خوشهسار بومگردی، کسب وکار گردشگری روستایی
رضیه اکرمی* خوشهسار بومگردی به بیان ساده عبارت است از «ایجاد و توسعه شرایط اقامتی و پذیرایی محلی و ساده در مناطق مختلفی از بافتهای قدیمی شهرها و روستاها که معماریآنها با محیط طبیعی سازگار است و خدماتی از قبیل ارائه نوشیدنیها و خوردنیهای سنتی و محلی دارد و به طور خلاصه محیطی بومی و خودمانی را تشکیل میدهد». روستای قلعه بالا، روستای کوهپایهای کوچکی است در کنار قله سر به فلک کشیدهای در دل کویر؛ جایی که فاصله نسیم خنک کوهستانی تا هرم گرمای کویر، کمتر از نیم ساعت است. مکانی که به فاصلهای بسیار اندک میتوان گورخر آسیایی و یوزپلنگ آسیایی را در میان حصارهای منطقه محیطبانی دلبر در منطقه پارک ملی توران مشاهده کرد و «زاغ بور» زیبایِ آندمیک ایران را نیز.
نمونه سادهای از کسبوکار کوچک
خوشه سار بومگردی در روستای قلعهبالا توسط «حامد ناصری» -از اعضای انجمن تورلیدران ایران- ایجاد شده است. او چند سالی است تهران را رها و به روستای قلعه بالا مهاجرت کرده، با کمک چند نفر از روستاییان دست به مرمت یکی از خانههای قدیمی روستا زده و با هماهنگی صاحب اصلی خانه که سالها است به شهر مهاجرت کرده، در آن خانه ساکن شده است. در این مدت با اهالی روستا آشنا شده و در خانهاش به روی قلعهبالاییها و مسافران باز است. با روستاییان در امر باغداری، کارهای مربوط به مزارع و مرمت خانهها و بافت روستا همکاری کرده تا پذیرای مسافران و میهمانان باشند. روستاییان نیز از او به گرمی استقبال میکنند و به خوبی او را پذیرفتهاند.
خوشهساربومگردی یکی از فرصتهای گردشگری پایدار است که در ایران روند رو به رشد آن، در حال سرعت گرفتن است و علاقهمندان آن هم در قالب میزبان و هم به عنوان میهمان، روز به روز بیشتر میشوند. در سالهای اخیر دهها مرکز خوشهسار بومگردی در ایران ایجاد شده که از جمله آنها میتوان به روستای مصر، خانه نقلی کاشان، روستای قهی اصفهان و البته روستای قلعه بالا در سمنان اشاره کرد. خوشهسار بومگردی به بیان ساده عبارت است از «ایجاد و توسعه شرایط اقامتی و پذیرایی محلی و ساده در مناطق مختلفی از بافتهای قدیمی شهرها و روستاها که معماریاش با محیط طبیعی سازگار است و خدماتی از قبیل ارائه نوشیدنیها و خوردنیهای سنتی و محلی دارد و به طور خلاصه محیطی بومی و خودمانی را تشکیل میدهد». در تحقیقاتی که در سالهای اخیر انجام شده، آنچه امروزه برای گردشگران ورودی و حتی داخلی جذابیت روزافزونی دارد، کسب تجربه زندگی در محیطهای سنتی و بومی است؛ به گونهای که در ساخت و سازهای مجموعه سیاحتی، وسایل مدرن و لوکس دنیای صنعتی جای خود را به امکانات بسیار ساده و صنایع دستی داده است.
از اهداف مجموعه خوشهساربومگردی، احیای بافتهای تاریخی و سنتی، ایجاد درآمد مکمل برای محلیها و روستانشینان، بازآوری فرهنگهای از دست رفته، ساخت و ساز و مرمت خانههای روستایی با سبک و سیاق سنتی و محلی است. گسترش اکوموزهها ضمن حفظ زندگی و فرهنگهای پیشین در مناطق مختلف، متضمن توسعه اقتصادی در سایه گردشگری است. همچنین پرتو افزایش رقابت، به کاهش هزینههای مراکز اقامتی در کشور کمک شایانی میکند.
