شبکههای مویرگی چین در خاورمیانه
توافق عربستان و ایران، اولین مورد از تلاشهای موفقیتآمیز چین در سطح جهانی در راستای حلوفصل مناقشه بین رقبای اصلی منطقهای است. این گفتوگوها نشاندهنده علاقه چین به ارتقای ثبات در خاورمیانه است. آنها بر اعتقاد ایران، عربستانسعودی و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس مبنی بر اینکه چین میتواند نقش سازندهای در حلوفصل اختلافات منطقهای ایفا کند، تاکید میورزند. کشورهای عرب خلیجفارس و ایران نشان دادهاند که برای نقش رو به رشد چین در اقتصاد، سیاست و امنیت منطقه ارزش قائل هستند. طی سال گذشته فعالیتهای چین در خاورمیانه افزایش یافته است؛ اما تحلیلگران باید این رفتار را از منظر تاریخی بررسی کنند. تلاشهای چین برای میانجیگری در مناقشات منطقه امر جدیدی نیست. ایجاد روابط دیپلماتیک این کشور در خاورمیانه، دوره زمانی چنددههای را شامل میشود. چیزی که بدیع است، تمایل پکن به تبلیغ رفتار خود و تجاوز بالقوه به حریم نفوذ ایالاتمتحده است.
میانجیگری در مناقشات
جهان ممکن است همین حالا متوجه چین بهعنوان یک میانجی شده باشد؛ اما این کشور برای کمک به صلح و امنیت در خاورمیانه و حلوفصل مسائلی که برای بیش از ۲۰سال بهعنوان نقطه کانونی میداند، تلاش کرده است. در سال ۲۰۰۲، این کشور نماینده ویژهای برای مسائل خاورمیانه تعیین کرد. هدف اصلی این فرستاده کمک به حلوفصل مناقشات فلسطین-اسرائیل و اعراب-اسرائیل از طریق برقراری ارتباط و گرد هم آوردن طرفهای ذینفع بوده است. چین مناقشه فلسطین-اسرائیل را منبع اصلی تنش در خاورمیانه میداند و دهههاست که به دنبال کمک به حل آن بوده است. چین همچنین در سال ۲۰۱۶ بهمنظور کمک به حلوفصل جنگ داخلی سوریه، نماینده ویژهای برای این کشور تعیین کرد. محرک تعیین این فرستاده ویژه، تمایل پکن به جلوگیری از تبدیل جنگ به درگیری منطقهای گستردهتر، جلوگیری از حمایت مادی «حزب اسلامی ترکستان» (TIP) در سوریه از اویغورها در سینکیانگ، انجام کمکهای بشردوستانه و تلاشهای کمکی و نیز ارائه فرصتهای آینده برای شرکتهای چینی بهمنظور مشارکت در بازسازی کشور سوریه پس از جنگ بود.
امروزه یکی از عوامل بیثباتی در خاورمیانه، تنشهای بین ایران و عربستانسعودی (و بهتبع آن، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس) است. ابتکارات کنونی چین برای میانجیگری بین این کشورها با تلاشهای گذشته این کشور برای مشارکت در روند صلح خاورمیانه و حلوفصل جنگ داخلی سوریه همسو است. پکن میخواهد تنشهای منطقهای را کاهش دهد تا از دسترسی مستمر خود به منابع و بازارها اطمینان حاصل کند. همچنین به دنبال حمایت از کشورهای منطقه و نشاندادن این مساله است که چین قدرتی مسوولیتپذیر است. چین راهحلهای خود را برای درگیریها ارائه نمیدهد، بلکه طرفها را برای مذاکره گرد هم میآورد. همچنین به دلیل منافع رو به رشد منطقهای و روابط مثبت و نسبتا متوازنش با هر کشوری در خاورمیانه، موقعیت منحصربهفردی برای ایفای نقش میانجی دارد.
انجمنهای همکاری
فرستادگان ویژه تنها یکی از عناصر تعاملات دیپلماتیک بلندمدت چین با منطقه هستند. چین قویترین تعامل دیپلماتیک خود در خاورمیانه را از طریق سهمجمع همکاری بهصورت گستردهتر انجام میدهد: «مجمع همکاری چین و آفریقا» (FOCAC)، «مجمع همکاری چین و کشورهای عربی» (CASCF) و «سازمان همکاری شانگهای(SCO). این سازمانها مکانیزمهای هماهنگی چندجانبه اولیه چین برای تعاملات سیاسی، اقتصادی و امنیتی با منطقه هستند.
