خاورمیانه چند قطبی - ۹ تیر ۹۵

آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش اول اشاره شد که در ساختار امنیتی جهانی تغییراتی در شرف وقوع است. بازیگران نوظهوری مانند چین در کنار روسیه که بار دیگر در صدد است خود را به‌عنوان قدرت جهانی معرفی کند، بازیگران این ساختار جدید هستند. در بخش قبل به هزینه‌های نظامی روسیه و چین پرداخته شد و اشاراتی نیز به بودجه نظامی آمریکا شد. با این حال، این دو کشور راه درازی برای رسیدن به پای آمریکا در پیش دارند. اگرچه آمریکا به نفت وابسته است اما در صدد کاهش وابستگی به این کالای استراتژیک است.

آنچه به همان اندازه مهم است اینکه آمریکا به‌طور کامل در سطح سیاسی می‌پذیرد که تبدیل به قدرت مستقل انرژی نشده است. ایالات‌متحده به شدت واردات نفت خام را به اندازه یک درصد از کل واردات آمریکا کاهش داده و واردات خالص نفت خام را به ۵/ ۴ میلیون بشکه در روز کاهش داده که فقط ۵/ ۱ میلیون بشکه از آن روزانه از خلیج فارس می‌آید. در همین حال، حدود ۳۷ تا ۴۲ درصد از تمام واردات آمریکا از کشورهای آسیایی می‌آید که به نفت و گاز خاورمیانه وابسته‌اند. ایالات‌متحده در واردات سالانه حدود یک تریلیون دلاری به چنین دولت‌هایی وابسته است و در مجموع، وابستگی‌اش به اقتصاد جهانی به مراتب بیشتر از وابستگی مستقیمش به واردات نفت است. ایالات‌متحده به آن سرعتی که آسیا یا اروپا را ترک کرد، خاورمیانه را ترک نمی‌کند.

در واقع، به خاطر تمام بحث‌های گذشته در مورد توازن بخشیدن دوباره به نیروهای آمریکایی در آسیا، درخواست بودجه سال مالی ۲۰۱۷ (یا FY۲۰۱۷) در مورد ایجاد توازن در برقراری یک نیروی مشترک برای طیفی از درگیری‌های جهانی صحبت می‌کند - در حالی که این درخواست از ظهور رقابت بالقوه و تهدیدات از چین و روسیه حکایت دارد اما- نام ایران، کره‌شمالی و داعش را به‌عنوان تهدیدات اصلی ذکر می‌کند که در برنامه‌ریزی استراتژیک آمریکا باید بر آن تمرکز صورت گیرد.

دستورالعمل استراتژیک آمریکا که در جلسه توجیه وزارت دفاع در مورد درخواست بودجه FY۲۰۱۷ این نهاد خلاصه شده بیان می‌دارد که ایالات‌متحده «همچنان به کمک‌های خود به توازن دوباره در آسیا- پاسیفیک ادامه می‌دهد و همزمان به امنیت متحدان و شرکا در خاورمیانه متعهد است. وزارت دفاع به همکاری با متحدان و شرکا در اروپا ادامه خواهد داد تا امنیت منطقه‌ای، انسجام و یکپارچگی یورو- آتلانتیک، افزایش توانمندی نظامی و قابلیت افزایش همکاری‌ها را ارتقا دهد. در سراسر جهان، وزارت دفاع تضمین خواهد کرد که این نیروی مشترک در مواقع بحران به درستی اداره می‌شود، آموزش می‌بیند و تجهیز می‌شود.» همزمان، درک این مساله مهم است که آمریکا تا چه حد بر شراکت استراتژیک، ایجاد نیروهای بومی و محلی و ایجاد شکل گسترده‌تری از «اشتراک» که می‌تواند سطح پایداری از بازدارندگی منطقه‌ای و تعامل با تهدیدات افراط‌گرایی و تروریسم را ایجاد کند، تمرکز می‌کند. همان‌طور که افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و یمن همگی نشان دادند، قدرت نظامی محدودیت‌های زیادی دارد و فرهنگ‌ها و کشورها هویت خود را تایید می‌کنند. شراکت‌های موفقیت‌آمیز مزایای بیشتری نسبت به مانورها یا اقدامات دگرگون‌ساز در ملت‌سازی دارد. بسیار محتمل به نظر می‌رسد که رقابت روسیه و آمریکا برای کسب جایگاه و نفوذ در خاورمیانه متجلی شود - اگرچه میزان کمتری از آن در اروپا جریان دارد- و اینکه متحدان ناتو از ترکیه یا کشورهای بالتیک با یک روسیه تهاجمی‌تر مواجه می‌شوند. در عین حال، مهم است که به فراسوی رقابت مستقیم نظامی هم نظری بیفکنیم. همان طور که آمریکا در سوریه و عراق نشان داده و روسیه هم در سوریه نشان داده است، همکاری یا شراکت استراتژیک مزایای مهمی به تمام قدرت‌های خارجی مهم - چین، روسیه و آمریکا- ارائه می‌دهد تا جست و جو برای کنترل و درگیری‌های نظامی یکجانبه و گسترده.

