بخش صد و ششم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۲۲ شهریور ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
سیاست آغازگر نبودن همچنین بازتاب خواستهایی است که وضعیت دیپلماتیک بینالمللی بر سیاست خارجی چین میگذارد. تا امروز، بسیاری از متخصصان و دانشمندان غربی تصمیم چین مبنی بر آغازگر نبودن را غیرقابل درک یافتهاند و از اینرو، آنها درک نمیکنند که چرا چین بهطور یکجانبه خود را در مواجهه با رقبای برتر محدود کرده و از ارتش و مزیتهای سیاسی که تسلیحات هستهای برایش به ارمغان آورده استفاده نمیکند.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
سیاست آغازگر نبودن همچنین بازتاب خواستهایی است که وضعیت دیپلماتیک بینالمللی بر سیاست خارجی چین میگذارد. تا امروز، بسیاری از متخصصان و دانشمندان غربی تصمیم چین مبنی بر آغازگر نبودن را غیرقابل درک یافتهاند و از اینرو، آنها درک نمیکنند که چرا چین بهطور یکجانبه خود را در مواجهه با رقبای برتر محدود کرده و از ارتش و مزیتهای سیاسی که تسلیحات هستهای برایش به ارمغان آورده استفاده نمیکند.
اما آغازگر نبودن در واقع یک اقدام فعال است که ازسوی مائو و سایر رهبران چین اتخاذ شده است. مائو پس از دستیابی به تسلیحات هستهای مسیر شروع مسابقه تسلیحاتی با آمریکا یا جستوجوی هژمونی جهانی با استفاده یا تهدید به استفاده از تسلیحات هستهای را دنبال نکرد.
مائو همچنین پیشبینی کرده بود که با توجه به بنبست میان آمریکا و شوروی که از رقابت سخت آنها برای برتری هستهای برخاسته، اگر چین نیروهای هستهای خود را در چارچوب اهداف دفاعی محدود کند و هژمونی هستهای آنها را به چالش نکشد، این دو ابرقدرت ممکن است- با بیمیلی- به تبدیل شدن چین به یک دولت هستهای تن دهند. بنابراین، به لحاظ استراتژیک، این به راستی مبتنی بود بر تحلیلی دقیق از وضعیت بینالمللی و درک عمیق از نقش تسلیحات هستهای.
به پیش بردن یک سیاست خارجی مستقل
سیاست آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای همچنین محصول سیاست خارجی غیرمتعهدانه صلحآمیز و مستقل چین است که نفی استفاده از تسلیحات هستهای بهعنوان ابزاری برای بررسی روابط دولت- دولت و توسعه منافع ملی خود را نشان میدهد. این در تضاد کامل با رویکرد آمریکا مبنی بر استفاده از تسلیحات هستهای بهعنوان روش مهمی برای حفظ جایگاه استراتژیک در روابط با متحدانش قرار دارد.
از ابتدا، آمریکا براساس آن استراتژی به اصطلاح بسطیافته بازدارندگیاش بر کنترل متحدانش متمرکز شده آن هم با چند روش: تامین چتر هستهای برای آنها، جلوگیری از توسعه تسلیحات هستهای آنها و همزمان ساخت یک نظام امنیتی جهانی به رهبری آمریکا. با این حال، رویکرد آمریکا همچنین به کشمکشها و تضادهای دشوار در ارتباط با کنترل متحدانش و مقاومت آنها در برابر این کنترل انجامیده است. در مقابل، چین بر عدم شکل دادن به ائتلافهای نظامی با تمام کشورها اصرار داشته و از تسلیحات هستهای بهعنوان ابزاری برای کنترل یا اعمال نفوذ بر سیاستهای کشورهای دیگر استفاده نکرده است. در عین حال، چین فعالانه از خلع سلاح هستهای حمایت کرده و مایل بوده تا تعهدات مربوطه را بپذیرد.
اهمیت سیاست آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای
آغازگر نبودن و منافع امنیتی چین
اسناد و اعلامیههای دولت چین گاه سیاست آغازگر نبودن را از چشمانداز منافع ملی مورد ارزیابی قرار میدهد. با این حال، بیشتر دانشمندان چینی بر این باورند که این سیاست طی چند دهه گذشته از منافع ملی چین خیلی خوب پاسداری کرده است. برخی دانشمندان دلایل متعددی را برای این اثربخشی ردیف کردهاند که بسیاری از آن دلایل مستقیما دلایل اصلی چین برای سیاست آغازگر نبودن را بازتاب میدهد. برای مثال، «شیا لیپینگ» (Xia Liping) خاطرنشان میکند که «سیاست آغازگر نبودن چین را قادر کرده تا بر مبانی بالای اخلاقی بینالمللی بایستد» و این مساله اشتیاق چین برای قاپیدن این ابتکار دیپلماتیک را با حمایت از پذیرش گستردهتر سیاستهای آغازگر نبودن نشان میدهد.
در مورد محافظت از منافع امنیتی چین «سان شیانگلی» خاطرنشان میکند که «تعهد طولانیمدت و جدی چین به سیاست آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای نه تنها بهطور کامل از نظر استراتژی و سیاست امنیتی از تحریک و فتنهانگیزی اجتناب کرده بلکه به بالاترین حدی، خصلت کاملا «دفاع از خود» استراتژی هستهای چین را نشان داده است. اینها با اهداف استراتژی امنیت ملی و دفاعی بلندمدت چین منطبق بوده و برای امنیت کل دولت سودمند است.»
مهمتر اینکه، درک دانشمندان چینی از تاثیری که سیاست آغازگر نبودن بر منافع ملی کشور دارد بر دو جنبه کلیدی متمرکز است: اول، سیاست آغازگر نبودن حامی تابوی هستهای بوده، خطر جنگ هستهای بینالمللی را کاهش داده و ثبات طی بحرانها را حفظ کرده است. موفقیت چین در کاهش تهدید خارجی جنگ هستهای علیه خود نقش سیاست آغازگر نبودنش را بازتاب میدهد و بنابراین، از امنیت استراتژیک دولت پاسداری میکند. در عین حال، با اتکا بر نیروهای هستهای محدودِ به تدریج استقرار یافته و سیاست آغازگر نبودن، چین سطح مشخصی از ثبات استراتژیک را در برابر آمریکا و روسیه - با وجود نابرابری با آنها- تقویت کرده است.
از اینرو، چین ثبات محیط استراتژیک بینالمللی را تضمین کرده و در نتیجه، به صلح جهانی کمک کرده است. «لیبین» خاطرنشان میکند که سفت و سختی (rigidity) تابوی هستهای احتمال جنگ هستهای بینالمللی را کاهش داده و اینکه سیاست آغازگر نبودن چین نقش مثبتی در حفظ این تابو ایفا کرده است.
«وو ریکیانگ» (Wu Riqiang) نیز خاطرنشان میکند که «اعلان سیاست آغازگر نبودن چین بهشدت تابوی هستهای را تقویت کرده است. در نتیجه، محیطی باثبات را ترفیع داده که در آن تسلیحات هستهای استفاده نمیشوند.»
در واقع، سیاست آغازگر نبودن ضامن یک ارتباط هستهای پایدار میان چین و سایر قدرتهای هستهای بوده و احتمال یک وضعیت نظامی متعارف که بهطور ناگهانی به یک بحران هستهای تبدیل شود را کاهش داده است. دوم، بهدلیل سیاست آغازگر نبودن غیرمشروط (unconditional no first use) چین از درگیر شدن غیرضروری در مسابقه هستهای با سایر کشورهای هستهای اجتناب کرده است.
ارسال نظر