بخش چهل و پنجم
پدیده شوم قرن جدید - ۲۹ دی ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به جنبشهای غیراسلامی اشاره شد از آن جمله، جنبش جنجوید در جنوب سودان و جنبشهای چپگرا در آمریکای مرکزی و جنوبی. ناجی معتقد است اگرچه برخی چپگرایان توفیقات جالب توجهی در برخی جنبههای عملیاتی در مدیریت مناطق خشونت به دست آوردند و دولتهایی هم تشکیل دادند؛ اما آنها این مناطق را براساس اصول غیرشفاف و فاسد مدیریت میکنند که مناطق پیرامونی معمولا نمیپذیرند. با قطع کمکهای شوروی، این جنبشها به فکر تامین منابع مالی برای خود برآمدند.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به جنبشهای غیراسلامی اشاره شد از آن جمله، جنبش جنجوید در جنوب سودان و جنبشهای چپگرا در آمریکای مرکزی و جنوبی. ناجی معتقد است اگرچه برخی چپگرایان توفیقات جالب توجهی در برخی جنبههای عملیاتی در مدیریت مناطق خشونت به دست آوردند و دولتهایی هم تشکیل دادند؛ اما آنها این مناطق را براساس اصول غیرشفاف و فاسد مدیریت میکنند که مناطق پیرامونی معمولا نمیپذیرند. با قطع کمکهای شوروی، این جنبشها به فکر تامین منابع مالی برای خود برآمدند. همچنین به انواع گروهها و راههای تشکیل دولت اسلامی نیز اشاره شد. در این بخش ادامه مبحث دوم با عنوان «راه و روشهای تاسیس یک دولت اسلامی» به تفصیل بررسی میشوند.
کشورهایی که بهعنوان «بخشی از گروه اصلی» تعیین میشوند
تحقیقات جدید از جنبشهای تجدید حیات یافتهای که با حوادث اخیر مرتبطند گروهی از دولتها - یا دقیقتر مناطق- را نشان کرده که مجاهد باید بر آن متمرکز شود تا قدرت چشمگیرش در دولتهایی تلف نشود که چیزی از تمرکز بر آنها نصیب او نمیشود. بهطور طبیعی، این متمرکز شدن اولیه و تئوریک، فرصتی برای بررسی دقیق از سوی مردمان هر کشور و موضعگیری به دست میدهد. از اینرو، تمرکز بر دو یا سه نامزد- در آخر- تایید آمادگی آن مردم برای آن طرح را امکانپذیر میسازد. بنابراین، لازم به ذکر است که این تحقیقات بقیه گروههای مسلمان در جهان که در حال انجام عملیاتهای «ایذایی» به منظور بر هم زدن تمرکز و حواس نیروهای دشمن و ساخت مبنایی برای جهاد آینده فراتر از مرزها هستند را نادیده نمیگیرد. می توانیم بگوییم که در این مساله انعطافپذیری وجود دارد بهگونهای که میتواند براساس برنامهها تغییر یابد. انتشار این تحقیقات سه سال پیش از حوادث مهم سپتامبر بود. پس از این حوادث و تحولاتی که پس از آن به وجود آمد، سیستم رهبری، برخی اصلاحات را مطرح و برخی مناطق را از مجموعه مناطق اصلی جدا کرد با این فرض که گنجاندن آنها بر نظم دولتهای باقیمانده تاثیر خواهد داشت. این مناطق جدا شده شامل دو کشور یا دو منطقه اضافی بودند: بلاد الحرمین و نیجریه. از اینرو، دولتهایی که در ابتدا برای گنجانده شدن در گروه منطقه اصلی تعیین شده بودند مناطقی از کشورهای زیر هستند: اردن، کشورهای مغرب، نیجریه، پاکستان، بلاد الحرمین و یمن.
این انتخاب و دسته بندی البته مقدماتی است. با این حال، مردم هر یک از این مناطق- که با خود و خدای خود صادق هستند- باید به دقت در مورد امکان اینکه آیا میتوانند به شکلی متمرکز حرکت کنند یا خیر تامل کنند. هدف این تقسیمبندی این است که اینها نزدیکترین و محتملترین تقسیمبندی برای دولت مدنظر هستند. با این حال، بهتر است - نه مرجح - که به 2 یا 3 کشور محدود شویم که در این کشورها مردم به شکلی متمرکز تحرک دارند با این فرض که سایر دولتها در امتداد همین مسیر و مراحلی که دولتهای ثانویه میپیمایند حرکت میکنند. از خدا میخواهیم که چنین شود و به ما عزم و ثبات لازم برای انجام این کار را عطا کند.
