تجربه مدیر عامل ویلیامز سونوما
ترکیب علم و هنر در توسعه شرکت
مترجم: مریم رضایی منبع: HBR خردهفروشی ویلیامز سونوما (Williams-Sonoma) با استفاده از سنت ارسال کاتالوگ، بهخوبی توانست دادههای مشتریان و منابع دیگر را جمعآوری و استفاده کند. این شرکت اکنون برای استفاده بهینه از تجزیه و تحلیل داده ساختار خود را تغییر داده است. لارا آلبر، مدیر عامل این شرکت خردهفروشی در این مورد توضیح میدهد: وقتی هر روز وارد دفتر مرکزی ویلیامز سونوما در سانفرانسیسکو میشوم، تحت تاثیر انواع خلاقیتهایی که جلوه میکنند قرار میگیرم. در یک قسمت طراحان در حال طراحی پارچهها، رنگآمیزی وسایل و تولید ظروف سفالی هستند.
مترجم: مریم رضایی منبع: HBR خردهفروشی ویلیامز سونوما (Williams-Sonoma) با استفاده از سنت ارسال کاتالوگ، بهخوبی توانست دادههای مشتریان و منابع دیگر را جمعآوری و استفاده کند. این شرکت اکنون برای استفاده بهینه از تجزیه و تحلیل داده ساختار خود را تغییر داده است. لارا آلبر، مدیر عامل این شرکت خردهفروشی در این مورد توضیح میدهد: وقتی هر روز وارد دفتر مرکزی ویلیامز سونوما در سانفرانسیسکو میشوم، تحت تاثیر انواع خلاقیتهایی که جلوه میکنند قرار میگیرم. در یک قسمت طراحان در حال طراحی پارچهها، رنگآمیزی وسایل و تولید ظروف سفالی هستند. در بخشی دیگر، متخصصان برند و بازاریابی، عکسها و کاتالوگها و طرحبندی وبسایت را مطابق برنامهریزی فروش بازبینی میکنند و در بخشی دیگر، تحلیلگران داده پشت کامپیوترهای خود در حال پردازش اعداد، مدلسازی و تحلیل گزارشها هستند.
اگر ویلیامز سونوما یک رمز موفقیت داشته باشد، میتوان همین همکاری منسجم در نظمی عالی برای ایجاد و اجرای اولویتهای تاکتیک و استراتژیک را نام برد. در مدت ۱۹ سالی که در این شرکت کار کردهام و ۴ سالی که مدیر عامل بودهام، دریافتهام که بهترین راه حلها از تمایل به ترکیب هنر با علم، ترکیب ایده با داده و ترکیب استعداد ذاتی با تحلیل به دست میآید.
راهاندازی برند هدیه و لوازم تزئینی مارک اند گراهام (Mark and Graham) در سال 2012، موردکاوی کاملی است از اینکه چگونه این تفکر را برای ایجاد مفاهیم تازه و موفق کسبوکار بهکار میگیریم. از زمانی که برند پاتری بارن کیدز (Pottery Barn Kids) را در سال 1999 معرفی کردیم، شخصیسازی ویژگی کلیدی کسبوکار ما بوده و تا سال 2010 به این نتیجه رسیدیم که این ویژگی فرصت خوبی برای ایجاد یک برند مستقل به ما میدهد. بنابراین، وبسایت مارک اند گراهام را راهاندازی کردیم، کاتالوگ طراحی کردیم و مشتریانی را که قبلا وسایل شخصی از ما خریده بودند، مطلع کردیم. همچنین آگهیهایی برای خریداران اینترنتی در نظر گرفتیم و اکنون مارک اند گراهام به یک برند معتبر تبدیل شده است.
این فرآیند برای هر تصمیمی که اتخاذ میکنیم تکرار میشود؛ از معرفی برند گرفته تا آگهیها، طراحی وبسایت و کاتالوگ و بیش از همه، روابط با عرضهکنندگان. ما کارمان را با یک ایده خلاقانه شروع میکنیم، اثبات میکنیم که این ایده کارآیی دارد و سپس آن را اجرایی میکنیم. چنین نظمی به ما امکان داده که ویلیامز سونوما را به یکی از برجستهترین خردهفروشیهای لوازم خانه در آمریکا، با هفت برند و درآمد سالانه نزدیک به ۵ میلیارد دلار تبدیل کنیم. شرکت ما ۴ درصد کل فروش لوازم خانه در آمریکا را در اختیار دارد که تقریبا نیمی از این فروش به صورت اینترنتی است.
