جزم اندیشی در حل مشکلات و چالشها جواب نمیدهد
کژراهه اقتصادی شی جینپینگ
این طرح تلفیقی است از فناوری و رویاگرایی با مدیریت متمرکز و وسواس خاص نسبت به مباحث امنیتی برای تسلط چین بر صنایع فردا. اما وجود تناقضات بسیار در بحث فوق به آن معناست که در آینده باید شاهد ناامیدی مردم چین از شرایط کشور و خشم سایر کشورهای جهان باشیم.در مقایسه با ۱۲ماه پیش و نه حتی سالهای دورتر، شرایط در چین رضایتبخش نیست. گرچه تولید در بخش صنعت در ماه مارس افزایش نشان میداد، اما مصرفکنندگان افسرده و ناامید هستند، تورم منفی در کمین است و بسیاری از کارآفرینان سرخورده شدهاند. پشت این عصبانیت، ترس عمیقتری درباره آسیبپذیری چین نهفته است.پیشبینی میشود که تا سال۲۰۵۰ کشور ۲۰درصد از نیروی کار خود را از دست بدهد. رفع بحران در صنعت املاک که یکپنجم تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، سالها زمان نیاز دارد و این معضل به دولتهای محلی که برای جبران کمبود نقدینگی به فروش زمین برای کسب درآمد و رونق بخش املاک متکی بودهاند، آسیب میرساند. روابط چین و آمریکا همچنان شکننده است.
مقامات چینی متقاعد شدهاند که برنده انتخابات ماه نوامبر در آمریکا هرکس که باشد، این کشور واردات بیشتر از چین را محدود خواهد کرد و شرکتهای چینی بیشتری مشمول جریمه خواهند شد.پاسخ چین اما در این میان دنبالکردن استراتژی موسوم به «نیروهای مولد جدید» بوده است. این استراتژی مسیر متعارف ایجاد محرک گسترده و وسیع در میان مصرفکنندگان برای احیای اقتصاد را دنبال نمیکند. در عوض، شی خواهان افزایش نفوذ و قدرت دولت برای سرعت بخشیدن به رشد صنایع تولیدی پیشرفته است که به نوبه خود موجب ایجاد مشاغل با بهرهوری بالا، خودکفایی چین و کماثرشدن اقدامات محدودکننده آمریکا خواهد شد. چین با عبور از تولید فولاد و ساخت آسمانخراشها به دوران طلایی تولید انبوه خودروهای برقی، باتریها، تولیدات زیستمحیطی و دوران موسوم به «اقتصاد کمارتفاع» مبتنی بر پهپادها و خودروهای پرنده، گذر خواهد کرد.
هدف نهایی شی برهمزدن و وارونه کردن موازنه قدرت در اقتصاد جهانی است. به این ترتیب چین تصور میکند نه تنها میتواند از وابستگی به فناوری غربی رهایی یابد، بلکه خواهد توانست بخش اعظم حقوق مربوط به مالکیت معنوی را در صنایع نوین تحت کنترل خود درآورد و بهای آن را دریافت کند.با این حال میتوان گفت طرح شی از اساس اشتباه است. یک ایراد آن است که این طرح مصرفکنندگان را نادیده میگیرد. برای بازگرداندن اعتماد و در نتیجه افزایش مخارج مصرفکننده، نیاز به محرک وجود دارد. ترغیب مصرفکنندگان به صرفهجویی کمتر نیازمند وجود امنیت اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی و خدمات عمومی بهتر است. بیمیلی آقای شی به پذیرش این موضوع، نشان از جزماندیشی او دارد. او از ایده نجات شرکتهای املاک سوداگرانه یا دادن کمکهای مالی به شهروندان متنفر است. او سال گذشته گفت که جوانان باید کمتر نازپرورده شوند و باید طعم تلخ شرایط سخت را تجربه کنند.
نقص دیگر این طرح آنجاست که تقاضای داخلی ضعیف به آن معناست که بخشی از تولید جدید باید صادر شود. متاسفانه جهان از دهه اول هزاره سوم از تجارت آزاد فاصله گرفته که قسمتی از آن ناشی از رویکرد سوداگرانه چین بوده است. آمریکا مطمئنا از واردات بیشتر از چین ممانعت خواهد کرد. اروپا از اینکه ناوگان خودروهای چینی، تولیدکنندگان اروپایی را نابود کنند، وحشت دارد. مقامات چینی میگویند میتوانند صادرات کشور را به سوی کشورهای «جنوب جهانی» هدایت کنند. اما اگر توسعه صنعتی کشورهای نوظهور به وسیله شوکی جدید از طرف چین تضعیف شود، آنها نیز نسبت به سیاستهای چینی محتاط خواهند شد.آخرین ایراد اما دیدگاه غیرواقعی شی نسبت به کارآفرینانی است که موتور پویایی سه دهه گذشته بودهاند.
سرمایهگذاری در صنایع موردعلاقه دولت در حال افزایش است اما مکانیسم زیربنایی ریسکپذیری سرمایهداری آسیبدیده است. بسیاری از کارفرمایان از قوانین غیرقابلپیشبینی دولت شی شکایت دارند و از پاکسازی یا حتی دستگیری بیم دارند. ارزشگذاریهای نسبی بازار سهام به پایینترین حد در ۲۵سال اخیر رسیده است. شرکتهای خارجی محتاط هستند. نشانههایی از فرار سرمایه و مهاجرت سرمایهداران وجود دارد. تا زمانی که بند و زنجیر از پای کارآفرینان باز نشود، نوآوری آسیب خواهد دید و منابع هدر خواهند رفت.