بیش از ۲۰سال است که چین این انجمنهای همکاری را ایجاد کرده است. آنها ستون فقرات تعاملات چین با خاورمیانه امروز هستند. در این مرحله، همه کشورهای خاورمیانه، بهجز اسرائیل، حداقل به یک و گاه چند مجمع همکاری تعلق دارند. «مجمع همکاری چین و کشورهای عربی» (که در سال ۲۰۰۴ تاسیس شد) شامل همه اعضای «اتحادیه کشورهای عربی» (اتحادیه عرب) میشود. «مجمع همکاری چین و آفریقا» (که در سال ۲۰۰۰ تاسیس شد) کشورهای شمال آفریقای خاورمیانه را در برمیگیرد. اگرچه دامنه جغرافیایی سازمان همکاری شانگهای (که در سال ۲۰۰۱ تاسیس شد) در ابتدا محدود به چین، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی، هند و پاکستان بود، اکنون شامل کشورهای خاورمیانه هم میشود. ایران در سال ۲۰۲۲ بهطور رسمی به آن پیوست و ترکیه به دنبال عضویت در آن است. عربستان، مصر، بحرین، کویت، قطر و بحرین اکنون شرکای در حال گفتوگو با سازمان همکاری شانگهای هستند.
مشارکتهای استراتژیک
علاوه بر فرستادگان ویژه و انجمنهای همکاری، چین در طول دههها شبکهای از مشارکتهای استراتژیک را با کشورها و سازمانها در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده است. مشارکتهای استراتژیک «ائتلاف» نیستند، بلکه مفصلبندیهایی هستند که چین به دنبال روابط قوی سیاسی، اقتصادی و امنیتی با یک سازمان یا کشور منطقهای است. مشارکت استراتژیک چین با سازمانهای منطقهای که شامل کشورهای خاورمیانه میشوند عبارتند از: اتحادیه آفریقا (۲۰۱۲)، اتحادیه عرب (۲۰۱۶) و شورای همکاری خلیجفارس (۲۰۲۲). چین با هر کشور بزرگ منطقه بهجز اسرائیل، از جمله مصر (۱۹۹۹)، الجزایر (۲۰۰۴)، ترکیه (۲۰۱۰)، امارات متحده عربی (۲۰۱۲)، قطر (۲۰۱۴)، اردن (۲۰۱۵)، عراق (۲۰۱۵)، ایران (۲۰۱۶)، مراکش (۲۰۱۶)، عربستانسعودی (۲۰۱۶)، عمان (۲۰۱۸) و کویت (۲۰۱۸) مشارکت استراتژیک دوجانبه برقرار کرده است. باز هم چین یک بازیگر بزرگ در منطقه است که روابط سازنده خود را با هر کشوری حفظ کرده است.
تبلیغ جدید وجهه
آنچه در حال حاضر جدید است، تمایل چین به نمایش فعالیتهایش در منطقه است. قبل از سال گذشته، شاید به دلیل نگرانی از اینکه چین نمیخواست ایالاتمتحده، این کشور را بهعنوان کشوری متجاوز به حوزه نفوذ خود تلقی کند، چشمبادامیها تمایلی به تبلیغ رفتار خود در خاورمیانه نداشتند. بهعنوانمثال، میزان مشارکت چین در خاورمیانه و آفریقا کاملا مشابه است؛ اگرچه آفریقا بیشتر در روابطعمومی مورد تاکید قرارگرفته است. این پویایی بهوضوح تغییر کرده است. امروز، چین از دیگر کشورها میخواهد که به این کشور بهعنوان بازیگر بزرگ در خاورمیانه بنگرند که توانایی گرد هم آوردن کشورهای منطقه برای پیگیری صلح را دارد. کشورهای منطقه، بهویژه عربستانسعودی، ایران و اعضای شورای همکاری خلیجفارس، چینیها را به ایفای این نقش تشویق میکنند. با توجه به مبانی سیاسی عمیقی که چین در ۲۰سال گذشته با منطقه ایجاد کرده است و روابط مثبت این کشور با همه کشورهای خاورمیانه، نقش چین بهعنوان یک میانجی و تلاش برای ایجاد صلح احتمالا افزایش خواهد یافت.