تقریبا از زمان جمالزاده به بعد، یکی از منابع اصلی در مورد خلقیات ایرانیان، سفرنامه‌ها بوده‌اند. موضوع مهمی که در این میان وجود دارد، میزان اعتبار این سفرنامه‌ها است و باید توجه کرد که در اعتبار اظهارات یک سفرنامه‌نویس، عناصر متعددی نقش دارند، از جمله میزان حضور او در ایران، نحوه ورود و چگونگی مسیر سفرش در کشور ما حائز اهمیت است. به‌عنوان مثال پرنسس بی‌بسکو و مامونتف، هر دو در زمانی یکسان و از مرز انزلی وارد ایران شده‌اند اما تصویرپردازی این دو نفر از بندر انزلی کاملا متفاوت است؛ چرا که اولی تنها زیبایی‌های این بندر را دیده و دومی به جز توصیف فضایی کثیف و آلوده، تصویری از این بندر ارائه نکرده است. از این‌رو بدون‌شک بین نگاه نماینده یک دولت متخاصم، با فردی که بین مردم ایران حضور یافته و زندگی کرده است، تفاوت فاحشی وجود دارد. همچنین آشنایی سیاح با زبان فارسی و فراتر از آن، آشنایی قبلی با ایران و متونی که در مورد این کشور وجود داشته، مثل روایت حاجی‌بابا اصفهانی یا شاردن نیز از اهمیتی ویژه برخوردار است. علاوه بر این، جنسیت، سن و انگیزه سفر سیاح و امکان حضورش در فضای خصوصی ایرانیان یا فضاهای مذهبی هم در شکل دادن به محتوای سفرنامه‌ها باید مورد توجه قرار گیرد.

عده‌ای از مسافران به ایران، با پست‌های سیاسی و نظامی در کشور ما حضور و با ایرانیان تماس مستقیم داشته‌اند که البته در قالبی رسمی و اداری و در حوزه گزلشافتی (اجتماعی)رخ داده است. در این میان می‌توان به اشخاصی نظیر بانوی فرهنگی دربار محمدشاه؛ اسپاروی، معلم انگلیسی فرزندان ظل‌السلطان؛ اودیژه، استاد دارالفنون؛ ماکسیم سیرو، استاد دانشگاه تهران؛ فوربز لیث، مباشر انگلیسی سردار اکرم در همدان؛ همه افرادی که با ژنرال گاردان به‌عنوان مستشار نظامی وارد ایران شده‌اند؛ استودارت، مربی ارتش ایران در زمان محمدشاه؛ کارمندان دولت و ژنرال سمینو، فرمانده ارتش عباس میرزا اشاره کرد. علاوه بر این بهلر، برونیار، تاد، فوریه، شیندلر، نیلستروم، ویشارد، هیل و هایزر نیز در این گروه از سیاحان می‌گنجند. در بعد مالی هم، شوستر و میلسپو با حضور در ایران، ریاست بر حوزه مالی را برعهده داشته‌اند و پس از آنها نیز گروه مشاوران هاروارد در این حوزه فعال بوده‌اند.

طیفی که بدان اشاره شد، نکات مهمی را در مورد ما ذکر کرده‌اند، چراکه آنها، ایرانیان را در موقعیت‌هایی دیده‌اند که دیگران موفق به دیدن آن نشده‌اند و در این عرصه‌هاست که ایرانیان، خود واقعی‌شان را نمایان کرده‌اند. از این‌رو است که گاردان می‌نویسد: «در آسیا، پول، حلال تمام مشکلات است»، یعنی او در این سیستم زندگی کرده و قادر شده تا این واقعیت را ببیند. از نقطه نظر دیگر، تقریبا تمام این افراد که به جامعه ایران مسلط هستند و آن را از منظر سیاسی و اقتصادی دیده‌اند، یکی از منفی‌ترین دید‌ها را نسبت به ایرانیان داشته‌ و معمولا در پی عدم موفقیت، با سرخوردگی و ناامیدی، ایران را ترک کرده‌اند. از این‌رو اگر در پی آسیب‌شناسی تاریخی اجتماعی باشیم، این دسته از سفرنامه‌نویسان چنین مشکلاتی را خیلی خوب بازنمایی می‌کنند. این گروه، هم نشان می‌دهند که در ایران در پس دستگاه پرطمطراق دولتی، چیزی موجود نیست و هم ایگوئیسم (خودشیفتگی)مفرط حاکمان ایرانی را به نمایش می‌گذارند؛ افرادی که تنها در پی نفع شخصی خود هستند.

- محمدرضا جوادی یگانه ـ‌ دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، بخشی از مقاله ارائه شده به «همایش بازنمایی ایران و ایرانی در سفرنامه‌ها»، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.