خبرنگاری که میخواست در ایران راهآهن احداث کند (۷)
مذاکرات در خانه سپهسالار
تهیه و تالیف: حسن فرازمند
اشاره:
در شماره قبل تا آنجا گفته شد که «رویتر» هر چه تلاش کرد که بهانهای دست ناصرالدین شاه برای لغو امتیاز راهآهن ندهد، نشد و حتی نتوانست شاه را متقاعد سازد که هنگام بازگشت از سفر فرنگ به سمت کارگاه تجهیزشده او در حومه منجیل برود و از آنجا دیدن کند و شاه که سپهسالار را از گیلان فراخوانده بود و به او ماموریت داده بود هرچه زودتر قرارداد با «رویتر» را نقض و باطل کند، دائم در پی آن بود ببیند اوضاع لغو قرارداد از چه قرار است.
تهیه و تالیف: حسن فرازمند
اشاره:
در شماره قبل تا آنجا گفته شد که «رویتر» هر چه تلاش کرد که بهانهای دست ناصرالدین شاه برای لغو امتیاز راهآهن ندهد، نشد و حتی نتوانست شاه را متقاعد سازد که هنگام بازگشت از سفر فرنگ به سمت کارگاه تجهیزشده او در حومه منجیل برود و از آنجا دیدن کند و شاه که سپهسالار را از گیلان فراخوانده بود و به او ماموریت داده بود هرچه زودتر قرارداد با «رویتر» را نقض و باطل کند، دائم در پی آن بود ببیند اوضاع لغو قرارداد از چه قرار است. در این شماره نیز با گوشههایی از ماوقع چگونگی لغو امتیاز رویتر آشنا میشوید و موضوع را از طریق نامهای که سپهسالار به ناصرالدینشاه نوشته و او را از دشواری کار آگاه ساخته است دنبال میکنید. او درنامه خود چنین آورده است:
قربان خاک پای جواهرآسای اقدس همایون مبارکت شوم
دستخط مبارک جهان مطاع شاهنشاهی روحناه فداه که درباره الغا و ابطال کردن قرارداد راهآهن به افتخار فدوی خانهزاد دریافته بود را زیارت نمودم، مباهی گردیدم در اول مساله عرضه میدارم که این کار همچه سهل و آسان نیست که در یک دو روز یا یک دو ماه بگذرد و تمام شود، موقوف به مکاتبات متعدده و مخابرات متکاثره است و مثل اشخاصی که به جهت تسخیر ریاضت میکشند، هیکلهای مهیب به نظر خواهد آمد لیکن ثقلی نیست و تشویش ندارد علاجش ثبات رای و حرکت مدبرانه و عاقلانه و بر وفق قاعده خودشان است و بالاخره تحصیل منظور دولت بدون یک دینار ضرر خواهد بود.
انشاءالله به شرط توجه و تقویت همایونی روحنا فداه، شروع به کار خواهم نمود، لکن در تکلیف شخصی خودم حیرانم، به قسمی که مبادا کار کسی اینگونه مشکل[شود]، نمیدانم باید بروم یا باید توقف کنم، اگر باید بروم کجا بروم، به رشت یا به قم در صورتی که باید بروم شروع به کار نمودن و عقبه او را نیاوردن چه حاصل و ثمر خواهد داشت؟ در حال خانهزاد مطیع و منتظر اوامر همایونی است. میرزا احمد را میخواهم فردا روانه نمایم وقت میگذرد، به امینالملک مقرر فرمایید بقیه کارهای او را تمام کند که معطلی نداشته باشد. برآورد سی عراده توپ را با سه هزار تیر قورخانه از تولوزن نموده به خانهزاد نوشته بود که چهل و دو هزار و یکصد تومان میشود تا شهر مسقو (مسکو) و کرایه از مسقو تا دارالخلافه علاوهبر این مبلغ خواهد شد. در این فقره هم به هر چه رای مبارک علاقه میگیرد مرقوم شود تا تکلیف معلوم گردد. نوشته از «نظر آقا» به عنوان فدوی رسیده بود تقدیم خاکپای مبارک گردید. خداوند جان ناقابل خانهزاد را هر آنی هزار مرتبه به تصدیق وجود مبارک نماید آمین... امرالاقدس الاعلی مطاع مطاع مطاع.
دستخطهای ناصری
ناصرالدینشاه از وضعی که در نتیجه اقدامات مخالفان بهوجود آمده بود، بیمناک بود و در مورد لغو امتیازنامه شتاب به خرج داد. نوشتههای او از جمله این نامه حاکی از این امر است:
جناب مشیرالدوله
اگر چه از عرایض شما در فقره ابطال راهآهن، اطمینان دارم اما دیروز نوشته بودم که نمیدانم در ماه رمضان میتوان اعلام رسمی کرد یا نه؟ به علت اینکه موقع رمضان بهتر است مردم در منابر و مساجد میشنوند و دیگر اینکه بعد از رمضان میخواهم جاجرود بروم، انشاءالله، این اعلام رسمی نشده اولا نمیتوان به آسودگی به شکار رفت، ثانیا موقع احکام لازمه میگذرد، گیر من در همین اعلام رسمی ابطال راهآهن است. در پشت همین دستخط جواب بده.
محمدحسین خان سپهسالار به محض دریافت نامه ناصرالدینشاه در پشت همان صفحه پاسخی به این مضمون به او داد:
«قربان خاکپای مبارکت شوم انشاءالله...
روز پانزدهم این ماه به شرف زیارت خاکپای همایونی روحناه فداه مشرف شده و اعلام رسمی ابطال راهآهن در همان روز تعیین خواهم نمود، انشاءالله قلب مبارک به آسودگی به شکارگاه تشریف خواهد برد و احکام مبارک اجرا خواهد نمود، خداوند جان و مال خانهزاد را تصدق وجود مبارک نماید آمین... ثم آمین»
پایان مهلت رویتر
پایان مهلت ۱۵ ماههای که در بند هشتم قرارداد شاه با «رویتر» تعیین شده بود، فرارسیده بود، در این مدت رویتر باید کارهای اولیهای را که در قرارداد قید شده بود انجام میداد، کارهایی چون استخراج معادن و شروع عملیات ساختمانی برخی از ایستگاههای انزلی - رشت - تهران و... این زمان، زمانی بود که نسبت به انجام بسیاری از کارهای مندرج در قرارداد اقدام قابلتوجهی نشده بود، پس از پایان مدت ۱۵ ماهه، سپهسالار «مستر کولینز» نماینده رویتر را بهطور شفاهی از عدماجرای شرایط امتیازنامه و ابطال آن آگاه ساخته بود، اما «کولینز» بدون توجه به موضوع در چهارم نوامبر ۱۸۷۳ (۱۲ رمضان آن سال) در نامهای خطاب به سپهسالار درباره «کایه دو شارژ» یا همان «مجموع شرایط قرارداد» چنین نوشت:
جناب سپهسالار اعظم
از «بارون رویتر» تلگرافی دریافت نمودهام، بهموجب آنکه او میگوید «غیبت جناب ملکمخان از لندن» حقیقتا اسباب منع اجرای امتیازنامه است. جناب ملکم خان از جانب دولت متبوعه خود مامور است که در باب «کایه دوشارژ» با آقای «بارون رویتر» قراری بدهد. آقای «بارون رویتر» به من دستورالعمل داده است که از جنابعالی استفسار نمایم که در این موقع تکلیف چه بوده و اطلاع حاصل کنم که جناب ملکمخان چه وقت به لندن مراجعت میکنند؟!
روز بعد سپهسالار در پاسخ «کولینز» مینویسد: به تاریخ پنجم نوامبر ۱۸۷۳ مطابق با سیزدهم ۱۲۹۰ (هجری - قمری) مسیو کولینز در جواب مراسله دیروز شما با تاسف به امعان نظر شما میرسانم که کمپانی که شما مامور آن هستید چون در ایفای شرط و عهد خویش چنین که در فصل هشتم قرارنامه مشروط است به اعتقاد ما قصور کرده، دولت ایران نیز به حکم همین واقعه خود را از عهود و شروط خویش نسبت به «بارون رویتر» آزاد میگمارد و در این صورت نمیتواند به مامور لندنی خود احکاماتی که شما خواهش میکنید برای فقره دفتر محاسبات همین قرارنامه که در لفظ و معنا معیوب گشته صادر نماید، پس از اینکه طرفین دوباره متفقالرای باشند نه تنها هر حکمی که سابقا صدور یافته به فسخ آن هم اشاره خواهد گردید، بلکه خود اقرارنامه در نظر ملغی و کان لم یکن خواهد بود.
وزیر مختار انگلیس در خانه سپهسالار
روز شانزدهم رمضان ۱۲۹۰- یعنی یک روز پس از پایان مهلت «رویتر» میرزا محمدحسین خان سپهسالار «مستر تامسن» وزیر مختار انگلیس را به منزل خود دعوت کرده و ضمن مذاکرات، جریان فسخ امتیازنامه را به اطلاع او میرساند و سپس ماوقع را طی نامه مفصلی برای روشن ساختن هدف از احداث راهآهن در زمان قاجار نقل میکند و آن را نزد شاه میفرستند. او دراین نامه با شاه از آنچه در روزهای اخیر برای آمادهسازی زمینه لغو قرارداد انجام داده سخن میگوید و مینویسد: قربان خاکپای جواهرآسای اقدس همایونی مبارک شوم ...