نکته مهم: وقتی برای مثال میگویم «یمن» و عبارت «منطقه» را در کنار آن میگذارم منظورم جایی است که به مرزهای تعیین شده از سوی سازمان ملل محدود نیست زیرا مجاهدین در میان یمن، حجاز و عمان آزادانه در حرکت هستند. و وقتی میگویم «مناطق» یا «منطقه خشونت» منظورم کل مناطق نیست. بلکه، منطقه خشونتی است که معمولا یا شهر است، یا روستا یا دو شهر یا دو بخش یا بخشی از یک شهر بزرگ.
مولفههای در نظر گرفته شده برای انتخاب کشورها
با توجه به پیوندهای مشترک میان دولتهایی که در آنها مناطق خشونت میتواند شکل بگیرد، ما در مییابیم که برخی یا تمام مولفههای زیر به آنها مربوط است:
* وجود عمق جغرافیایی و توپوگرافی در هر دولت اجازه تاسیس مناطقی در آن دولت را میدهد که از سوی نظامی که مدیریت خشونت را در دست دارد انجام میپذیرد.
* ضعف رژیم حاکم و ضعف تمرکز قدرت پیرامون مرزهای دولتش و گاهی در مناطق داخلی به ویژه مناطقی که پرجمعیت هستند.
* گسترش و تعمیم جهادی- اسلامی در این مناطق تبلیغ میشود.
* ماهیت مردم در این مناطق. این مسالهای است که در آن خداوند یک مکان را به مکانی دیگر اولویت داده است.
* به همین ترتیب، اسلحه از سوی مردمی که در آن مناطق هستند تکثیر و توزیع میشود.
در میان پیچ و تاب مسرورانه سرنوشت- به اذن خدا- آن چیزی وجود دارد که بیشتر «کشورهای در اولویت» در مناطق دورافتاده واقع هستند؛ واقعیتی که کنترل مناطق وسیعی در قلب جهان اسلام از سوی هر قدرت یا دولتی را دشوار میسازد. در مورد مناطق باقیمانده جهان اسلام و مکانهایی که در آن امکان بسط جهاد اسلامی وجود دارد که چشم در آن خطا نمیکند (بهویژه پس از حوادث مهم 11سپتامبر و آنچه پس از آن رخ داد)، آنها از قدرت رژیمهای حاکم خود و توانایی تمرکز آنها بهویژه به دلیل نبود مقاومت و مناطقی که ویژگیهای جغرافیایی اش موجب آزادی تحرک در مناطق اولویت دار میشود علاوه بر ماهیت برخی از مردم این مناطق برخوردارند. با این حال، این مناطق - که به تفصیل در مورد آنها خواهیم نگاشت- باید با عملیاتهای «ایذایی» شروع شوند که در ترکیه، تونس و جاهای دیگر شروع شده است. بهطور خلاصه (جزئیات بعدا خواهد آمد): مرحله «قدرت ایذایی و فرسایشی» به وسیله گروهها و هستههای مجزا در هر منطقه از جهان اسلام- اولیه و ثانویه- باید ادامه یابد تا هرج و مرج و خشونت پیشبینی شده در چند منطقه دارای اولویت شروع شود. در این زمان، هرج و مرج در مناطق دولتهای باقی مانده به دلیل قدرت رژیمها بر آنها و قدرت تمرکزشان شروع نخواهد شد. سپس مناطق هرج و مرج و خشونت به مرحله اداره خشونت ارتقا خواهند یافت؛ در حالی که مناطق و دولتهای باقیمانده جهان اسلام در دو جهت ادامه مسیر خواهند داد: جناح پشتیبانی لجستیک برای مناطق خشونت که در کنترل ماست و جناح «قدرت ایذایی و فرسایش» که مستقیم علیه رژیمها است تا زمانی که پیروزی از خارج- به اذن خدا- نصیب آنها شود. منظورم از حمایت لجستیک، مالی، جایی برای انتقال مردم به مکان امن، حفاظت از اجزا، رسانهها و ... است.
ارسال نظر