دکتر جعفر خیرخواهان

مناظره‌‌‌هایی را که در اوج فعالیت‌‌‌های انتخاباتی، بین نامزدهای ریاست‌جمهوری برگزار شد، بی‌‌‌تردید باید نقطه عطفی در تاریخ مبارزات انتخاباتی این مرزوبوم به‌حساب آورد. ابتکاری که به سرعت جای خود را باز کرد و با استقبال عمومی مواجه شد و به یاری خداوند منان، می‌‌‌رود تا به سنتی حسنه در جهت آگاهی‌‌‌بخشی به جامعه تبدیل گردد.

این رویداد یک‌هفته‌‌‌ای یک‌بار دیگر اهمیت و گستره اثرگذاری بی‌‌‌رقیب رسانه سراسری را به اثبات رساند. قابل پیش‌‌‌بینی است همین یک نمونه ابتکار عمل که به مردم اهدا شد و صدا‌وسیما به هر دلیلی به آن تن داد، سهمی عظیم در روشنگری و نقد سیاست‌‌‌ها در مسیر اصلاح امور خواهد داشت.

از فضیلت‌‌‌های مناظره، یکی اینکه باعث می‌‌‌شود تا نامزدها به عیان و بی هیچ حفاظی با اتکا به دانش و حافظه شخصی و چند پوشه اسناد و مدارک در زیر بغل، در تیررس نگاه و قضاوت مردم قرار گرفته و گفتار و پاسخ‌‌‌های‌‌‌شان به کیل‌‌‌های متعددی که در دست عام و خاص است، سنجیده شود. در مناظره، ترفندهای گوناگون سیاستمداران همچون «بازی با آمار» تا حدودی رنگ باخته و مردم می‌‌‌فهمند در بسیاری از موارد، واقعیت‌‌‌ها پیچیده‌‌‌تر و یا دست‌کم چند لایه‌‌‌تر از آنی است که عده‌‌‌ای با ساده‌‌‌سازی و عددسازی درصدد تبلیغ و ترویج آن هستند.

دیگر فضیلت مترتب بر مناظره این است که مشخص می‌‌‌گردد کدام یک از طرفین مناظره به قول مولانا، بیشتر دلایلی قوی و معنوی داشته و طرف دیگر بیشتر از رگ‌‌های گردن قوی بهره برده است. این پتانسیل نهفته در رسانه‌‌‌های سراسری مثل رادیو و تلویزیون را باید هر چه بیشتر از قوه به فعل در آورد و این‌کار شدنی نیست مگر با اجازه تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی. پس اگر خواهان سیاست‌‌‌هایی سنجیده و معقولانه هستیم، باید به سمت ایجاد رادیو و تلویزیون خصوصی برویم تا از یک سو انحرافات و کج‌‌‌روی‌‌‌ها را به سمع و نظر همگان رسانده و با انعکاس نظرات کارشناسان، کاستی‌‌‌ها در عرصه سیاست‌گذاری

برملا شود و از سوی دیگر نقش صدای واقعی مردم را ایفا کند؛ به طوری که خواسته‌‌‌ها و انتظارات طیف‌‌‌های گوناگون مردم را از زبان خودشان به گوش دولتمردان برساند.به عبارت دیگر، فقط با تاسیس تلویزیون‌‌‌های خصوصی است که امکان نسبی برای همه صاحبان سلیقه و منافع که معمولا در تشکل‌ها و احزاب سیاسی گرد می‌‌‌آیند، فراهم می‌‌‌گردد تا نظرات و خواسته‌‌‌های خود را مطرح نمایند و نه در شرایط کنونی که رسانه به اصطلاح ملی داشته باشیم، اما در اکثریت اوقات گروگان و در انحصار دیدگاه‌های خاص و دیکته شده قرار داشته و به رغم تغذیه از امکانات و اموال ملی، نمایندگی قشری معین را عهده‌‌‌دار شده باشد.

به این ترتیب، با امکان انعکاس واقعی صداهای طبقات مختلف اجتماعی، یکی از انواع عدالت‌‌‌ها که عدالت رسانه‌‌‌ای است، تحقق خواهد یافت و گامی در جهت توسعه سیاسی و اقتصادی برداشته می‌‌‌شود.خلاصه کلام اینکه، حال که چنین پنجره فرصتی بر روی جامعه ایران گشوده شده است، باید آن را غنیمت شمرده و پاس داشت و در مسیر توسعه و استغنا بخشیدن به هر دو جنبه محتوایی و شکلی آن کوشید.