مشروطه و مورخان خانه مشروطه در تبریز

زهرا گلشن

مورخان اغلب با هدف روشن شدن بخش‌های تاریک و مبهم تاریخ تحقیق می‌کنند اما مهم‌تر از نتیجه تحقیق، سامان متفاوت ذهن و فکر مورخ پیش و پس از آن است. اینکه هر مساله‌ای در هر مرحله و شرایط جایگاهی به‌خصوص در عالم فکر مورخ دارد و از آنجایی که تحقیق علی‌القاعده باید در پی پاسخ دادن به مساله مورخ باشد، جالب است که در این معنی دقت کنیم که هر مساله در آغاز و پایان به چه کیفیت و صورتی در ذهن شخص مورخ تجلی یافته است. اهمیت این دقت به تاثیر ناگزیر این جایگاه در روند و نتیجه پژوهش و تفکر بازمی‌گردد و در این شرایط است که می‌توانیم هر آگاهی تاریخی‌ای را که دریافت می‌کنیم با مصدر آن یعنی مورخ در رابطه تنگاتنگی بدانیم که تلقی ما را از مورخ و معرفت او دگرگون می‌کند و ساحتی بسیار ارزشمند برای اهل آن به ارمغان می‌آورد.

یکی از نمونه‌های بسیار مناسب برای دقت در این موضوع ماجرای مشروطه و روایت‌ها و تحلیل‌های مورخان در این‌باره است. رنگارنگی روایت‌ها و تحلیل‌ها که به اهل تاریخ محدود نمی‌شود و قشر وسیعی از اهل علوم انسانی در آن سهیم‌اند؛ نشان می‌دهد که سهم تفکر و طلب هر انسان در روایت از این ماجرا می‌تواند سرنوشت متفاوتی را برای معرفت و بهره آن رقم بزند. هر مورخ با روایت خود غایت درون خود از روی آوردن به تاریخ را برملا می‌کند. هیچ مورخی حتی آنان که خود را خنثی می‌دانند از این قاعده مستثنا نیستند. حتی مورخانی که نمی‌توان ایشان را در زمره متفکران دانست با روایت‌های خود از این ماجرای عمیق و پیچیده نشان می‌دهند که جایگاه شایسته‌ای برای مشروطه در عالم فکر خود نساخته‌اند. کسانی که گمان یا تلاش دارند تا روایتی خنثی و بی‌طرف از مشروطه ارائه دهند، معرف این معنی در ذهنشان‌ هستند که می‌توان از کنار این ماجرا با بی‌طرفی گذشت و تنها آن را بخشی از تاریخ دانست و اینکه برای بهره‌گیری از این معرفت آرمان یا برنامه‌ای ندارند. شاید فهم این مساله بسیار پیچیده باشد که چطور خواست و آرمان هر انسان متفکر که تاریخ را پژوهش می‌کند در روایت او موثر است و اینکه این روایت چه اعتبار و فایده‌ای دارد.

اما شاید بهتر باشد بپذیریم دنیای انسان و رویدادهایش چنان ذوابعاد و پیچیده است که هر ذهن آزاد و پرسشگری می‌تواند سهم و وجه نظر خود را در آن بجوید. ماجرای مشروطه و روایت‌های آن به ما نشان می‌دهد که بسیاری از متفکران از مشروطه برای تکمیل کلان‌روایت‌های خود بهره می‌برند و مشروطه را طوری می‌شناسانند که مفهوم آن در گستره وسیعی از تاریخ ایران قابل درک و تعمیم باشد و تحت نظام پیشنهادی خودشان جای بگیرد. در مقابل هستند متفکرانی که مشروطه را گسستی آشکار از گذشته تاریخ ایران و سنت‌هایش می‌دانند و به مدد همین تلقی و جایگاه برای آنچه در این انقلاب و پس از آن روی‌ داد شأنی قائلند که می‌توان از آن بهره برد و امتدادش داد.یکی از مهم‌ترین قوت‌های یک متفکر شناخت امتداد وجود و تاثیر هر رویداد است و همین شناخت به او کمک می‌کند که جایگاهی مناسب و ذوابعاد برای هر ماجرای تاریخی متصور باشد. مشروطه به امروز ما نزدیک است و اگر پاره‌ای از متفکران اکنون را در امتداد و ارتعاش آن می‌دانند باید این عمق و جسارت را به فال‌نیک گرفت. در چنین شرایطی باید از تمام قوای تحقیقی و تحلیلی بهره برد تا درک شایسته‌ای از آنچه هنوز در آنیم به‌دست آید. روایت‌هایی که طعم شکست و ناکامی و ناصوابی مشروطه را می‌دهد در عالم صاحب آن تفکر چه جایگاهی دارد؟

در مقابل اگر تحقیق و تحلیل یک متفکر او را بر آن داشته باشد که میان قضاوت ظاهری و سیاسی درباره این رویداد و تاثیر فرهنگی و فکری آن تمایز قائل شود؛ او می‌تواند گستره وجودی مشروطه را تا امروز و حتی تا جایگاه این مساله در ذهن خود امتداد دهد و با آنچه هنوز برایش زنده است، زندگی کند و زندگی بسازد. گرچه این رویکرد و روند آن بسیار پیچیده و سخت است اما طعمی از شکست ندارد بلکه کامیابی برای بقا و تعالی را به ارمغان می‌آورد. این حالتِ خوش ثمره نزدیکی به رویدادی چون مشروطه است که می‌تواند مورخ و متفکر و سایر مردم را در امتداد رویداد و تاثیراتش سهیم کند. جایگاه مشروطه در عالم فکر مورخان و متفکرانی که مشروطه را پیروز و زنده و پویا می‌دانند نه فقط یک رویداد تاریخی بلکه یک مسیر مداوم و رو به کمال است که با عمل و فکر متفکر در ارتباط تنگاتنگ است. چنین می‌شود که مورخ در وجه نظر و فکر خود ارزش و اعتبار روشنفکر جامعه را می‌یابد. مشروطه ارمغانی برای اهل تاریخ است، ارمغانی برای برملا کردن استعداد و هنر مورخان متفکر در پرداختن به هسته‌های تاریخ.