امپراتور کارآفرینی(17)

نویسنده: پیتر جونز

مترجم: غلامرضا کیامهر

داشتن برنامه دقیق در کسب و کار و دانستن راه و رسم رسیدن به نتایج مورد نظر از پیش برنامه‌ریزی شده، نقشی حیاتی در تداوم موفقیت‌های شما خواهد داشت؛ زیرا زمانی که به اهداف و نتایج مورد نظر دسترسی پیدا می‌کنید، به درستی می‌دانید که درچه مسیری و چگونه حرکت کرده‌اید و زمانی که این برنامه‌ریزی‌ها و هدف‌گذاری‌های نتیجه بخش پشت سرهم تکرار شود، شما در یک دوره زمانی نه چندان طولانی به یک کار فرما از نوع Tycoon تبدیل خواهید شد. یک خاطره به یاد ماندنی

حصول نتیجه همواره هدف اصلی مرا در کسب و کار تشکیل داده است. برای من بسیار حائز اهمیت است که بدانم به دنبال چه چیزی هستم. به همین سبب همیشه جزئیات اهداف مورد نظرم را روی کاغذ می‌آورم. از سن ۱۸ سالگی که وارد کسب و کار شدم تا به امروز به اتفاق دوستانی که مرا همراهی کرده‌اند، همه ساله فهرستی از اهدافی را که مدنظر داشته‌ایم، تهیه کرده‌ایم. برای این منظور ما در رستورانی گرد هم می‌آییم و پنج موضوع محوری را که در آن سال قصد رسیدن به آنها را داریم، جمع‌بندی و یادداشت برداری می‌کنیم. مثلا ممکن است در یک سال هدف ما کسب ۱۰۰ هزار پوند درآمد، خرید یک اتومبیل جدید، خرید یک خانه بزرگ‌تر یا فراگیری مهارتی نوین باشد. هدف هر چه باشد و هرچه رویایی به نظر آید ما عزم خود را برای تحقق آن جزم می‌کنیم. ممکن است بعضی از دوستان یکی از اهداف آن سال را شوخی تلقی کنند، ولی من آن را جدی می‌گیرم.

اما هر چه ما به تحقق هدف نزدیک‌تر می‌شویم، رقابت میان ما برای دستیابی به آن جدی‌تر می‌شود. دلیلش این است که ما اهداف خود را کمی و قابل لمس ترسیم می‌کنیم و شیوه عمل ما هم نتیجه محور است. ضمنا دوستان من می‌دانند که بعد از دستیابی به هدف مورد نظر مشمول دریافت پاداش خواهند شد.

زمانی که ۳۹ سال داشتم، به دوستانم گفتم چنانچه تا سال ۲۰۰۵ به اهداف مورد نظرم دست یابم، جزیره نکر (NECKER) را از ریچارد برانسون (ریچارد برانسون از کارآفرینان بسیار موفق و جنجالی چند دهه اخیر است که در نوجوانی از ادامه تحصیل سر باز زد و وارد فعالیت‌های تجاری شد.) خواهم خرید و تمامی همکاران بیست سال به بالای خود و خانواده آنها را همراه با خانواده خود برای مدت یک هفته به آن جزیره بهشت آسا خواهم برد. من به هدفی که مدنظر داشتم رسیدم و ما یک هفته فراموش نشدنی و سراسر هیجان را با هم در جزیره نکر گذراندیم. این عالی‌ترین پاداش برای زحمات و تلاش‌های همکاران من و خانواده‌های آنها بود.

حتی در مقاطعی که من اهدافی نه‌چندان بزرگ و بلندپروازانه را برای کسب‌وکار خود ترسیم می‌کردم، جزئیات آنها را بر روی کاغذ می‌آوردم. همان‌طور که قبلا گفته بودم، هنگامی که در سال ۱۹۸۳، آکادمی تنیس خود را بنیان نهادم، هدف اصلی مرا پول به دست آوردن برای خرید یک اتومبیل تشکیل می‌داد و زمانی که به آن هدف دست یافتم، اهداف بزرگ‌تری در ذهنم شکل گرفت. در آستانه بیست سالگی خرید یک خانه به هدف اصلی من تبدیل شد.

و تا پایان آن سال به این هدف خود نیز رسیدم و پس از آن خرید یک خانه بزرگ‌تر سه اتاق خوابه را در محله Tilehurst منطقه Reading لندن برای خود هدف‌گذاری کردم.

در سال ۱۹۹۸ من به این نتیجه ر سیدم که باید میزان فروش شرکت من به ۱۲ میلیون پوند برسد و با خود می‌گفتم در صورت تحقق آن هدف، موفق به خرید یک اتومبیل فراری ۵۵۰ خواهم شد. تا آوریل سال ۱۹۹۹ من به هدف فروش ۱۲ میلیون پوند دست یافتم و در واقع میزان فروش شرکت من به ۹/۱۳ میلیون پوند رسید و دیگر لازم به ذکر نیست بگویم که در جشن تولد ۳۲ سالگی خود، صاحب اتومبیل فراری رویایی خود شده بودم. باز باید تاکید کنم که یکی از عوامل موثر در تحقق هدف‌های مورد نظرم همانا تقطیع و جزء به جزء کردن و روی کاغذ آوردن آنها بود. مشخص کردن اهداف و نتایج مورد نظر از آنها، به من قدرت تمرکز فکر، حرکت در مسیر درست و بلندپروازانه را داده است. اگر شما هم در جست‌وجوی موفقیت هستید، می‌توانید از الگوی رفتاری من در رسیدن به اهداف و نتایج مورد نظرتان پیروی کنید.

قانون طلایی هفتم

در زمان مناسب شروع کنید

عامل محرکه شما در شروع یک کسب‌وکار بستگی به شرایطی دارد که شما در مقطع شروع به کار در آن قرار دارید. زمان‌بندی درست نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در برنامه‌ریزی و شروع یک کسب‌وکار دارد و این موضوعی است که اغلب افراد از آن غفلت می‌ورزند. منظور من از زمان‌بندی، شرایط حاکم بر زندگی یک کارآفرین از نقطه‌نظر اولویت‌ها و امکانات موجود به منظور عملیاتی کردن یک کسب‌وکار است؛ یعنی شرایط خانوادگی، منبع تامین معیشت و میزان پولی است که در اختیار دارد.

واقعیت این است که شروع یک کسب‌وکار به صرف وقت بسیار، تعهدپذیری و صرف انرژی زیاد نیاز دارد و چنانچه شما در آن مقطع تعهداتی برای انجام کارهای دیگر برعهده گرفته باشید، از امکان زیادی برای کسب موفقیت در کسب‌وکار جدید برخوردار نخواهید بود. در واقع فارغ بال بودن یکی از پیش‌نیازهای شروع یک کسب‌وکار جدید است.

دلواپسی و نداشتن تمرکز فکری، بیماری‌های جسمی و روابط متزلزل خانوادگی و امثال آن از عواملی هستند که هر فکر و ایده خوب و درخشان فرد را قبل از آنکه زمینه اجرایی پیدا کنند، در نطفه خفه می‌سازند. بنابراین شما باید ایده‌های کارآفرین خود را زمانی به اجرا درآورید که از جهت فکری آسوده، محیط زندگی شاداب و جسمی سالم و بانشاط داشته باشید تا ضریب موفقیت شما افزایش پیدا کند.