الگوهای متنوع رقابت و تضاد امنیتی منطقه‌ای

با این حال، احتمال زیادی هست که رقابت نظامی و جنگ در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) از سوی قدرت‌های منطقه‌ای و به واسطه تنش‌های داخلی در درون هر کشور و نیروهای افراطی آغاز شود تا قدرت‌های خارجی. این هم در مورد ایجاد ساختارهای با ثبات قدرت نظامی منطقه‌ای و بازدارندگی صدق می‌کند و هم در مورد تعامل با تهدیدات روزافزون از سوی تروریسم، بازیگران غیردولتی و بی‌ثباتی ناشی از حاکمیت ضعیف، توسعه اندک و اختلافات قومی، فرقه‌ای و قبیله‌ای.

رقابت نظامی وسیع در سطح منطقه‌ای

توضیحات زیر نشان می‌دهد که رقابت مستقیم نظامی میان دولت‌های منطقه - در ترکیب با اقدامات قدرت‌های خارجی- همچنان جنبه‌ای اساسی از ساختار امنیتی خاورمیانه و شمال آفریقا است اگرچه نمی‌تواند از تهدید افراط‌گرایی خشن جدا شود.

توضیحات زیر نشان می‌دهد:

فشارهای مهم بر ساختار امنیتی خاورمیانه و شمال آفریقا از غرب به شرق در سرفصل‌های زیر خلاصه می‌شود:

مراکش و الجزایر: صحرای اسپانیا و پولیساریو (سازمانی سیاسی- نظامی در صحرای غربی که علیه تسلط استعماری اسپانیا بر صحرای غربی شکل گرفت)

الجزایر: ناآرامی اسلامگرایان و تروریسم، قاچاق انسان

لیبی: جنگ داخلی و داعش

تونس: ثبات نامشخص و برخی حملات از سوی داعش

مصر: سرکوب، مشکلات مرزی، اسلامگرایان، جنگ اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه، کرانه غربی، مساله سینا و حزب‌الله

لبنان: کشمکش‌های درونی و فرقه‌ای، حزب‌الله و ارتش لبنان، تنش‌های مرزی

سوریه: داعش، جنگ داخلی عربی، کردها، ترکیه، ایران، آمریکا و روسیه

عراق: داعش، جنگ داخلی عربی، کردها، ترکیه، ایران و آمریکا

اردن: تنش‌های داخلی، آوارگان، اسرائیل و فلسطین، سوریه و عراق

عربستان، بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات: ایران، داعش/ القاعده، عراق، سوریه، شیعه در برابر سنی، شکاف‌های داخلی، ۴۰ تا ۶۰ درصد کاهش در درآمدهای نفتی

یمن: جنگ داخلی، حوثی‌ها، صالح، سعودی و امارات، ایران، القاعده در شبه‌جزیره و داعش