اکنون خوشهسار بومگردی ضمن آنکه فرصت خوبی برای اشتغال خانوادگی و کارآفرینی کسبوکار کوچک مهیا میکند، برای بومیان منطقه نیز درآمدی مکمل و گونهای متنوع از اشتغال ایجاد کرده و در درازمدت میتواند مانع مهم مهاجرت روستاییان به شهرها شود. در حال حاضر برخی از کارآفرینان مشتاق و باانگیزه روستایی یا برخی که ساکن شهری غیر از دیار آبا و اجدادی شان هستند، به خانه پدری خود بازگشته یا خانه فعلی خود را در روستا به این امر اختصاص میدهند و جوانان محلی را به کار دعوت میکنند و رفته رفته که درآمدشان افزایش یافت، کار را گسترش داده و به آن رونق میبخشند. در این میان افرادی هم هستند که به برخی از مناطق و روستاهای دارای پتانسیل خوشهسار بومگردی مهاجرت میکنند و زندگی را در قالب معیشت محلی و روستایی در خانههایی که در سه گونه اکولوژ، اکوکمپ و اکوهتل (هتلهای سنتی) است، ادامه میدهند.
خوشهسار بومگردی که گام موثری در راستای توسعه و توریسم پایدار برمیدارد، سطح کیفی زندگی مردمان محلی را نیز بالا میبرد و رضایت گردشگران را به همراه دارد. در عین حال شهرنشینها را با روستاییان پیوند و آشتی میدهد و قرابت فرهنگی را موجب میشود. آشتی دوباره انسان آلوده به زندگی صنعتی و طبیعت، در میان دیوارهای کاهگلی خانههای ساده و محلی همه آن چیزی است که روح خسته همگی ما به آن نیاز دارد.
قلعه بالا کجاست؟
روستای قلعه بالای بخش بیارجمند، از توابع شهرستان شاهرود در استان کویری سمنان واقع شده است. قدمت این روستا که به عنوان یکی از روستاهای هدف گردشگری استان سمنان مشخص شده، به گفته اهالی روستا به بیش از هزار سال میرسد. از بارزترین زیباییهای این روستا که در محدودهای کوهستانی مستقر شده و بافت متمرکزی دارد، نمای پلکانی آن است؛ خانههایی که در یک طبقه ساخته شده و سقفهای مسطحی در شیب و دامنه کوه دارد و غالبا از سنگ، گل، خشت و چوب است.
زندگی اکثر روستاییان از محل تهیه محصولات زراعی و دامداری تامین میشود. این فعالیتها شامل کشت و برداشت گندم، جو، کنجد، فلفل، لوبیا، سیب زمینی، گردو، بادام، انگور و انار است. البته گوشت، پشم و فرآورده های لبنی نیز از محصولات دامی این روستا به حساب میآیند.
روستای قلعه بالا مجموعهای است کمنظیر از جاذبههای طبیعی و تاریخی، از جمله این جاذبهها میتوان به دشتهای منطقه حفاظت شده خارتوران یعنی دلبر و علیانگر، کلاتههای عنابون و انجیل آور، اشاره کرد. چشماندازهای زیبای کوهستانی و تپه- ماهوری به همراه مناظر زیبای کویری و سرابهای اغواکننده آن، پشتههای پهن (کوههای کم ارتفاع) از جلوههای کمنظیر طبیعی منطقه است. دره مار و چشمههای قدس و معصوم از نواحی تفرجگاهی این روستا است. امامزاده سید محمد
و امامزاده پیر سید از اماکن زیارتگاهی و تاریخی روستای قلعه بالا و مورد احترام مردم هستند. همچنین نزدیکی این روستا به روستای رضاآباد داورزن در استان خراسان رضوی، امکان بازدید و استفاده از تپه ماسههای زیبای آنجا را فراهم میکند.
پارچه، زیرانداز، قالی و حولههای دستباف و رومیزیهای سوزندوزی شده از عمدهترین محصولات صنایع دستی این روستا است که به دست زنان و مردان هنرمند قلعه بالایی آماده میشود. بیشتر مردم روستای قلعه بالا از پوشاک محلی استفاده میکنند. از سوغاتیهای روستای قلعه بالا میتوان به فلفل، زیره سبز، کنجد، تخمه آفتاب گردان، رب انار، آلوچه و لواشک و فلفل و دیگر محصولات صیفی و باغی اشاره کرد. انواع اشکنه، ماست جوش، قوروتی (کشک بادمجان) آبگوشت، آش ترش و دیگی از معروفترین غذاهای محلی این روستا است.
روستای قلعهبالا از طریق شهرهای شاهرود، میامی و بیارجمند با جادهای آسفالت قابل دسترسی است. مردم قلعهبالا از دسته ایرانیان بسیار خوشرو و میهماننواز هستند. از جمله آنها «خانواده آقای حسین کیقبادی» هستند که با آغوش باز پذیرای گردشگران هستند. بهترین زمان برای سفر به این منطقه اسفندماه، اوایل بهار و آغاز پاییز است. برگزاری دو جشنواره گردشگری «سفر به توران (قلعه بالا)» در بهار و «روز ملی زاغ بور» در پاییز در این منطقه، نشان از جایگاه مهم این روستا در بخش گردشگری کشور دارد.
* کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم
Sr.akrami@gmail.com
پارک ملی توران؛ فرصتی برای تماشای حیات وحش
نیسان آبی با شتاب در میان تپهماهورهای زیبا و پشتههای پهن حرکت میکند و باد با شتاب صورتمان را مینوازد و کویر را در مینوردیم. ماشین با سرعت به سمت پاسگاه محیطبانی دلبر میرود و پس از هماهنگی با مسوولان به سمت حصار یوزپلنگ آهسته قدم برمیداریم. قرار است دور حصار چرخ نزنیم و سکوت را هم رعایت کنیم. چون حیوان به اندازه کافی از اینکه انسانها محصورش کردهاند، غمگین است و گویی غرورش جریحهدار شده! نیم ساعت بعد در حالی که دور حصار گورخرهای آسیایی به دنبال آنها میگردیم، ماشین متوقف میشود. پیاده میشویم و به حرکت متقارن گورخرهای چهارقلو خیره میشویم و دقایقی را در کنار آنها میگذرانیم.
نزدیک غروب است همانطور که چشم میدواندیم و همگی به دنبال جنبش و حرکت به دوردستها و روی بلندیهای اطراف خیره شدهایم، ناگهان انگار خواب دیده باشم، ناخودآگاه با ذوق فریاد میزنم: «کل و قوچ ... کل و قوچ اونجا روی اون بلندی...» و با انگشت به آن نقطه اشاره میکنم. بچهها راننده را بلند بلند صدا میکنند که بایستد، عموحسین سریع پایش را روی ترمز فشار میدهد. بعد از چند ثانیه همگی ما به آن نقطه خیره شدهایم. عموحسین که از درون لنز دوربین دوچشمیاش به دسته کل و قوچ نگاه میکند، دوربین را به دیگران نیز میدهد و بالاخره برای اولین بار در دل طبیعت، حیاتوحش را نظاره میکنیم. دسته کل و قوچ وقتی متوجه توقف ما میشوند در عین حال که آنها هم انگار از دیدن ما متحیر شدهاند، میایستند و از روی همان قله به ما نگاه میکنند و چند دقیقه بعد آنقدر فاصله میگیرند که دیگر دیده نمیشوند. با همه وجودم دلم میخواهد یادگاریای از منطقه زیبای روستای قلعه بالا با خود همراه بیاورم، نمیدانم چطور میشود هوا، آسمان پرستاره، شکوه و زیبایی دشت، خلوص کویر، سایههای بوتههای کویری، مناظر اغواکننده و سراب جاده را که در زیر هرم آفتاب سوزان کویر خودنمایی میکند با خود به همراه آورم. انگار رنگ و بوی خاک اینجا هم با هر جایی که تا قبل از این دیدهام فرق میکند. اما حالا که یکی، دو سالی از آن سفر خاطرهانگیز گذشته و هر زمان که به سوغاتیها و صنایع دستی دوستانم در قلعهبالا نگاه میکنم به یاد صفایشان میافتم. انگار لذیذترین غذای عمرم «دیگی» بود که عموولی برایمان تهیه کرده بود و بهترین جای خواب، رختخواب ساده و دستدوز خانههای روستا. به نظرم زیباترین شبها، شب کویری قلعه بالا بود و بهترین تجربهها، در آغوش گرفتن بره کوچک ۳ روزهای که مادرش مرده بود و حالا با حسرت به بقیه برههای گله نگاه میکرد.
ارسال نظر