تمام شدن پول به خاطر وجود بانک
گروه تاریخ و اقتصاد: یکشنبه ۱۵ جمادیالثانیه- صبح خانه حضرتوالا رفتم. حسین پولی قرض کرد و کارها کمی راه افتاد. از روزی که بانک به طهران آمده پولها تمام شده و هیچکس بدون گرو پول نمیدهد. خیلیها گرو هم میدهی پول نمیدهند، قحطی شده است. عصر آقای عمادالسلطنه آمد. شاهزاده والی و شاهزاده خانم هم آمدند. هرطور بود شب را نگاه داشتند. قدری گفتوگو با حضرت والا کردیم بیتماشا نبود. ساعت پنج از شب رفته در اتاق آینه استراحت شد.
روزنامه خاطرات عینالسلطنه/ تالیف قهرمانمیرزا عینالسلطنه؛ به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار.
گروه تاریخ و اقتصاد: یکشنبه ۱۵ جمادیالثانیه- صبح خانه حضرتوالا رفتم. حسین پولی قرض کرد و کارها کمی راه افتاد. از روزی که بانک به طهران آمده پولها تمام شده و هیچکس بدون گرو پول نمیدهد. خیلیها گرو هم میدهی پول نمیدهند، قحطی شده است. عصر آقای عمادالسلطنه آمد. شاهزاده والی و شاهزاده خانم هم آمدند. هرطور بود شب را نگاه داشتند. قدری گفتوگو با حضرت والا کردیم بیتماشا نبود. ساعت پنج از شب رفته در اتاق آینه استراحت شد.
روزنامه خاطرات عینالسلطنه/ تالیف قهرمانمیرزا عینالسلطنه؛ به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار. مشخصات نشر: تهران: اساطیر، ۱۳۷۴ ج1، ص: 565
ارسال نظر