میهمانی خدا-روز سوم
صیام برای اهل معنا سخت نیست
اگر کسی ـ انشاءالله ـ برای فرزندش جشنی در پیش داشته باشد این از صبح تا نیمه شب مرتب در حرکت است به استقبال و بدرقه میهمانها میپردازد، از صبح که شروع کرده چیزی نخورده تا نیمه شب و وقتی نیمهشب هم که شد به او شام تعارف میکنند، میگوید من میل ندارم از بس خوشحال است، در نشاط و خوشحالی. روح به بدن توجه ندارد، به آن هدف والای خودش متوجه است، چون به بدن توجه ندارد، بنابراین غذا نمیخواهد و سالم هم هست؛ ولی میگوید میل به غذا ندارم ـ خدای ناکرده ـ در اندوه و غم اگر کسی عزیزی را از دست داد از صبح تا غروب مرتب حمل جنازه و تشییع کردن و دفن کردن و تلقین کردن و بدرقه کردن، نیمه شب کارش تمام میشود؛ اما هیچ اشتها به غذا ندارد، چرا؟ چون روحش جای دیگر است؛ بدن، اصل نیست. شما میبینید دو برادر از یک خانواده یکی گرفتار شکم است و مرتب ساعت نگاه میکند و میگوید روز طولانی است؛ اما یکی دیگر که اهل معناست، اصلا نمازش را هم اول وقت میخواند، چون خیلی فضیلت دارد نماز مغرب و عشا را انسان به حالت روزه بخواند، قبل از افطار گرچه وقتی اوّلِ اذان شد شخص صائم نیست، دیگر روزه ندارد، ولی قبل از اینکه چیزی میل کند این نماز مغرب و عشا را بخواند نه تنها فضیلت اول وقت است، بلکه فضیلت صلات صائم را دارد، حواسمان جمع باشد.