صفرتاصد یکی از جنجالیترین انتخاباتهای ورزشی
گفتگو با محمدرضا آخوندی، یکی از نامزدهای انتخابات اخیر فدراسیون وزنه برداری در زیر آمده است:
چه شد که وارد عرصه رقابت در انتخابات فدراسیون وزنه برداری شدی؟ به هر حال رقابت با رقیب قدرتمندی مثل علی مرادی آسان نبود.
بله فکر میکنم این کار به یک جسارت و شهامت نیاز داشت و شاید من هم میخواستم میزان شهامتم را امتحان کنم. اما به طور کلی هدف من این بود که بتوانم تغییراتی ایجاد کنم. من سالهاست که در ورزش هستم و با مدیریت فدراسیونها آشنایی دارم. در زمینه بین المللی هم فعالیتهای زیادی کردم و در فدراسیون جهانی دارای اعتبار ویژهای هستم. از طرفی در حوزه اقتصادی هم تاکنون موفق بوده ام و به حوزه وزنه برداری نیز به خوبی اشراف دارم. من یقین دارم اگر علاقهمندان به وزنه برداری برنامههای من را خوانده باشند به این نکته اذعان خواهند داشت که اشراف فنی و مدیریتی من به وزنه برداری کمتر از بقیه نامزدها نیست؛ بنابراین با توجه به همه موارد حس کردم میتوانم در این مقطع زمانی که وزنه برداری مشکلات متعددی دارد، کمکی به این خانواده کرده باشم. با این رویکرد بود که وارد عرصه انتخابات شدم.
شاید روزهای اول که نامت مطرح شد کسی تو را نمیشناخت یا جدی نمیگرفت. اما در آستانه انتخابات به یکی از گزینههای جدی تبدیل شدی. چه اتفاقی افتاد؟
دقیقاً همینطور است. این بزرگترین مشکل من در عرصه انتخابات بود، چون سایر رقبا تقریباً از شناخته شدهترینافراد حاضر در وزنه برداری بودند. اما مهمترین مساله برای من اعتماد به نفس و اطمینان به آنچه که از تواناییهایم میشناختم بود. میدانستم میتوانم در این راه موفق شوم و با این رویکرد بود که کار را شروع کردم. ابتدا یک طرح مشخص از تمام گروههای ذی نفع تهیه کردم و به صورت لایه به لایه با آنها وارد مذاکره شدم. کار اصلاً راحت نبود. در ابتدا دشواریهای زیادی برای جذب افراد تأثیرگذار داشتم، اما انصافاً افراد مختلف وقتی با افکار، ایدهها، برنامهها و توانمندیهای من و گروهم آشنا میشدند بیشتر جذب میشدند. خیلی از افراد صرفاً به موضوع از دریچه ورزش نگاه میکردند و جذب آنها کار دشواری نبود. چون جذب ورزشیها با ارائه برنامههای عملیاتی ورزشی سخت نیست. سختی ما در جاهایی بود که افراد با دیدگاههای سیاسی و یا اقتصادی به موضوع نگاه میکردند. به عقیده من جذب آنها دشوارتر بود. آنها اگرچه در ظاهر با من همراه میشدند، اما به دلیل چند لایه بودن شخصیت و تفکراتشان نمیشد به صورت دقیق فهمید در عمق وجود آنها چه میگذرد.
اما هرچه به انتخابات نزدیک شدیم نام تو بیشتر در محافل ورزشی و وزنه برداری مطرح شد.
برنامه ما هم همین بود که پله پله به جلو حرکت کنیم و فکر میکنم تا یکی دو روز آخر همه چیز خوب بود. در تمام گمانه زنیهای موجود شرایط من و تیمم خوب بود و فکر میکنم این نتیجه تلاش شبانه روزی و صادقانهای بود که در این مدت با رأی دهندگان داشتیم. ما تلاش کرده بودیم که رأی دهنگان را به این باور برسانیم که برنامههای ما شدنی است و ما توانایی مدیریت صادقانه و متفاوت این حوزه را داریم.
