توطئه‌های انیس‌الدوله علیه راه‌آهن

تهیه و تنظیم: حسن فرازمند

اشاره:

در شماره قبل، برایتان نوشتم که بالاخره بعد از رفت‌و‌آمدهای مکرر و بحث‌ها و مذاکرات نفس‌گیر اعضای دولت ناصر‌الدین‌شاه با «مستر کوت»، نماینده «بارون جولیوس» قرارنامه میان دو طرف به امضا رسید و «مستر کوت» نیز هنگام امضای قرارداد متعهد شد که «رویتر» دویست هزار لیره برای مخارج شاه و همراهانش در شهرهای مسکو، پترزبورگ، برلین، لندن، پاریس، وین، استانبول و رم بپردازد و همین‌طور هم شد، اینک ادامه ماجرا:

شاه و همراهانش راهی سفر فرنگ شدند، براساس قراردادی که روز هشتم فروردین ۱۲۵۱ هجری شمسی برابر با ۲۸ مارس ۱۸۷۳ میلادی در لندن بین رویتر و میرزا ملکم‌خان، به وکالت از طرف ناصر‌الدین‌شاه در ۶ فصل منعقد شد تا پول موردنیاز در شهرهای مذکور در اختیار شاه ایران قرار گیرد.براساس ماده هشتم امتیازنامه، رویتر بلافاصله حساب مشترکی به‌نام خود و حاجی‌‌محسن‌خان، وزیر مختار ایران در بانک انگلستان افتتاح کرد و چهل هزار لیره وجه‌الضمان امتیازنامه را به حساب مذکور در بانک واریز کرد. چون در امتیازنامه قید شده بود که پانزده ماه بعد از امضای امتیازنامه باید شروع به کار شود، به همکار خود آقای «هنری کولی‌نز» دستور داد که مهندسان و کارشناسان موردنیاز را استخدام و به ایران عزیمت کند، با این حال خود «رویتر» تا رسیدن میرزا ملکم‌خان - که به جای میرزا‌محسن‌خان به سمت وزیر مختاری در لندن تعیین‌ شده بود - باید امتیازنامه را با خود به لندن می‌برد و به کمپانی تسلیم می‌کرد، منتظر ماند تا ترتیب حمل لوازم و ابزار کار را با او بدهد.

همه چیز علیه «رویتر»

مردم، علما و برخی اندیشمندان به‌زودی از امضای قرارداد میان ناصر‌الدین شاه و «رویتر» باخبر شدند و به‌رغم آنکه متن قرارداد را در اختیار نداشتند، براساس شایعاتی که درباره ۲۴ بند قرارداد شنیده بودند به بحث و بررسی درباره آن پرداختند. البته رجال و علمای خیراندیش با اصل موضوع و قرارداد موافق بودند، اما برخی از دولتمردان و سیاستمداران و رجال متمایل به روسیه تحت‌تاثیر عوامل مختلف بنای مخالفت با این قرارداد را گذاشتند که از قضا همین مخالفت‌ها و ناسازگاری‌ها منجر به لغو یک طرفه قرارداد ازسوی ناصر‌الدین‌شاه شد، گرچه «رویتر» موضوع را تا ۱۷ سال پس از آن دنبال کرد و از طرق مختلف تلاش کرد یا پروژه را انجام دهد یا خسارت بگیرد که در ادامه این گزارش مکاتبات رفت‌و‌آمدهای رجال و ابراز مخالفت‌هایی را که باعث این تصمیم ناصر‌الدین‌شاه شد مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از مندرجات کتاب دوجلدی تاریخ جامع راه‌آهن، نوشته محمدکاظم مکملی، مطلب را ادامه می‌دهیم.

