عدم اقبال نسخههای چاپی در ایران
«ایرانیان متشخص نسخ چاپی کتابها را دوست نمیدارند و در تلاش برای تملک نسخ خطی هستند و همانطور که یک هنرشناس از دیدن تابلو نقاشی و سبک آن را تشخیص میدهد، آنها نیز به محض دیدن خط به نام استادی که آن را نوشته است پی میبرند. سابق بر این تعدادی خوشنویس در هر شهر به نسخهبرداری از کتب اشتغال داشتند؛ اما ظاهرا دیگر پرداختن به این هنر صرف ندارد. نسخهای که مرد خبره و کارشناس تشخیص دهد که اثر هنری ماندنی است باید بر کاغذ چینی نوشته شده باشد و از ابتدا تا انتهای آن حروف، همه به یک اندازه و قاعده و طبق اصول ریاضی، مساوی یکدیگر باشند.
«ایرانیان متشخص نسخ چاپی کتابها را دوست نمیدارند و در تلاش برای تملک نسخ خطی هستند و همانطور که یک هنرشناس از دیدن تابلو نقاشی و سبک آن را تشخیص میدهد، آنها نیز به محض دیدن خط به نام استادی که آن را نوشته است پی میبرند. سابق بر این تعدادی خوشنویس در هر شهر به نسخهبرداری از کتب اشتغال داشتند؛ اما ظاهرا دیگر پرداختن به این هنر صرف ندارد. نسخهای که مرد خبره و کارشناس تشخیص دهد که اثر هنری ماندنی است باید بر کاغذ چینی نوشته شده باشد و از ابتدا تا انتهای آن حروف، همه به یک اندازه و قاعده و طبق اصول ریاضی، مساوی یکدیگر باشند. صفحه عنوان و سرفصلها را با خطوط ظریف اسلیمی از طلا، در زمینه آبی به بهترین نحوی تذهیب میکنند. جلد کتاب که از دو لته مقوا از پشت بههم چسبیده تشکیل میشود با نقاشیهای شیراز و اصفهان آراسته میشود. به هنگام تقویم اغلب قیمت یک جلد کتاب را به پانصد تومان تخمین میزنند. قدرتمندان اغلب با توسل به تهدید و سایر ترفندها بعضی از این نسخ خطی را تصاحب میکنند که در غیر این صورت به هیچ قیمتی دارنده حاضر به فروش آن نمیشود.»
-یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک «ایران و ایرانیان»، انتشارات خوارزمی، 1368، ص194
ارسال نظر