اما حرف و حدیث هم در مورد شما و تیمتان زیاد بود؟
بله متأسفانه. ورود ما فضای انتخابات وزنه برداری را چند قطبی کرده بود و بسیاری از این مورد خوشحال نبودند. اصلاً آن اوایل به من میگفتند شما چرا آمدهای و اصلاً حق حضور در انتخابات نداری و حتی تهدید به تخریب میکردند. برای بسیاری از افراد ذی نفع، خوشایند نبود که فردی مانند من رئیس فدراسیون شود. برای همین، تخریبها از سوی جناحهای مختلف شروع شد. هر روز یک خبر علیه ما منتشر میشد یا یک شایعه جدید. بدون هیچ سندی، بدون هیچ پشتوانهای. حتی بسیاری از این مسائل در رسانههای رسمی و به اصطلاح معتبر کشور منتشر میشد. در طول ۱۸۰ روز فعالیت انتخاباتی، برآورد شد که بیش از ۸۰ خبر دروغ و تخریبی علیه ما در فضاهای رسمی و غیر رسمی منتشر شده. وضع در فضای مجازی که به مراتب بدتر از فضای رسمی بود. اما من از ابتدا یک روش را در پیش گرفتم. نه دروغ بگویم و نه علیه کسی کار تخریبی انجام دهم. حتی یک مورد هم در این مدت دست به این کار نزدم. برخی گروههای رقیب برای اینکه کار خودشان را توجیه کنند انتقادهای برخی افراد را به من منتسب میکردند. فقط خدا شاهد است که چنین نبود و من نقشی در تخریبهای گروههای مختلف علیه هم نداشتم. من کار خودم را میکردم و کاری به تخریبها نداشتم. حتی اگر امروز هم یک سند در مورد دروغهایی که در مورد من منتشر کردند بیاورند بابتش از همه عذرخواهی میکنم. به هرحال من هم باید قبول میکردم که عرصه انتخابات، چنین فضایی را دارد و با قبول این شرایط وارد شدم و الان هم گلایهای ندارم. تجربه خوبی بود.
شایع شده بود که به استانها تجهیزات دادید، پول دادید، دلار دادید و وعده پست در فدراسیون...
خب اینها چند مورد متفاوت است. در مورد تجهیزات قبول دارم که به صورت محدود کمک کردم. در ابتدا خانه وزنه برداری پاکدشت را با کمک دوستانم تجهیز کردیم. بعد از آن وقتی به استانهای مختلف سفر میکردم اینقدر شرایط وزنه برداری اسف بار بود که نمیتوانستم براحتی از کنار آن عبور کنم. برخی توقع کمک داشتند، برخی هم نداشتند و چون میدانستم شرایطشان خوب نیست از اسپانسرهایی که در بازار تهران داشتم درخواست میکردم کمک کنند. من به انتظار رأی کمک نمیکردم چرا که چه تضمینی بود که آنها تجهیزات را بگیرند و به من رأی بدهند؟ کما اینکه تجهیزات را گرفتند و رأی هم ندادند، اما برای من مساله مهم این بود که حسن نیتم را نسبت به این ورزش نشان دادم. نشان دادم برای بُردن و کَندن از این خانواده جلو نیامده ام. من آمدم که کمک کنم و چیزی بیاورم. باز هم این کار را میکنم. این هم نوعی کار خیر و حسنه است. من به استانهایی رفتم که حتی یک میله بانوان نداشتند. میله بانوان برای برخی باشگاهها را از طریق اسپانسرها تهیه کردم. به عقیده من این ایرادی نداشت، اما این مساله برای رقبا سخت بود و هر روز حمله میکردند. سایر موارد هم میآمد کنار همین تجهیزات. میگفتند اگر آخوندی تجهیزات داده حتماً پول هم داده و یا مسائل دیگر را مطرح میکردند که همگی دروغ و کذب بود. اگر اینها سندی داشتند صد باره منتشر میکردند.
برخی رقبا مدعی بودند وزارت ورزش از شما حمایت میکند.
به عقیده من این مهم نبود وزارت ورزش از چه کسی حمایت میکند. این مهم است که وزارت ورزش در نهایت به چه کسی رأی داد؟ باید ببینیم آقای داورزنی به چه کسی رأی داده و آن وقت بفهمیم آیا وزارت ورزش از من حمایت کرده یا نه؟ به عقیده من در روز انتخابات، وزارت ورزش به هیچ وجه از من حمایت نکرد. برعکس چیدمان افراد درهیأت رئیسه و نوع برگزاری مجمع مشخص بود که ترکیب آرا به نفع چه کسی است. تمام تیم انتخاباتی یکی از کاندیداها دور تا دور رأی دهندهها نشسته بودند و تا آخرین ثانیههای رأی گیری مدام در گوششان پچ پچ میکردند. آیا برگزار کننده وزارت ورزش بود یا نه؟ اما از منظر دیگر، وزارت ورزش هم یک رأی داشت و همه کاندیداها باید تلاش میکردند آن یک رأی را بدست بیاورند و من هم از این قاعده مستثنی نبودم، اما امروز میگویم وزارت ورزش در این انتخابات مطلقاً از من حمایت نکرد.