ایدهپردازی و توسعه
شرکت ویلیامز سونوما با یک ایده درخشان کار خود را شروع کرد. چاک ویلیامز، بنیانگذار این شرکت، در سال ۱۹۵۶ طی سفری به پاریس دریافت که لوازم آشپزی فرانسوی کیفیتی عالی دارند و سرآشپزهای آمریکایی (از جمله خود او) باید به این لوازم باکیفیت دسترسی داشته باشند.
او فروشگاهی در کالیفرنیا تاسیس کرد و آناناس حکاکی شده روی چوب (نماد خوشامدگویی) را بهعنوان لوگوی خود در نظر گرفت. به تدریج مشتریان زیادی از سانفرانسیسکو جذب فروشگاه او شدند که در نهایت او تصمیم گرفت کار خود را به سانفرانسیسکو انتقال دهد. در اوایل دهه 70 او کاتالوگی تهیه کرد تا مشتریانی در سراسر آمریکا را مطلع و جذب کند. این اولین باری بود که شرکت او دستیابی و استفاده از داده را آغاز کرد، به طوری که با شناسایی مکانهایی که با بیشترین استقبال مشتریان از کاتالوگها روبهرو شده بود، توانستند بهتر تصمیم بگیرند که فروشگاههای زنجیرهای را کجا تاسیس کنند. این یک استراتژی موثر بود که هنوز هم از آن استفاده میکنیم.
شرکت ما همزمان با رشد حضور فیزیکی خود، کسبوکار سفارشگیری به صورت ایمیل را نیز ایجاد کرد. شرکت در سال ۱۹۸۳ سهام خود را در بورس عرضه کرد تا سرمایه لازم برای توسعه بیشتر را به دست آورد و در سال ۱۹۸۶، گروه فروشگاهها کالاهای خانگی پاتری بارن را خریداری کرد. ما این نام را حفظ کردیم، اما خیلی سریع ساختار تجاری آن را تغییر دادیم. یک سال بعد، اولین کاتالوگ پاتری بارن به مشتریانمان در سراسر آمریکا ایمیل شد.
در سال 1995 ویلیامز سونوما با فروش اولین ست مبل از طریق یک کاتالوگ و معرفی فهرست جدید محصولات خود، هویت جدیدی در «سبک زندگی» را توسعه داد. این هویت را با پیشگام شدن در استفاده از عکسهایی که ویژگی محصولات و نه فقط خود آنها را به تصویر میکشید و نیز تغییر طراحی فروشگاههایمان برای القای این موضوع به مشتری، طرحریزی کردیم.
ورود ما به حوزه تجارت الکترونیک با آغاز سال ۲۰۰۰ جدی شد و هر دو برند سونوما و پاتری بارن وبسایتهای تجاری کاملی در آن سال راهاندازی کردند. خردهفروشی اینترنتی، به خصوص در حوزه لوازم خانه در آن زمان اصلا کار مطمئنی به نظر نمیرسید. ما میخواستیم مطمئن باشیم که میتوانیم همان تجربهای که در فروشگاهها و کاتالوگها، خدماتدهی به مشتری و خرید سریع و مطلوب ایجاد میکنیم، در فضای اینترنتی هم وجود داشته باشد. برای این کار به تدریج قدم برداشتیم و وبسایتها را یکی در سال ۱۹۹۸ و سپس در سال ۲۰۰۰ راهاندازی کردیم. همزمان با شروع تلاشهایمان برای جمعآوری دادههای وب، استفاده از اطلاعات خرید کاتالوگها و فروشگاهها را برای اتخاذ تصمیمهای کسبوکار ادامه دادیم. به عنوان مثال، وقتی یکی از محصولات ویلیامز سونوما فقط از طریق کاتالوگهای ایمیلی خیلی سریع به فروش رفت، نه تنها آن محصول را دوباره به عرضهکننده آن سفارش دادیم، بلکه در ایمیلهای بعدی تصویر بزرگتری از آن ارائه دادیم و در فروشگاههایمان نیز ذخیره کردیم. وقتی متوجه شدیم کالاهای خواب و حمام برند پاتری بارن بیشترین فروش را دارد، کاتالوگ جداگانهای برای این دسته از محصولات تهیه کردیم. مرحله بعدی این بود که آیا باید فروشگاههای فیزیکی بیشتری افتتاح کنیم یا نه. پیشنهادی که من و تیمم به هووارد لستر، مدیر عامل وقت شرکت دادیم، بار دیگر خلاقیت و داده را دربرمیگرفت (مناطقی را شناسایی کردیم که بیشترین خرید از پاتری بارن کیدز صورت گرفته بود و بهترین مراکز خرید را از این نظر شناسایی کردیم). در نتیجه، شرکت هشت فروشگاه را در سال ۲۰۰۰ افتتاح کرد و در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ چند فروشگاه و وبسایت دیگر، از جمله PBteen که لوازمی برای نوجوانان عرضه میکرد، اضافه شد.