روز شنبه ۱۶ شهر (رمضان) برحسب امر قدر قدرت همایون شاهنشاهی روحنا فداه، «مستر تامسن» وزیر مختار انگلیس را نزد خود احضار نمودم، دو ساعت به غروب مانده آمده، به مشارالیه گفتم سرکار اقدس همایونی ملوکانه روحنا فداه، از آنجایی که دولت انگلیس را حقیقتا دوست صمیمی واقعی خودشان میدانند و شخص شما را خیرخواه و صدیق میشمارند به من فرمودند که شما را نزد خود خواسته، فرمایشات آتیه را به شما بگویم و جواب تحصیل نموده و به عرض آستان مبارک برسانم.
(شاه) میفرمایند هیچ کس به قدر خود من فطرتا طالب انتظام و اصلاح در امور و ترقی دولت نیست و باز هیچ کس به قدر خود من نمیداند که وسیله ترقی پیروی به همان قواعدی است که در ممالک فرنگستان از روی علم و بصیرت و حکمت مجری نمودهاند که اعظم آنها، راهآهن و تلغراف و تسهیل تجارت و مراودات و اجرای عدل و انصاف و تامین مال و جان است، قبل از آنکه به سفر فرنگستان بروم و این همه اعمار و ثروت و انتظام را به رایالعین مشاهده نمایم، همیشه طالب و راغب این امور بودهام، چنانچه قرارنامه راهآهن قبل از عزیمت فرنگستان انعقاد یافت، حالا که خود همه آنها را مشاهده نمودم و به دقت حکمت همه را مطالعه کردم، به مراتب میل و شوق من در اجرای قواعد حسنه مضاعف شده است و با چه خیالات عالیه معاودت میکردم که بعد از ورود به مقر سلطنت فورا در صدد اجرای آنها برآیم بغته ( ناگهان) در اول ورود به خاک ایران این مقدمه روی داد و ما را مجبور کرد که چندی خیالات خود را تاخیر انداخته با تدبیر در اصلاح امور داخله برآییم.
از جمله مقدمه راهآهن را به قدری در اذهان علما و عموم ملت مضر و مخرب دین و دولت و تمامی ملت به قلم دادهاند که هر قدر بخواهم این فقرات را از ذهن آنها بیرون بیاورم و محسنات و منافع این کار را تعداد دهیم عجالتا امکان نخواهد داشت، تنها به اختلال افکار علمای دارالخلافه اکتفا نکردهاند به جمیع علمای ولایات، مشروحات نوشتهاند و بر آنها یقین نمودهاند که این عمل مخرب جمیع قواعد دینیه و قدیمه دولت است و هر روزه از احکام ولایات، راپورتهای موحشه میرسد، از برای رفع و دفع این خیالات و تصحیح افکار عامه عجالتا چارهای بهجز الغا و ابطال قرارنامه چیزی به نظر مبارکشان نمیرسد، در صورتی که شرایط خود قرارنامه این حق را به طور صریح به دولت میدهد و صاحبان امتیازنامه به آنچه وعده نمودند وفا نکردند.
باز فرمودند که به شما اطمینان بدهم که در محسنات راهآهن به هیچ وجه تغییر اعتقاد نفرمودهاند و میدانند که قوه قدرت آتیه دولت منوط به راهآهن است،پس از آنکه این قرارنامه حاضره که موجب این همه گفتوگو شده است لغو یا باطل شد و اذهان آرام گرفت، آن وقت به فاصله دو یا سه ماه (دیگر) با همین «بارون رویتر» یا کمپانی دیگر مضایقه ندارند، سهل است.اصرار خواهند فرمود که قرار مجددی از روی اساس تازه در ایجاد راهآهن بدهند، حالا رای و سلیقه شما در آنچه از اول تا آخر گفتم،چه چیز است، بیان کنید تا عرضه دارم.
