربع مسکون مردمانی فقیرتر و زحمتکشتر و ناراحتتر از رعایای ایران نیست. من اغلب روزها عصر به عیادت مرضای زوارک رفتهام. به خدا حیوانات را در خارجه بهتر از این توجه میکنند و راحتتر نگاه میدارند که من وضع و خانه اینها را دیدم؛ در حالیکه زوارک یک دهآبادی است نسبت به سایر دهات. مردمانش هم میگویند ما اهل پایتخت هستیم و به تمدن نزدیکتریم. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۴۲۴)
اشخاصی که رنگ حمام ندیدهاند
آتان دویست خانوار است. مردمان شصت هفتاد ساله دارد که تا این سن رنگ حمام را ندیده فقط اسم و وصف آن را از بعضی شنیدهاند. بههرحال توی دهات منزل کردن برای آدم دلضعفه میآورد (مگر مثل امیر اسعد باشد). یواشیواش اوضاع خود من هم دارد همین قسم میشود. آنقدر این بچهها تب و لرز میکنند، میخوابند، بیدار میشوند تا طبیعت مرض را دفع کند، یا نکند. کو طبیب، کو دوا، کو غذا. نه گردشی، نه تفرجی، نه همصحبتی. از چشم کور و از گوش کر هستیم. آخر سال هم هرچه گیرمان آمده به مصرف مهملات رسیده است و هیچ نداریم. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۴۲۵)
گرانی تهران
جمعه ۲۵ محرم الحرام، نهم درجه عقرب، غره نوامبر ۱۹۱۸- پریروز تقی از تهران آمد که من هیچ تصور نمیکردم به این زودی بیاید و تازه به او کاغذ نوشته بودم. اما از بس اجناس گران بوده معدودی از آنچه سفارش داده بودیم آورده. میگفت پوتین فرنگی دانهای چهل تومان، ایرانی که به لعنت خدا نمیارزد چهارده تومان. از کسبه تهران خیلی شکایت داشت. یک مشت دزد متقلب جمع شدهاند. اغلب چیزهایی را که سفارش داده بود تا هنگام آمدن به او نداده بودند. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۴۳۱)
اپیدمی آنفلوآنزا و تاریخچه آن
عصر عید غدیر خم شهر تهران را توفانی غریب فراگرفت. باد گرم و عفنی متجاوز از دو ساعت میوزید، سپس باران مختصری بارید. در شب هوا صاف و کمی سرد شد. روز بعد غفلتا آنفلوآنزا یا گریپ در تهران به شکل «اپیدمی» سختی بروز نمود و تصور میرود دست رد به سینه احدی نزده و یکجا اهالی تهران را دیر یا زود گرفتار کرده است. بازارها بسته شد، مدارس تعطیل شد. ادارات اجزاء برای کار نداشت. گریپ یا آنفلوآنزا مرضی است بسیار مسری از امراض عفونی و در سرایت کاملا سریع. در سال ۱۷۲۲ در ایتالیا بروز کرد و اسم آنفلوآنزا را در آنجا به خود گرفت. در قرن دوازدهم این مرض کاملا شناخته شد و غالبا در اروپا وجود داشت. در سال ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۰ متدرجا به تمام دنیا انتشار یافت. بعد شرحی از بروز مرض و طغیان آن و معالجه آن مینویسد که از تنبلی نمیتوانم بنویسم. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۴۵۴)
ضررهای آنفلوآنزا
در ایران عجالتا سوای آنفلوآنزا خبری نیست. دزدی، غارت، قحطی که از مطالب عادی است و خوگرفتهایم. در جریده باز نوشته بود از سال قبل تاکنون دویست هزار نفر در تهران و حومه تهران تلف شده است. اگر نفری ده تومان برای موتی و نفری پنجاه تومان خرج استعلاج باقی را حساب کنیم روی هم ده کرور مال تلف شده است که اگر یک کرور آن را به ترتیب از مردم گرفته و دور از محیط چپاول و دزدی به مصرف حفظ الصحه و تنظیف شهر رسانیده بودند مجاری آبها و غیره را ترتیب داده بودند نهتنها ملیان (میلیون)ها فایده [داشت] بلکه حیات مادی مملکت را این اندازه دچار مخاطره نمیکرد.
اینها لطماتی است که به تهران وارد شده. اخبار و اطلاعات وارده از شهرهای دیگر خصوصا ناخوشی بادآورده به اندازهای هولناک است که با این حالت اگر تصور شود ثلث یا نصف از تمام جمعیت مملکت تا آخر همین سال در معرض نیستی و هلاک از بین خواهند رفت اغراق نیست. یکی از علمای حفظ الصحه مرکز اقامت تیفوئید و تیفوس تهران را میداند، زیرا با این خرابههای مملو کثافت و این جویهای پراز مواد عفنه، با این شکل زندگانی همگانی مناسبتر برای اقامت آن نیست. فقط اقدامی که حکومت در مقابل این همه بلایا نمود نفری دوازده قران برای دفن اموات بیصاحب تخصیص داد. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۴۵۸)
ادوارد براون و قحطی ایران
جعفر میرزا پسر فرمانفرما در «لندونلو» وفات کرد. پروفسور براون برای قحطیزدگان ایران تقاضای اعانه از ملت انگلیس کرده است. وزارت جنگ انگلیس اطلاع میدهد که ژنرال آندرانیک ارمنی اسباب زحمت خطوط ارتباطیه قشون عثمانی مابین جلفا و ایروان را فراهم ساخته غالب قشون عثمانی مجبورا از شمال غربی ایران خارج شدهاند. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۴۷۴)
ماخذ: سالور، قهرمان میرزا. ۱۳۷۴: روزنامه خاطرات عینالسلطنه. ۱۰ جلد. به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار. تهران: اساطیر.
ارسال نظر