سرمایهگذاری در داده
از آن سالها به بعد، ویلیامز سونوما استفاده از داده را کاملا وارد سطح تازهای کرده است؛ سطحی که فکر میکنم در بخش خردهفروشی بیهمتا باشد. تجزیه و تحلیلهای امروزی همه حوزههای کسبوکار ما را در تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ معرفی میکند و توسعه میدهد. به عنوان نمونه، در بازاریابی وبسایتها هر برند طوری طراحی شده که محتوای شخصیشده بر اساس اطلاعات ما از میزان بازدید مشتری از سایت را دربر میگیرد.
اگر خریدهای قبلی کاربران ثبت شده در سایت یا تاریخچه مرور و جستوجوی کاربران ثبت نشده نشان دهد که آنها به حراجیها علاقه نشان دادهاند، مطمئن میشویم که فروش ویژه و تخفیفهای فعلی ما در ابتدای صفحه اصلی سایت و به صورت مشخص قرار گرفته است. اگر همیشه لوازم پسرانه از وبسایت ما خریداری کنید، کاتالوگی برای شما میفرستیم که اتاق خواب با تزئینات پسرانه روی جلد آن قرار گرفته باشد. اگر بدانیم به تازگی یک مبل راحتی از پاتری بارن خریدهاید، کاتالوگی حاوی نکات مفید برای نگهداری آن برای شما میفرستیم. اگر بدانیم به سایت West Elm beds سر زدهاید، یک آگهی یادآوری کننده در وبسایتهای بعدی که در آینده به آن مراجعه میکنید خواهید دید. هدف غالب ما این است که همیشه تجربه مشتری را توسعه دهیم. در زنجیره عرضه نیز از دادهها به همین شکل استفاده میکنیم و علاوه بر معیارهای کلیدی خدماتدهی، فرآیندهای طراحی و تولید را نیز پیگیری میکنیم تا مطمئن باشیم بهترین عملکردها در کل شرکت صورت میگیرد. همه کارمندان ویلیامز سونوما اکنون میدانند که کسبوکار ما ترکیبی از هنر (تهیه محصولاتی که مردم به آن علاقه دارند) و علم (عرضه این محصولات به مشتریان در زمان نیاز آنها) است. رفع نیاز خلاقانه چیزی است که ما را از دیگر خردهفروشان اینترنتی متمایز میکند؛ در واقع تجزیه و تحلیل داده ما را در رقابت با دیگر خردهفروشان لوازم خانه پیش انداخته است. به هر حال، برای رسیدن به این نقطه، باید نحوه تفکرمان را در چند حوزه کلیدی اصلاح میکردیم: ساختار، مردم، ابزارها و فرهنگ.
سازماندهی برای تجزیه و تحلیل داده
استراتژی ما در این زمینه ساده است: به مشتریان کمک میکنیم خانه رویاهای خود را بسازند و این کار را با ارائه تجربه خردهفروشی باکیفیت و چندکاناله انجام میدهیم، اما در اوایل دهه گذشته، ساختار سازمانی ما، جلوی تحقق نیمه دوم این هدف را میگرفت. کسبوکارهای ما هنوز در فروشگاهها، کاتالوگها و وبسایتها تقسیم میشد که یعنی کارمندان برندهای مشابه برای فروش بیشتر با هم رقابت میکردند، نه با دیگران. بنابراین ساختارمان را تغییر دادیم و یک مدیر مجزا برای هر یک از برندها و کانالهای آن تعیین کردیم. از وقتی من مدیر عامل شدم، سعی کردم تیمهای IT و تجارت الکترونیک را به برندها نزدیکتر کنم. همچنین وظایف بازاریابی، تجزیه و تحلیل و IT را متمرکزسازی و یکپارچه کردیم و بنابراین راحتتر میتوانیم ایدهها و اطلاعاتی را که به نفع کل گروه است، با هم به اشتراک بگذاریم و اجرا کنیم.
همچنین دو سمت جدید معاون ارشد را ایجاد کردیم. یکی از این معاونان ارشد بر گروه ترکیب شده مهندسی تجارت الکترونیک و بازاریابی نظارت میکند و به هر دو مدیر IT و مدیر بازاریابی گزارش کار میدهد و دیگری، بر بازاریابی مستقیم چند کاناله در پورتفوی برند ما نظارت میکند. مطمئنا ساختار سازمانی درست، بدون حمایت کارکنان به جایی نمیرسد و ویلیامز سونوما در استخدام، حفظ و توسعه بهترین طراحان، تاجران، بازاریابها، تکنولوژیستها و متخصصان داده، بسیار هدفمند عمل میکند. به این واقعیت افتخار میکنم که ۱۴ مدیر ارشد شرکت ما به طور میانگین ۱۴ سال متوالی است که با ما همکاری میکنند. همچنین ما در جذب مشاوران استثنایی عملکرد خوبی داشتیم. چند سال پیش، توانستیم رئیس بازاریابی جهانی شرکت گوگل را به هیات مدیره جذب کنیم و او در تعیین و تحقق اهداف جاهطلبانه کمکهای بسیار مفیدی به ما کرده است. برای اینکه بتوانید از دادهها استفاده کنید، به ابزارهایی نیاز دارید که ما در این حوزه نیز سرمایهگذاری کردیم. پایگاههای داده ما معاملاتی را که تاکنون در برندها و کانالهای مختلف با مشتریان داشتهایم مستندسازی میکنند. این پایگاهها اطلاعات ۳۰ سال گذشته را دربرمیگیرد و روزانه به آن اضافه میشود تا برای ایجاد تجربهای مرتبط و شخصیشده با ۵۷ میلیون نفری که تاکنون از ما خرید کردهاند، درک بهتری داشته باشیم. همچنین این دادهها در مورد همه جنبههای کسبوکار که در ارتباط با مشتری است - از کاتالوگهای هدفمند گرفته تا آگهیها، ایمیلها و خدمات ویژه خردهفروشی - به ما اطلاعات میدهند. ما سیستمهای پیگیری محصول ایجاد کردهایم که وضعیت هر آیتم را در مسیر کسبوکار نشان میدهند: چه چیزی را به عرضهکننده سفارش دادهیم، چه محصولاتی در راه هستند و چه چیزهایی قرار است پس داده شوند. این سیستم به ما امکان میدهد کارتهای امتیازی با جزئیات عملکرد تهیه کنیم و بتوانیم عملکردهای خوب و استثنایی را تشویق و در ضمن نقاط ضعف را شناسایی کنیم. هیچ یک از این کارها میسر نمیشد اگر کل تیم کاری ما از فرهنگ باز، مشارکتی و منضبط استقبال نمیکرد. بنابراین، تلاش میکنم هر روز به صورت شفاهی بر این ارزشها و اقدامات تاکید کنم؛ همچنین کارمندان را در هر سطحی، تشویق میکنم که وضعیت موجود را به چالش بکشند و پیشنهادهای جدید خود را مطرح کنند.
همه ما مالکیم
پس از آنکه سازمان ما تجزیه و تحلیل را در دستور کار خود قرار داد، به این نتیجه رسیدیم که تصمیمگیریهای بزرگ استرس کمتری به ما وارد میکند. نمونه خوب این موضوع راهاندازی سایت West Elm است. در ابتدای کار، برخی همکاران نگران بودند که این سایت ممکن است به برندهای فعلی ما آسیب برساند و این سوال مطرح شد که آیا ارسال کاتالوگهای West Elm به مشتریان پاتری بارن، میتواند به فروش پاتری بارن صدمه بزند؟ با استفاده از تجزیه و تحلیل داده خیلی سریع دریافتیم خرید افرادی که هر دو کاتالوگ را دریافت میکردند، نسبت به زمانی که فقط کاتالوگهای یکی از برندها را میگرفتند، افزایش یافته بود.