«مستر تامسن» گفت:
از روزی که گفتوگو و مذاکره راهآهن با «بارون رویتر» به میان آمده است، دولت انگلیس کلیتا بیطرف مانده است یعنی که تا امروز یک کلمه با دولت ایران مذاکره در این فقره نکرده است نه اعانت و تشویق و نه اهانت و مخالفت کرده است، رسما من هم باید به دولت خود تاسی نموده، بیطرف و ساکت بمانم. (به او) گفتم: البته در نظر دارید که دولت شما در مجلس پارلمنت، حمایت خود را از این امتیازنامه به «بارون رویتر» دریغ داشت و امروز در این مساله «بارون رویتر» تحت حمایت انگلیس نیست «مستر تامسن» گفت: از جمیع مذاکرات در پارلمنت و جوابی که به «رویتر» دادهاند، اطلاع دارم.
بعد شرح مفصلی از وخامت نتیجه این حرکت که به وقوع رسیده است و سوءتاثیر او در جمیع فرنگستان، خاصه در انگلیس بیان کرد و گفت: حقیقت امر را به تو میگویم، اعلیحضرت شاهنشاه، آن قبول عامه که در لندن تحصیل فرموده بودند، غیب کرده و دولت انگلیس امروز از دولت ایران مایوس است و چقدر با نیت خوب حاضر شده بود که تقویتها و معاونتهای کلیه از دولت ایران نماید.
در جواب ایشان گفتم: بهترین و بزرگترین صفات ملت انگلیس در دنیا انصاف و حقانیت است، اما در این موقع چه بحثی به شخص همایونی میتوانید وارد آورید که قبول عامه در لندن را غیب فرموده باشند، امر ناگواری برخلاف میل و رضای مبارک ایشان به وقوع رسیده و هر قدر تصور نمایید متغیر شدند و راه خبر را به اردوی متوقفین دارالخلافه مسدود نمودند و هر چه نوشتند انحصار به خودشان داشت و کار را به قدری بزرگ نشان دادند که باز بتوان گفت سرکار اقدس همایونی کمال قوت قلب را به عمل آوردهاند. گفتم: یک فقره به شما میگویم، یقین بدانید که در مسائل داخلیه ایران و استعمال تدابیر لازمه به جهت تحصیل مقصود هیچکس را به قدر ذات اقدس ملوکانه روحنا فداه مهارت تامه نیست و خدا میداند خیلی خوب و با تدبیر و عقل کامل حرکت میفرمایند و آنچه شما منظور دارید که استقلال کلیه اوامر سلطنتی باشد به عمل آمده و عنقریب تکمیل خواهد شد.
گلایههای انگلیسیها
بعد فصلی راجع به شخص فدوی خانهزاد و خیالات و پولتیک عاقلانه خانهزاد به قول او بیان و اظهار تاسف و ملامت زیاد از پارهای حالتها بیان کرد که عرض آنها از طرف خانهزاد به هیچوجه مناسب نیست، خوب است به وسایل دیگر به عرض خدام آستان مبارک برسد، همین قدر فدوی در جواب گفتم: که من کمال تشکر و خاکساری را از آنچه تا به حال درباره من فرمودهاند دارم و خود به رایالعینی مشاهده مینمایم که جمیع اوقات مبارکشان مصروف تقویت و اصلاح کار من است که از آن جمله همین فقره راهآهن و اصراری که میفرمایند، بازجست (بازجویی) اعظم او از برای خود من است، حالا اگر واقعا شما به طوری که میگویید وجود نابود مرا از برای پیشرفت خدمات و اوامر همایونی «لابدمند» میدانید، پس تقویت و معاونت نمایید تا این فقره راهآهن لغو و باطل شود و امورات بر وفق مرام صورت گیرد. ایشان گفت: در آخر فصل هشتم، من یک قدری اشتباه دارم به این معنی که اگر در راس وعده پانزده ماه شروع به کار نکنند، شما حق ضبط آن ۴۰ هزار لیره انگلیسی را دارید، لکن بعد اگر او باز میلهای آهنی از رشت الی طهران را آورد، آن وقت باز میتواند مشغول کار شود.
فدوی خانهزاد قرارنامه را آورده و فصل هشتم را مجددا مطالعه نمود، رفع اشتباه از او کردم. بعد خود او به فدوی گفت: فصل ۳۳ قرارنامه هم مقوی خیال و رای شما میتواند شد. او را هم مراجعت کردم، دیدم واقعا اسلحه خوبی است. گفت: حالا میل همایونی بر این است و شما هم میگویید الغاء و ابطال این فقره موجب تقویت شماست، شخصا آنچه در قوه داشته باشم معاونت روحانی در تقویت خیال شما خواهم نمود و گفت: عجالتا بزرگترین تقویتها عدم حمایت از صاحب امتیاز است. گفت: آن فقره را در پارلمنت جواب دادهاند تا امروز هم من به هیچوجه مداخله و اظهار حمایتی از کمپانی مزبور نکردهام.
ارسال نظر