نقش پزشکان انگلیسی در مساله هرات
هرات و جایگاه آن در طول تاریخ ایران اهمیت زیادی داشته است. بهخصوص در تاریخ معاصر اهمیت آن چندان است که قدرتهای بزرگ روز نظیر انگلستان و روسیه در مسائل داخلی آن دخالت داشتهاند.
«انگلیسیها هرات را کلید هندوستان میدانستند و معتقد بودند که سقوط هرات ناقوس مرگ هندوستان خواهد بود. » (راعی گلوجه، ۱۳۸۰: ۳۹۶).
دولت ایران که هرات را جزو خاک خود میدانست، میکوشید از روسها یاری بگیرد و نگذارد که هرات به دست افغانها و در حقیقت به دست انگلیسیها بیفتد. اما انگلیسیها که از نفوذ ایران در آنجا نگران بودند، در سراسر دوره قاجار، کوشیدند ایران را کاملا ناتوان کنند تا نه یارای یاوری با روسها را داشته باشد و نه بتواند از نفوذ خود در افغانستان بهرهمند گردد و ناحیه هرات را نگاه بدارد (نفیسی، ۱۳۴۴: ۲۱۰).
هرات و جایگاه آن در طول تاریخ ایران اهمیت زیادی داشته است. بهخصوص در تاریخ معاصر اهمیت آن چندان است که قدرتهای بزرگ روز نظیر انگلستان و روسیه در مسائل داخلی آن دخالت داشتهاند.
«انگلیسیها هرات را کلید هندوستان میدانستند و معتقد بودند که سقوط هرات ناقوس مرگ هندوستان خواهد بود.» (راعی گلوجه، ۱۳۸۰: ۳۹۶).
دولت ایران که هرات را جزو خاک خود میدانست، میکوشید از روسها یاری بگیرد و نگذارد که هرات به دست افغانها و در حقیقت به دست انگلیسیها بیفتد. اما انگلیسیها که از نفوذ ایران در آنجا نگران بودند، در سراسر دوره قاجار، کوشیدند ایران را کاملا ناتوان کنند تا نه یارای یاوری با روسها را داشته باشد و نه بتواند از نفوذ خود در افغانستان بهرهمند گردد و ناحیه هرات را نگاه بدارد (نفیسی، ۱۳۴۴: ۲۱۰).
البته در کلیه معاهداتی که در فاصله سالهای ۱۲۲۹- ۱۲۱۵ (هـ .ق) بین ایران و انگلستان منعقد شد، انگلیسیها همواره هرات را جزو قلمرو ایران شناختند اما همین که ناپلئون شکست خورد و انگلیسیها پس از بیست سال،آسوده خاطر توانستند نفس راحتی بکشند، در صدد جدایی هرات و بلوچستان از ایران برآمدند تا حریم امنیت جدیدی برای هندوستان فراهم کنند.
نخستوزیران، وزیران امورخارجه و سفیران انگلستان در پی این هدف، سیاستهای خود را در ایران اجرا میکردند (هوشنگ مهدوی، ۱۳۶۹: ۲۱۰؛ راعی گلوجه، ۱۳۸۰: ۱۳۹).
آنان هم به تحریک افغانها علیه ایران مبادرت میکردند و هم هر گونه توجه یا اقدامی از جانب ایران نسبت به هرات یا مناطق نزدیک به هرات را بهشدت تحتنظارت قرار میدادند.بعد از مرگ فتحعلیشاه زمانی که محمدشاه به سلطنت رسید، تصمیم به سرکوبی ایلات یاغی گوکلان و یموت ترکمان گرفت و هنری الیس که برای تبریک جلوس وی به سلطنت به تهران آمده بود، موفق نشد او را از این اقدام باز دارد.انگلیسیها خطر توجه شاه به هرات را در این سفر احساس کرده بودند و پیدرپی اعتراض میکردند ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند.
در سال ۱۲۵۴ هـ.ق/ ۱۸۳۸ م محمدشاه پس از سرکوب شورشها، به قصد مطیع ساختن کامران میرزا حاکم هرات، بار دیگر و به طور جدی درصدد تسخیر هرات برآمد و دکتر مک نیل در سمت وزیر مختار انگلیس نتوانست شاه را از این تصمیم باز دارد. (اتحادیه، ۲۵۳۵: ۹۱-۸۴).
در حالی که او پیش از این در سال ۱۲۴۸ق/ ۱۸۳۲ زمانی که عباس میرزا در صدد فتح هرات برآمده بود، به خراسان رفته و توانسته بود وی را از این اقدام منصرف سازد (همان: ۸۴).