نتایج این تحلیل به ما کمک کرد ایمیلهای West Elm را خیلی سریع افزایش دهیم و فهمیدیم که برند جدید نیازهای متفاوت مشتریان را پاسخ میدهد. ترکیب هنر و علم ما را در قالب یک سازمان گرد هم جمع کرده است. بنابراین باور داریم که «ما همه در این سازمان مالک هستیم.» و واقعیت هم همین است.
هر یک از اعضای تیم، صرف نظر از سطح کاری، وظیفه، برند یا کانال فروش، در جهت مصلحت کل سازمان کار میکنند. ما گروه خلاقی هستیم که از دادهها برای اتخاذ تصمیمهای هوشمندانهتر، تقویت رابطه با مشتریان و عرضهکنندگان و رشد کسبوکار در سطح کشور و جهان، استفاده میکند.
اگر ویلیامز سونوما یک رمز موفقیت داشته باشد، میتوان همین همکاری منسجم در نظمی عالی برای ایجاد و اجرای اولویتهای تاکتیک و استراتژیک را نام برد. در مدت ۱۹ سالی که در این شرکت کار کردهام و ۴ سالی که مدیر عامل بودهام، دریافتهام که بهترین راه حلها از تمایل به ترکیب هنر با علم، ترکیب ایده با داده و ترکیب استعداد ذاتی با تحلیل به دست میآید.
راهاندازی برند هدیه و لوازم تزئینی مارک اند گراهام (Mark and Graham) در سال 2012، موردکاوی کاملی است از اینکه چگونه این تفکر را برای ایجاد مفاهیم تازه و موفق کسبوکار بهکار میگیریم. از زمانی که برند پاتری بارن کیدز (Pottery Barn Kids) را در سال 1999 معرفی کردیم، شخصیسازی ویژگی کلیدی کسبوکار ما بوده و تا سال 2010 به این نتیجه رسیدیم که این ویژگی فرصت خوبی برای ایجاد یک برند مستقل به ما میدهد. بنابراین، وبسایت مارک اند گراهام را راهاندازی کردیم، کاتالوگ طراحی کردیم و مشتریانی را که قبلا وسایل شخصی از ما خریده بودند، مطلع کردیم. همچنین آگهیهایی برای خریداران اینترنتی در نظر گرفتیم و اکنون مارک اند گراهام به یک برند معتبر تبدیل شده است.
این فرآیند برای هر تصمیمی که اتخاذ میکنیم تکرار میشود؛ از معرفی برند گرفته تا آگهیها، طراحی وبسایت و کاتالوگ و بیش از همه، روابط با عرضهکنندگان. ما کارمان را با یک ایده خلاقانه شروع میکنیم، اثبات میکنیم که این ایده کارآیی دارد و سپس آن را اجرایی میکنیم. چنین نظمی به ما امکان داده که ویلیامز سونوما را به یکی از برجستهترین خردهفروشیهای لوازم خانه در آمریکا، با هفت برند و درآمد سالانه نزدیک به ۵ میلیارد دلار تبدیل کنیم. شرکت ما ۴ درصد کل فروش لوازم خانه در آمریکا را در اختیار دارد که تقریبا نیمی از این فروش به صورت اینترنتی است.
ایدهپردازی و توسعه
شرکت ویلیامز سونوما با یک ایده درخشان کار خود را شروع کرد. چاک ویلیامز، بنیانگذار این شرکت، در سال ۱۹۵۶ طی سفری به پاریس دریافت که لوازم آشپزی فرانسوی کیفیتی عالی دارند و سرآشپزهای آمریکایی (از جمله خود او) باید به این لوازم باکیفیت دسترسی داشته باشند.