اشارات و مخالفت روسیه

اسناد معتبر و مکاتباتی که در وزارت امور خارجه محفوظ است، حکایت از آن دارد که میرزا محمدحسین سپهسالار چگونه نخستین زمزمه‌های مخالفت روس‌ها را با این قرارداد به گوش ناصر‌الدین شاه رساند. او در نامه‌ای به ناصر‌الدین‌شاه در این باره نوشت:

قربان خاک‌پای جواهرآسای اقدس همایون مبارک گردم

قرار نامه راه‌آهن که به امضا و تصدیق همایون شاهنشاهی روحنا فداء رسیده و به این واسطه احیای دولت و ملک فرموده‌‌اید، زیارت نمودم شکر خدا را هزار مرتبه به جا آوردم و دوام عمر و دولت و شوکت همایونی را فدوی خانه‌زاد و جمیع افراد ملت هر کس که شعور و فهم داشته از صمیم قلب به‌جای آوردند در دو فصل قرارنامه مرقوم شده بود بعینها، بلکه قوی و شدیدتر در فصل هجدهم که جداگانه امضا می‌شود و همین حکم و قدرت قرارنامه را دارد، مندرج و منظور بود. تلگرافنامه «بارون رویتر» که سهوا نزد «ناظم‌الملک» مانده بود و در جوف پاکت «معتمد‌الملک» فرستاده نشده بود، الان تقدیم حضور مهر ظهور ملوکانه شد و امر اقرارنامه از طرف «بارون رویتر» و «مسیو کوت» امضا و تصدیق گرفته شد که دیگر به‌هیچ وجه محل حرف نیست و چیزی باقی نمانده است. در متفرعات امر از جانب بنده ذلیل بی‌مقدار همایونی قدری ایرادات هست که در یک مجلس صورت انجام خواهد گرفت و ان‌شاء‌الله الرحمن، قبل از یک سال شروع به کار خواهد کرد و در ظرف دو سال از رشت الی دار‌الخلافه تمام خواهد شد، آن وقت ملاحظه خواهید فرمود که یک مملکت و دولتی که به هیچ وجه شباهت به آنچه حالا هست ندارد، خداوند از تازگی به سر کار اقدس همایونی روحنا فداه عنایت فرموده است.سفارت روسیه به هیچ وجه راضی به این عمل نیست و با وجودی که هنوز از فصول و شرایط قرارنامه اطلاع کامل ندارد، معایب خطرات معدود می‌دارد (می‌شمارد) و حق هم دارد اگر فدوی ایلچی روس بود، همین شیوه را پیشنهاد خود می‌ساختم و به‌قدر مقدور سعی می‌کردم دولت و ملت ایران از این قدرت و نفع جدید محروم بماند، لکن تفضل خداوندی و بصیرت کامله همایونی ان‌شاء‌الله دولت و ملت مستحق ایران را محروم نخواهد گذاشت. خداوند جان ناقابل خانه‌زاد را به قربان خاک‌پای مبارک نماید - الامر الاقدس الاعلی مطاع، مطاع، مطاع.

پاسخ شاه به روسیه

بعد از نامه میرزا محمدحسین خان سپهسالار و اشاره او به مخالفت روسیه با قرارداد راه‌آهن با «رویتر»، شاه با عبارت «هر قدر می‌خواهد دلخور باشد، چه حقی دارد؟!» پاسخ دندان‌شکنی به روسیه داد و خطاب به سپهسالار نوشت:

جناب صدراعظم!

تلگراف «رویتر» ملاحظه شد.ان‌شاء‌الله به هیچ وجه نقصی به این کار وارد نخواهد شد و صورت خواهد گرفت و شما به خصوصه به جد و جهد تمام که زیاده از آن معلوم نیست باید پی این کار بروید و ان‌شاء‌الله به انجام برسانید.منفعت این کار را درست فهمیده‌ام، سفارت روس هر قدر می‌خواهد دلخور باشد چه حقی دارد؟ البته قدرت این کمپانی از کنار بحر خزر و رشت الی دریای فارس به هیچ وجه خوبی برای روس ندارد، اما برای ایران ان‌شاء‌الله خوب است و خوب باشد.گویا «رویتر» از ابتدا می‌دانسته که اگر روس‌ها از انعقاد این قرارداد باخبر شوند، با آنها مخالفت خواهند کرد.