قشون محمدشاه قلعه غوریان را تصرف و سپس هرات را محاصره نمودند. مک نیل پزشک انگلیسی، نگران از این اقدام در آوریل سال ۱۲۵۴ هـ ق/ ۱۸۳۸ م در صدد انصراف شاه برآمد و بهرغم اینکه شاه او را از آمدن منع کرد، مکنیل بی اعتنا به این امر نزد وی رفت و پیشنهاد وساطت داد.او سپس به هرات رفت تا کامران میرزا و یار محمدخان را متقاعد سازد که با ایران صلح کند. «چون مکنیل به درون شهر رفت کار دیگرگونه کرد» و هنگام ملاقات با کامران میرزا اطمینان و اظهاراتی به کار برد که موجب قوت قلب وی شد و خواست «تا دو ماه خویشتنداری کنند تا کشتیهای جنگی ما از کنار عمان دیده شود و آنگاه رزم ایرانیان از شما بگردد» (سپهر، ۱۳۷۷: ۷۱۲؛ ریاضی هروی، ۱۳۲۴- ۱۲۰۷: ۳۱).
سیمونیچ (Simonitch) سفیر روسیه نیز در این مدت خود را از تهران به اردوی شاه رسانده بود و همین امر سوءظن انگلیس را نسبت به روسها در تحریک محمدشاه در حمله به هرات بیشتر ساخته بود.مک نیل معتقد بود که سیمونیچ شاه را وادار کرده که شرایط هراتیها را قبول نکند و به این دلیل کوششهای مکنیل برای منصرف کردن شاه از محاصره هرات بینتیجه مانده بود.این امر توام با دستگیری فرستاده انگلیس توسط ماموران ایرانی به اتهام جاسوسی به مک نیل دستاویزی برای قطع رابطه داد. او خود به پالمرستون نوشت که اگر بناست که ایران را وادار به پذیرش شرایط انگلیس نماییم بهانهای لازم است تا از آن دولت شکایت شود و من به همین دلیل وظیفه خود دانستم که ادعا نمایم و با این بهانه مکنیل اردوی شاه را ترک کرد و در نامهای به شاه از رفتار غیردوستانه ایران نسبت به انگلیس شکایت و تهدید کرد که دست به اقدامات جدیتری میزند (اتحادیه، ۲۵۳۵: ۸۵ . ۸۷).
خارک توسط انگلیس اشغال شد و محمدشاه ناگزیر از محاصره هرات دست کشید.ترک اردوی شاه و مراجعت مک نیل از هرات باعث نگرانی بعضی از اشخاص با نفوذ شده بود. این نگرانی موجب شد آنان در بازگشت مک نیل از هرات چنان از او استقبال کردند که به گفته خود وی هرگز چنین استقبالی ندیده بود.او حتی نوشت که همسر و مادر شاه نیز پیغام دادهاند که شاه با این رفتار غیردوستانه با انگلیس، خود را به خطر انداخته است (همان: ۹۵).
به این ترتیب با نفوذی که مک نیل داشت در قضیه هرات نقشی کارآمد برای دولت انگلیس ایفا کرد، نفوذ او در بین وزرا و درباریان، بسیاری از اطلاعات را به راحتی در اختیار وی قرار میداد.او موفق شده بود رونوشتی از نامههای دوست محمدخان به محمدشاه را دریافت کند، گرچه دولت ایران از این ارتباطات با خبر بود ولی قادر به پیشگیری نبود.اطلاعات مک نیل تا آن حد بود که از نامه میرزا آقاسی به همسرش نیز مطلع بود. مک نیل میگوید که «وزیر به همسرش نوشته که امیدوار است به زودی موضوع هرات یکسره شده تا عید نوروز به تهران مراجعت نماید» و اضافه میکند که «پیشتر حاجی از موفقیتهای دولت به همسرش مینوشت و این تغییر در نامه نشان میدهد که در مورد فتح هرات دچار تردید شدهاند» (همان: ۷۱) و بیجهت نبود که شاه مک نیل را مسوول عدم موفقیت خود در هرات میدانست. مک نیل بالاخره در دوم مه ۱۸۴۲ تهران را ترک کرد (رابینو، ۱۳۶۳: ۱۰۹).
در جریان ماجرای هرات و قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس، پزشکان انگلیسی تا چند سال موقعیت خود را به عنوان مشاوران طبی خاندان سلطنتی از دست دادند و این سمت بهدست یک گروه از پزشکان فرانسوی افتاد.البته پزشکان انگلیسی کاملا از صحنه رانده نشدند، گهگاه پزشکان سفارت انگلستان و کمپانی تلگراف هند و اروپا نیز طرف مشورتهای پزشکی واقع میشدند (رایت، ۱۳۶۴: ۲۷۴).
نویسندگان: تاریخ نامه ایران، سال پنجم، شماره نهم، زمستان 93
ارسال نظر