او فروشگاهی در کالیفرنیا تاسیس کرد و آناناس حکاکی شده روی چوب (نماد خوشامدگویی) را بهعنوان لوگوی خود در نظر گرفت. به تدریج مشتریان زیادی از سانفرانسیسکو جذب فروشگاه او شدند که در نهایت او تصمیم گرفت کار خود را به سانفرانسیسکو انتقال دهد. در اوایل دهه 70 او کاتالوگی تهیه کرد تا مشتریانی در سراسر آمریکا را مطلع و جذب کند. این اولین باری بود که شرکت او دستیابی و استفاده از داده را آغاز کرد، به طوری که با شناسایی مکانهایی که با بیشترین استقبال مشتریان از کاتالوگها روبهرو شده بود، توانستند بهتر تصمیم بگیرند که فروشگاههای زنجیرهای را کجا تاسیس کنند. این یک استراتژی موثر بود که هنوز هم از آن استفاده میکنیم.
شرکت ما همزمان با رشد حضور فیزیکی خود، کسبوکار سفارشگیری به صورت ایمیل را نیز ایجاد کرد. شرکت در سال ۱۹۸۳ سهام خود را در بورس عرضه کرد تا سرمایه لازم برای توسعه بیشتر را به دست آورد و در سال ۱۹۸۶، گروه فروشگاهها کالاهای خانگی پاتری بارن را خریداری کرد. ما این نام را حفظ کردیم، اما خیلی سریع ساختار تجاری آن را تغییر دادیم. یک سال بعد، اولین کاتالوگ پاتری بارن به مشتریانمان در سراسر آمریکا ایمیل شد.
در سال 1995 ویلیامز سونوما با فروش اولین ست مبل از طریق یک کاتالوگ و معرفی فهرست جدید محصولات خود، هویت جدیدی در «سبک زندگی» را توسعه داد. این هویت را با پیشگام شدن در استفاده از عکسهایی که ویژگی محصولات و نه فقط خود آنها را به تصویر میکشید و نیز تغییر طراحی فروشگاههایمان برای القای این موضوع به مشتری، طرحریزی کردیم.
ورود ما به حوزه تجارت الکترونیک با آغاز سال ۲۰۰۰ جدی شد و هر دو برند سونوما و پاتری بارن وبسایتهای تجاری کاملی در آن سال راهاندازی کردند. خردهفروشی اینترنتی، به خصوص در حوزه لوازم خانه در آن زمان اصلا کار مطمئنی به نظر نمیرسید. ما میخواستیم مطمئن باشیم که میتوانیم همان تجربهای که در فروشگاهها و کاتالوگها، خدماتدهی به مشتری و خرید سریع و مطلوب ایجاد میکنیم، در فضای اینترنتی هم وجود داشته باشد. برای این کار به تدریج قدم برداشتیم و وبسایتها را یکی در سال ۱۹۹۸ و سپس در سال ۲۰۰۰ راهاندازی کردیم. همزمان با شروع تلاشهایمان برای جمعآوری دادههای وب، استفاده از اطلاعات خرید کاتالوگها و فروشگاهها را برای اتخاذ تصمیمهای کسبوکار ادامه دادیم. به عنوان مثال، وقتی یکی از محصولات ویلیامز سونوما فقط از طریق کاتالوگهای ایمیلی خیلی سریع به فروش رفت، نه تنها آن محصول را دوباره به عرضهکننده آن سفارش دادیم، بلکه در ایمیلهای بعدی تصویر بزرگتری از آن ارائه دادیم و در فروشگاههایمان نیز ذخیره کردیم. وقتی متوجه شدیم کالاهای خواب و حمام برند پاتری بارن بیشترین فروش را دارد، کاتالوگ جداگانهای برای این دسته از محصولات تهیه کردیم. مرحله بعدی این بود که آیا باید فروشگاههای فیزیکی بیشتری افتتاح کنیم یا نه. پیشنهادی که من و تیمم به هووارد لستر، مدیر عامل وقت شرکت دادیم، بار دیگر خلاقیت و داده را دربرمیگرفت (مناطقی را شناسایی کردیم که بیشترین خرید از پاتری بارن کیدز صورت گرفته بود و بهترین مراکز خرید را از این نظر شناسایی کردیم). در نتیجه، شرکت هشت فروشگاه را در سال ۲۰۰۰ افتتاح کرد و در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ چند فروشگاه و وبسایت دیگر، از جمله PBteen که لوازمی برای نوجوانان عرضه میکرد، اضافه شد.
سرمایهگذاری در داده
از آن سالها به بعد، ویلیامز سونوما استفاده از داده را کاملا وارد سطح تازهای کرده است؛ سطحی که فکر میکنم در بخش خردهفروشی بیهمتا باشد. تجزیه و تحلیلهای امروزی همه حوزههای کسبوکار ما را در تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ معرفی میکند و توسعه میدهد. به عنوان نمونه، در بازاریابی وبسایتها هر برند طوری طراحی شده که محتوای شخصیشده بر اساس اطلاعات ما از میزان بازدید مشتری از سایت را دربر میگیرد.
اگر خریدهای قبلی کاربران ثبت شده در سایت یا تاریخچه مرور و جستوجوی کاربران ثبت نشده نشان دهد که آنها به حراجیها علاقه نشان دادهاند، مطمئن میشویم که فروش ویژه و تخفیفهای فعلی ما در ابتدای صفحه اصلی سایت و به صورت مشخص قرار گرفته است. اگر همیشه لوازم پسرانه از وبسایت ما خریداری کنید، کاتالوگی برای شما میفرستیم که اتاق خواب با تزئینات پسرانه روی جلد آن قرار گرفته باشد. اگر بدانیم به تازگی یک مبل راحتی از پاتری بارن خریدهاید، کاتالوگی حاوی نکات مفید برای نگهداری آن برای شما میفرستیم. اگر بدانیم به سایت West Elm beds سر زدهاید، یک آگهی یادآوری کننده در وبسایتهای بعدی که در آینده به آن مراجعه میکنید خواهید دید. هدف غالب ما این است که همیشه تجربه مشتری را توسعه دهیم. در زنجیره عرضه نیز از دادهها به همین شکل استفاده میکنیم و علاوه بر معیارهای کلیدی خدماتدهی، فرآیندهای طراحی و تولید را نیز پیگیری میکنیم تا مطمئن باشیم بهترین عملکردها در کل شرکت صورت میگیرد. همه کارمندان ویلیامز سونوما اکنون میدانند که کسبوکار ما ترکیبی از هنر (تهیه محصولاتی که مردم به آن علاقه دارند) و علم (عرضه این محصولات به مشتریان در زمان نیاز آنها) است. رفع نیاز خلاقانه چیزی است که ما را از دیگر خردهفروشان اینترنتی متمایز میکند؛ در واقع تجزیه و تحلیل داده ما را در رقابت با دیگر خردهفروشان لوازم خانه پیش انداخته است. به هر حال، برای رسیدن به این نقطه، باید نحوه تفکرمان را در چند حوزه کلیدی اصلاح میکردیم: ساختار، مردم، ابزارها و فرهنگ.
سازماندهی برای تجزیه و تحلیل داده
استراتژی ما در این زمینه ساده است: به مشتریان کمک میکنیم خانه رویاهای خود را بسازند و این کار را با ارائه تجربه خردهفروشی باکیفیت و چندکاناله انجام میدهیم، اما در اوایل دهه گذشته، ساختار سازمانی ما، جلوی تحقق نیمه دوم این هدف را میگرفت. کسبوکارهای ما هنوز در فروشگاهها، کاتالوگها و وبسایتها تقسیم میشد که یعنی کارمندان برندهای مشابه برای فروش بیشتر با هم رقابت میکردند، نه با دیگران. بنابراین ساختارمان را تغییر دادیم و یک مدیر مجزا برای هر یک از برندها و کانالهای آن تعیین کردیم. از وقتی من مدیر عامل شدم، سعی کردم تیمهای IT و تجارت الکترونیک را به برندها نزدیکتر کنم. همچنین وظایف بازاریابی، تجزیه و تحلیل و IT را متمرکزسازی و یکپارچه کردیم و بنابراین راحتتر میتوانیم ایدهها و اطلاعاتی را که به نفع کل گروه است، با هم به اشتراک بگذاریم و اجرا کنیم.