یعنی شما هم به برگزاری مجمع اعتراض دارید؟
نه تنها این مجمع بلکه معتقدم مجامع ما عادلانه نیست. آئین نامه عادلانه نیست. انحصارگرایانه و انحصارطلبانه است. مجمع ما هم مشکلات زیادی به لحاظ شکلی در برگزاری داشت. من هم نخواستم آن روز بگویم و فضا را متشنج کنم. کلاً حس میکنم ترس و رودربایستی، دو عنصر حاکم در روز مجمع در بین اعضای مجمع بود. اما اینکه امروز اعتراضی داشته باشم نه ندارم. ببینید بدی مجامع ما این است که شما میروید و ماهها روی رأی دهندهها کار میکنید، برنامه میدهید، مباحثه میکنید و در نهایت فرد رأی دهنده را راضی میکنید که برنامه و افکار و ایدههای شما برای مدیریت این ورزش سازنده است و با صراحت اعلام میکند من به شما رأی میدهم، اما شب انتخابات و یا صبحش، فلان ارگان و یا فرد تأثیرگذار تماس میگیرند و تمام رشتههای شما را به راحتی پنبه میکنند. حتی با یک تلفن ساده. پس بنابراین یا باید مجامع ما صاحب اقتدار باشند و چندان در تصمیمشان مصمم باشند که فلان فرد یا ارگان خللی در تصمیمشان وارد نکند و یا اینکه از ابتدا کاندیداها بروند و با فلان فرد یا ارگان در استان مربوطه مذاکره کنند. من به شخصه به شدت با راه دوم مخالفم. در مسیر انتخاباتی به غیر از فرد رأی دهنده با احدی صحبت نکردم که بر رأی دهنده فشاری برای رأی دادنش وارد کند. میدانم که نمایندههای مجلس و استاندارها و مدیران عالی رتبه و برخی دستگاهها در این انتخابات فعال بودند اما من به هیچ وجه از این طریق وارد نشدم و این جزو سیاستهای من نبود. امروز ۴۴ عضو مجمع حی و حاضر هستند و میتوان در این مورد از آنها سوال کرد.
اما شما امضا کننده نامه اعتراضی به وزیر ورزش در مورد نتیجه انتخابات بودید.
بله من آن نامه که از طرف کاندیداهای دیگر تهیه شده بود را امضا کردم. آن هم به احترام درخواستی که از من داشتند. اما من اعتراضی ندارم و مایل به شکایت هم نیستم. اصلاً روحیه من این نیست. من اعتقاد دارم روز شانزدهم تیر ۱۳۹۸ گذشته و مجمع یک فرد را انتخاب کرده. من حس میکنم افراد مجمع از شرایط موجود چندان گلهمند نیستند. یا اینکه معتقدند با آقای مرادی بهتر میتوانند کار را به پیش ببرند. من به نظر این ۲۲ عضو مجمع احترام میگذارم و خیلی در بند این نیستم که یکی کم شود یا زیاد. حس میکنم باید هرچه زودتر کار شروع شود و برنامهها اجرایی شود. من اصولاً به جلو نگاه میکنم. کینهای نیستم و عقیده دارم تلاش ما باید در جهت سازندگی باشد. برگشت به عقب نباید داشته باشیم. حالا رفتیم و این انتخابات را باطل کردیم، یک سال وزنه برداری کشور عقب میافتد. من هم به برنامههای مرادی انتقاد دارم، اما نیمی از مجمع خواسته به او فرصت مدیریت بدهد؛ بنابراین مثبت باشیم و بگذاریم خانواده در آرامش به جلو حرکت کنند.
خب تکلیف آن نیم دیگر که رأی دیگری داشتند چه میشود؟
من میخواهم از تیم برنده خواهش کنم شرایط بوجود آمده را به دید فرصت نگاه کنند تا تهدید. این افراد حتماً انتقادی به شرایط موجود داشتند. انتقادی که میتواند باعث سازندگی شود. به عقیده من تیم برنده الان دو راه دارند. یا داس بردارند و مخالفان را درو کنند که این بدترین و زشتترین کار موجود در این ورزش است یا اینکه رفتار عادلانه و سازنده داشته باشند و به انتقاد تک تک مخالفان رسیدگی کنند و آنها را موافق خود کنند. من امیدوارم راه دوم در وزنه برداری عملی شود. وزنه برداری برای موفقیت به همدلی نیاز دارد. به عقیده من باید رفتارها و فعالیتهای انتخاباتی را تمام کنیم. اگر دلمان به حال این ورزش میسوزد کمک کنیم. کمک هم فقط این نیست که در فدراسیون مدیر شویم. حتی در یک باشگاه برای یک حرکت خوب یک ورزشکار، دست بزنیم هم نوعی کمک است. در پایان هم برای وزنه برداری بهترین روزها را آرزو میکنم و هر کمکی از من برای باشگاه و هیأتهای ورزشی بربیاید حتماً انجام خواهم داد. کمکهای من صرفاً برای انتخابات نبود و امیدوارم بتوانم در آینده هم کمک حال خانواده بزرگ وزنه برداری باشم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر