ما و مواهب تجارت بینالملل
نوبل اقتصاد ۲۰۰۸ به استاد دانشگاه پرینستون و ستوننویس و تحلیلگر اقتصادی روزنامه نیویورک تایمز، یعنی پل کروگمن ۵۵ ساله رسید. در ابلاغیه آکادمی سلطنتی سوئد آمده بود: ...
دکتراحمد یزدانپناه
نوبل اقتصاد ۲۰۰۸ به استاد دانشگاه پرینستون و ستوننویس و تحلیلگر اقتصادی روزنامه نیویورک تایمز، یعنی پل کروگمن ۵۵ ساله رسید. در ابلاغیه آکادمی سلطنتی سوئد آمده بود: ... ... «به خاطر تحلیلهای مربوط به الگوهای تجارت و مکان در فعالیتهای اقتصادی و به خاطر مطالعات ارزشمند شما در ارائه تئوریهای جدید تجارت بینالملل در مقابل نظریههای سنتی آن در توضیح نقش صرفهجویی در مقیاس و شهرنشینی در تجارت امروز». شهرت او بیشتر به نقش بازده صعودی تولید یا صرفهجوییهای در مقیاس و ابعاد و چگونگی بهرهمندی کشورها از خلق مزیت رقابتی توسط دولتها برای بهرهگیری از سهم بیشتر از بازارهای جهانی برمیگردد.
چرا تجارت دنیا تحت سلطه چند کشور صنعتی قرار گرفته است (کشورهایی که محصولات و تولیدات مشابهی را صادر یا وارد میکنند)؟ به قول یکی از استادان نیوجرسی، مدلهای سنتی تجارت بینالملل به توضیح اینکه چرا کشورها با الگوی تجاری خاصی تجارت میکنند، یعنی «شما نفت فروش خوبتری هستید و من کفاش بهتری» میپردازند. کروگمن میگوید: این فقط قسمتی از داستان تجارت است. تجارت بینالمللی کالاهای مشابه یا تجارت بین صنعت به گفته کروگمن موجب تولید تخصصیتر و با ابعاد وسیعتر میشود و این مهم، قیمت کالاها و محصولات را پایین میآورد و به انواع آنها تنوع بیشتری میدهد و در نهایت رفاه مردم را فزونی میبخشد. او نظرات ارزشمندی درباره بحرانهای مالی گذشته و حال دارد که در مقالات دیگر و توسط دیگران باید عرضه شود. در اینجا به اشاره میخواهم به مفهوم صرفهجویی در مقیاس یا بازده صعودی صنایع که باید موتور اصلی تجارت امروز به حساب آید، اشاره کنم.
برای آنکه یک قرص جدید به بازار روانه شود، هزینه متوسط آن حدود ۳۵۰میلیون دلار است، این هزینه اولین قرص است. هزینه ساخت دومین قرص به شدت افت میکند. آشکار است هیچکس ۳۵۰میلیون دلار برای اولین قرص نمیدهد. داروسازان جهان برای آنکه قدرت خرید مردم را لحاظ کنند، هزینه تمام شده محصولات خود را روی قرصها و محصولات دیگری که در طول سالها میسازند، سرشکن میکنند. تولید و فروش بیشتر، هزینه هر واحد کمتر برای مصرفکنندگان، فرض کنید ۳۵۰ میلیون دلار هزینه برای تولید از جمله تحقیقات تولید آن قرص شده باشد، ولی ۱ سنت هزینه تولید نهایی شود. هزینه متوسط ساخت یک قرص از ۳۵۰ میلیون دلار به ۰۱/۳۵۰ میلیون میرسد. برای فروش ۱۰ میلیاردی آن محصول به هر قرص ۴ سنت میرسد. بنابراین قیمتها به نسبت عکس اندازه بازار محصولات حرکت میکند. این مثال این واقعیت را به نمایش میگذارد که تقاضا دشمن قیمت نفت نیست، بلکه دوست آن است. تقاضای بیشتر یعنی کاهش بیشتر قیمتها، زیرا شما نمیتوانید با تولید بیشتر یعنی با تغییر مقیاس کارخانه یا به عبارت دیگر با افزایش نیروی کار، سرمایه و سایر نهادها تولید را به حد بهینه خود برسانید و از مزیت صرفهجویی در مقیاس یعنی صرفههای ناشی از تولید انبوه که هزینه متوسط را پایین میآورد، بهرهمند شوید. به همین دلیل است که انتظار میرود که در شرکتهای بزرگ کارایی بیشتر نسبت به شرکتهای کوچک به وجود آید. چرا؟ زیرا شرکت تولیدی بزرگ به خاطر خرید انبوه خود مثلا در مواد اولیه و موجودی انبارها تخفیفهای کلان میگیرد. برای یک فروشنده به صرفهتر است تا ۱۰۰۰۰ کارتن ماهی تن را از یک انبار تحویل شما دهد تا از ۱۰۰ فروشگاه و هر کدام ۱۰۰ کارتن، به علاوه فروش یک محصول نهایی در کمیت بالا کمتر هزینه برمیدارد تا یکی یکی آنها.
به همین دلیل است که قیمتهای عمدهفروشی از خرده فروشی کمتر است. بنابراین تولید و مبادله یا خرید و فروش در سطح ملی و بینالمللی در اندازه بالا، یعنی کاهش هزینه و یا به عبارت دیگر صرفهجویی در مقیاس. در مثال بالا دیدید که صنایع داروسازی هزینه ثابت بالا دارند (بخشی به خاطر تحقیق و توسعه) ولی هزینه آخرین واحد تولید شده آنها، وقتی تولیدات آنها به خاطر تولید و فروشهای انبوه در سطح جهانی بالا میرود، هزینه تولید نهایی آنها به سمت صفر میل میکند. آیا وقت این نرسیده است که با تغییرات ساختاری در تولید و تحولات اساسی در اقتصاد ملی از مواهب تجارت بینالملل با تکیه بر صرفهجوییهای مقیاس رفاه ملت را بالا بریم؟ مجلس و دولت و دانشگاهها در این مهم به عنوان مثلث طلایی تحول، نقش دارند و ادغام وزارتهای صنایع و معادن و بازرگانی در برخی کشورها گامهای کوچک این حرکت هستند. بحث مهمتر و عمیقتر از حوصله یک سرمقاله است؛ باید باز هم درباره انواع درونی و بیرونی صرفهجوییهای به مقیاس و یا بازده صعودی تولید نوشت و آثار پربرکت آن را بر تجارت نحیف کشور تحلیل کرد.
ارسال نظر