همچنین دو سمت جدید معاون ارشد را ایجاد کردیم. یکی از این معاونان ارشد بر گروه ترکیب شده مهندسی تجارت الکترونیک و بازاریابی نظارت میکند و به هر دو مدیر IT و مدیر بازاریابی گزارش کار میدهد و دیگری، بر بازاریابی مستقیم چند کاناله در پورتفوی برند ما نظارت میکند. مطمئنا ساختار سازمانی درست، بدون حمایت کارکنان به جایی نمیرسد و ویلیامز سونوما در استخدام، حفظ و توسعه بهترین طراحان، تاجران، بازاریابها، تکنولوژیستها و متخصصان داده، بسیار هدفمند عمل میکند. به این واقعیت افتخار میکنم که ۱۴ مدیر ارشد شرکت ما به طور میانگین ۱۴ سال متوالی است که با ما همکاری میکنند. همچنین ما در جذب مشاوران استثنایی عملکرد خوبی داشتیم. چند سال پیش، توانستیم رئیس بازاریابی جهانی شرکت گوگل را به هیات مدیره جذب کنیم و او در تعیین و تحقق اهداف جاهطلبانه کمکهای بسیار مفیدی به ما کرده است. برای اینکه بتوانید از دادهها استفاده کنید، به ابزارهایی نیاز دارید که ما در این حوزه نیز سرمایهگذاری کردیم. پایگاههای داده ما معاملاتی را که تاکنون در برندها و کانالهای مختلف با مشتریان داشتهایم مستندسازی میکنند. این پایگاهها اطلاعات ۳۰ سال گذشته را دربرمیگیرد و روزانه به آن اضافه میشود تا برای ایجاد تجربهای مرتبط و شخصیشده با ۵۷ میلیون نفری که تاکنون از ما خرید کردهاند، درک بهتری داشته باشیم. همچنین این دادهها در مورد همه جنبههای کسبوکار که در ارتباط با مشتری است - از کاتالوگهای هدفمند گرفته تا آگهیها، ایمیلها و خدمات ویژه خردهفروشی - به ما اطلاعات میدهند. ما سیستمهای پیگیری محصول ایجاد کردهایم که وضعیت هر آیتم را در مسیر کسبوکار نشان میدهند: چه چیزی را به عرضهکننده سفارش دادهیم، چه محصولاتی در راه هستند و چه چیزهایی قرار است پس داده شوند. این سیستم به ما امکان میدهد کارتهای امتیازی با جزئیات عملکرد تهیه کنیم و بتوانیم عملکردهای خوب و استثنایی را تشویق و در ضمن نقاط ضعف را شناسایی کنیم. هیچ یک از این کارها میسر نمیشد اگر کل تیم کاری ما از فرهنگ باز، مشارکتی و منضبط استقبال نمیکرد. بنابراین، تلاش میکنم هر روز به صورت شفاهی بر این ارزشها و اقدامات تاکید کنم؛ همچنین کارمندان را در هر سطحی، تشویق میکنم که وضعیت موجود را به چالش بکشند و پیشنهادهای جدید خود را مطرح کنند.
همه ما مالکیم
پس از آنکه سازمان ما تجزیه و تحلیل را در دستور کار خود قرار داد، به این نتیجه رسیدیم که تصمیمگیریهای بزرگ استرس کمتری به ما وارد میکند. نمونه خوب این موضوع راهاندازی سایت West Elm است. در ابتدای کار، برخی همکاران نگران بودند که این سایت ممکن است به برندهای فعلی ما آسیب برساند و این سوال مطرح شد که آیا ارسال کاتالوگهای West Elm به مشتریان پاتری بارن، میتواند به فروش پاتری بارن صدمه بزند؟ با استفاده از تجزیه و تحلیل داده خیلی سریع دریافتیم خرید افرادی که هر دو کاتالوگ را دریافت میکردند، نسبت به زمانی که فقط کاتالوگهای یکی از برندها را میگرفتند، افزایش یافته بود.
نتایج این تحلیل به ما کمک کرد ایمیلهای West Elm را خیلی سریع افزایش دهیم و فهمیدیم که برند جدید نیازهای متفاوت مشتریان را پاسخ میدهد. ترکیب هنر و علم ما را در قالب یک سازمان گرد هم جمع کرده است. بنابراین باور داریم که «ما همه در این سازمان مالک هستیم.» و واقعیت هم همین است.
هر یک از اعضای تیم، صرف نظر از سطح کاری، وظیفه، برند یا کانال فروش، در جهت مصلحت کل سازمان کار میکنند. ما گروه خلاقی هستیم که از دادهها برای اتخاذ تصمیمهای هوشمندانهتر، تقویت رابطه با مشتریان و عرضهکنندگان و رشد کسبوکار در سطح کشور و جهان، استفاده میکند.
ارسال نظر