«گراهام استوری» نویسنده کتاب «یک قرن با رویتر» که بخش‌هایی از آن در کتاب «عصر بی‌خبری» ابراهیم تیموری آمده است در این باره نوشته است:

«... در عین حالی که رویتر مقدمات وسایل اجرای امتیازنامه را فراهم می‌کرد، افکار وی متوجه مساله دیگری بود، گذشته از آن که در نتیجه آشنایی مردم ایران به تمدن غرب و ترقی سطح زندگی مردم آن بازار فروش برای امتعه‌های انگلیسی در آن کشور پیدا می‌شود، این موضوع منافع سوق‌الجیشی فوق‌العاده‌ای برای دولت بریتانیا خواهد داشت. او فکر می‌کرد که ارتباط ایران با هندوستان به‌وسیله ایجاد راه‌آهن سرتاسری ایران مساله‌ای است که عموما با آن نظر موافق داشته‌اند. به‌علاوه با این ترتیب همان‌طور که در نامه خود در سپتامبر ۱۸۷۲ به «لرد گرانویل» وزیر خارجه کابینه گلادستون، نخست‌وزیر وقت انگلستان - نوشته به‌واسطه این راه‌آهن پیشروی به طرف دریای خزر از پیشرفت‌های روسیه جلوگیری به‌عمل خواهد آمد.»وقتی رویتر این نامه را به وزیر خارجه وقت انگلستان می‌نوشت، پیش خود امیدوار بود و فکر می‌کرد لااقل دولت بریتانیا از او حمایت خواهد کرد و به این خاطر در ادامه نامه یادآور شده است: «من مایلم که به این کشور خوانده‌ام (انگلستان) خدمت کنم و خدمات من صرفا تحت‌توجهات دولت بریتانیا صورت خواهد گرفت و اقداماتی که در این مورد می‌نماید از نقطه‌نظر علاقه‌ای است که شخصا در این مورد دارم و از دولت علیا حضرت ملکه کمک مالی نمی‌خواهم، ولی در عین حال باید مطمئن باشم که چنانچه اشکالاتی بین من و دولت ایران پیدا شود، دولت علیا حضرت ملکه با پذیرش طرح و نقشه کارهای من، حقوق مرا به‌عنوان یک تبعه بریتانیا تا آنجا که در قدرت دولت باشد، محفوظ بدارد.»

یأس و اندوه «رویتر»

رویتر پاسخ چندان مطلوبی از دولت متبوع خود نگرفت و ظاهرا ‌نظرات رویتر و قضاوت او درباره امور سیاسی انگلستان چندان مسلم و حساب‌شده نبود و دولت آقای «گلادستون» نخست‌وزیر بریتانیا، بیم از آن داشت که خود را در اجرای نقشه‌های رویتر متعهد کند و برای انجام آن از خزانه دولت وجوهی مصرف‌ کند از طرف دیگر وزارت خارجه هندوستان نیز علاوه بر آنکه پروژه و نقشه «رویتر» را نمی‌پسندید، آن را خیلی جدی هم مورد انتقاد قرار داده بود؛ زیرا به‌موجب اظهارات متخصصان و کارشناسان آن روزگار ایران در بسیاری از چیزها از ترکیه ناتوان‌تر محسوب می‌شد، حتی در اقتباس کردن یک ابتکار و پذیرفتن عادات و فرهنگ اروپایی‌ها، به‌عبارت دیگر آنها معتقد بودند که «ایرانی‌ها به نحو تغییرناپذیری محکوم به فنا می‌باشند.» جواب وزارت امور خارجه انگلستان یک ماه بعد به دست «رویتر» رسید که در آن نوشته بود: «اقدامات دولت شاه را جهت ازدیاد منافع ایران از طریق راه‌آهن و طرق شوسه با رضایت تلقی می‌کند، اما دولت علیاحضرت ملکه نمی‌تواند رسما خود را ملزم به حفظ منافع شما که ناشی از اجرای تعهداتی است که در قبال آن دولت دارید، بداند.»در کتاب «۱۰۰ سال با رویتر» نوشته شده است که «این موضوع صحیح بود و در عین حال یأس‌آور» با این حال سفر تاریخی ناصر‌الدین‌شاه به دیار فرنگ انجام شد و او در ۲۱ صفر ۱۲۹۰ هجری قمری، ۱۰ماه پس از امضای امتیازنامه نخستین سفر اروپایی خود را آغاز کرد.سفر ناصر‌الدین‌شاه به دیار فرنگ ۵ ماه طول کشید و او در این مدت از کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، فرانسه و انگلستان دیدن کرد و در تاریخ ۱۴ رجب ۱۲۹۰ هجری قمری به ایران بازگشت. همراهان او در این سفر میرزاحسین‌خان سپهسالار، صدراعظم و عده‌ای از رجال بودند. البته شاه میل داشت «انیس‌الدوله» سوگلی حرم خود و چند تن دیگر از زنان را همه جا همراه داشته باشد، ولی آنها را فقط تا روسیه برد و سپس به ایران بازگردانده شدند و بدون آنها به سفر ادامه داد.می‌گویند «انیس‌الدوله» که نفوذ زیادی در خلقیات ناصر‌الدین‌شاه داشت به‌خاطر این کار خیلی از دست شاه مکدر شد و فکر می‌کرد این تصمیم شاه نتیجه تحریکات میرزامحمدحسین سپهسالار است؛ بنابراین وقتی به ایران بازگشت تمام هم و غم خود را به‌کار بست تا از سپهسالار انتقام بگیرد.

انتقام‌جویی‌های انیس‌الدوله

«انیس‌الدوله» به محض اینکه به دار‌الخلافه (طهران) رسید، یک‌راست سراغ «فرهاد میرزا معتمد‌الدوله» که در غیاب ناصر‌الدین‌شاه، نایب‌السلطنه بود رفت؛ زیرا می‌دانست که او نیز از مخالفان سپهسالار است. بنابراین به کمک و همدستی او و عده‌ای از رجال، توطئه علیه سپهسالار و قرارداد رویتر را آغاز کرد به‌ویژه آنکه تصور می‌کردند که باعث و بانی انعقاد این قرارداد سپهسالار است و به موازات کشور به کشور گشتن‌های ناصر‌الدین‌شاه فعالیت‌های آنها برای مخالفت با این قرارداد و نیز برکناری سپهسالار ادامه داشت.ناصر‌الدین‌شاه نیز بی‌خبر از آنچه در قصر و غیاب او در دار‌الخلافه می‌گذرد به سفر خود ادامه می‌داد. او در ۲۴ ربیع‌الاول ۱۲۹۰ هجری قمری وارد پترزبورگ شد و با الکساندر دوم، امپراتور روس و پرنس «کورچاکف» صدراعظم روسیه ملاقات کرد.روس‌ها در این ملاقات رفتار سردی از خود به شاه نشان دادند و علت اصلی آن هم به‌خاطر انعقاد قرارداد با «رویتر» بود که پیش از این هم روس‌ها نارضایتی خود را از این قرارداد به انحای مختلف اعلام کرده بودند و سپهسالار نیز مراتب را طی نامه‌ای - که گفتیم - به عرض شاه رسانده بود. البته بعدها نیز سپهسالار در نامه دیگری به تاریخ ۲۲ جمادی‌الثانی ۱۲۹۱ به «ساعد الملک» وزیرمختار ایران در پترزبورگ، شرایط سخت پیشنهادی «ژنرال فالکن‌ هاگن» روسی را درباره امتیاز راه‌آهن مطرح کرد و ضمن اینکه دستور مذاکره با وزیر امور خارجه روسیه را داد، در مورد ملاقات خودش و ناصر‌الدین‌شاه با «پرنس کورچاکف»، صدر اعظم روسیه چنین نوشت:

«شما باید خالی از اطلاع نباشید، روزی که سرکار اقدس همایون شاهنشاهی خلدالله ملکه و سلطانه به وزارت امور خارجه امپراتوری به افتخار پرنس مشار‌الیه تشریف بردم، «کنیاز قارچاقوف» مبادرت به [جاسوسی] خود از من، از قرارنامه منعقده بارون رویتر شکایت کرد و او را مخل شأن و استقلال دولت علیه (ایران) شمرد و سرکار اقدس همایون روحنافداه فرمود به هر طور بوده است، حالا قرارنامه امضا‌شده ما در دست [مشارالیه] است، اگر از عهده مواعید و تعهدات خود برآید که کاری است که گذشته و چاره ندارد، اگر اندک غفلت و قصور از جانب او به‌عمل آید، در آتیه به هیچ وجه مساعده و موافقتی با او نخواهیم فرمود و این قرارنامه را لغو و باطل خواهیم کرد، لکن شما می‌دانید که در عصر حاضر امورات دُوَل به قدری ترقی کرده است که دولت ایران بی‌ راه آهن نمی‌تواند زیست کند، آن وقت [ناچاریم] که با کمپانی دیگری قرار بگذاریم، بر شماست که در آن صورت به ما معاونت کنید که پرنس مشار‌الیه در جواب گفتند: ما هم سعی می‌کنیم که کمپانی معتبری به جهت شما پیدا کنیم و مجلس به همین قدر ختم شد. پس از آن مذاکره سرکار اقدس شاهنشاهی به قدری به‌وعده ملوکانه خود وفا فرمودند که «بارون رویتر» در ایام مسافرت همایونی به لندن، مورد هیچ گونه تلطف و مساعدت نشد. سهل است انواع بی‌اعتنایی دید و مبالغ گزافی خرج کرده و تهیه و تدارک مجلس [بالماسکه‌ای] دیده بود و ولیعهد دولت انگلیس را واسطه خود قرار داد که ولی نعمت همایون اجابت استدعای او را فرمود به مجلس «بال» تشریف ببرند، محض همان وعده که به پرنس مشار‌الیه داده بودند، قبول نفرموده و او در شهر لندن خجل و سرشکسته شد.

دسیسه‌ روس‌ها و تحریک رجال

«گراهام استوری» درباره مخالفت روس‌ها در کتاب خود چنین نوشته است: «... آن عده از مردم انگلیس که از روس‌ها وحشت داشتند، همواره آماده بودند که هر گونه شکستی را که متوجه یک موسسه انگلیسی در رسیدن به هند می‌شد، نتیجه دسیسه روس‌ها بدانند و شاه نیز شهرتی به هم زده بود که روس‌ها و انگلیس‌ها را به جان یکدیگر می‌اندازد و از آب گل‌آلود، ماهی می‌گیرد، اما در این مورد فشار روسیه به شاه ایران مسلم بود، بعدها در نوامبر ۱۸۷۴ وزیر مختار ایران صریحا نزد «لرد تنتردن» معاون دائمی وزارت امور خارجه انگلیس اعتراض کرد که اصرار روسیه موجب لغو امتیاز نامه شده بود، برای روس‌ها وجود هرگونه منافع انگلیس در ساحل بحر خزر یعنی دریای مسدود روسیه وحشت‌آور بود و نمی‌توانستند تصور کنند که امتیاز «رویتر» تاکنون از پشتیبانی دولت انگلیس برخوردار نبوده است.در غیاب ناصر‌الدین‌شاه و زمانی که او در سفر فرنگ بود بعضی از رجال نیز با کمک «انیس‌الدوله» از فرصت استفاده کردند و موضوع امتیازنامه رویتر را بهانه عزل میرزاحسین‌خان سپهسالار قرار دادند، البته روحانیت روشنفکر نه‌تنها با احداث راه‌آهن مخالفتی نداشت، بلکه این فکر را تقویت هم می‌کرد و نکته بسیار مهم این است که گروه مجتهدانی که در کانون‌های مذهبی مثل مشهد، قم و تبریز بودند به حکم «عقل» و «تجربه» هواخواه راه‌آهن شدند.

توطئه‌های انیس‌الدوله علیه راه‌آهن