به‌رغم برخورداری از ذخایر عظیم نفتی، اکثر کشورهای خاورمیانه همچنان در فقر نسبی دست و پا می‌زنند. فقر و بیکاری در این منطقه از جهان به ویژه در برخی کشورهای عربی علاوه بر این‌که زندگی را برای میلیون‌ها نفر دشوار می‌سازد منشا بی‌ثباتی جهانی نیز شده است. بنابر این کسانی که علاقه‌مند به ثبات جهانی و توسعه‌اقتصادی هستند باید مشکل فقر در خاورمیانه را حل کنند. به منظور برخورد با عواملی که فقر را در خاورمیانه به‌وجود آورده است ابتدا باید ریشه‌های تاریخی و فرهنگی آن را درک کنیم. منشا اعمال اقتصادی اسلامی چیستند؟ درجه اثربخشی آنها چقدر بوده است؟ آیا آنها با فعالیت‌های اقتصادی امروزی سازگاری دارند؟ چگونه آنها را درون اقتصاد مدرن امروزی جاسازی کنیم؟ پاسخ به این نوع پرسش‌ها به سیاستگذاران علاقه‌مند به توسعه‌اقتصادی خاورمیانه کمک شایانی خواهد کرد. بدین‌منظور السیون انجل از واحد روابط عمومی ‌دانشگاه کالیفرنیای‌جنوبی در دسامبر ۲۰۰۶ گفت‌وگویی با تیمور کوران انجام داده است. کوران در این گفت‌وگو درباره تاریخ خاورمیانه، حقوق دموکراتیک و موضع‌گیری علیه آمریکا توضیح می‌دهد. تا چند قرن گذشته، خاورمیانه در ردیف مناطق آباد و پر رونق جهان بود. اما اکنون در ردیف مناطق توسعه‌نیافته اقتصادی است. ایراد کار در کجا بوده است؟

بلی همین‌طور است. واقعا خاورمیانه زمانی یک منطقه پیشرفته اقتصادی در جهان بود که با سطح زندگی، فناوری، بهره‌وری کشاورزی، سواد یا نوآوری نهادی قابل اندازه‌گیری است. فقط شاید چین توسعه‌یافته‌تر از خاورمیانه بود. اما پس از مدتی خاورمیانه نتوانست در زمینه دگرگونی و تحول نهادی با اروپای غربی رقابت کند. اروپای غربی در چند قرن اخیر موفق شد ظرفیت‌ها و قابلیت‌های خویش برای به شراکت گذاردن منابع، هماهنگی در فعالیت‌های تولیدی و انجام مبادلات سودآور را به شدت افزایش دهد. البته نهادهای اقتصادی خاورمیانه طی هزاره دوم میلادی نیز به تکامل خود ادامه دادند. اما در حوزه‌های معینی که برای نوسازی اقتصادی بسیار اهمیت دارد، تغییرات بسیار ناچیز بود حداقل در مقایسه با تحول ساختاری که در غرب اتفاق افتاد و در مقایسه با سیر تحول خود خاورمیانه طی قرون اولیه اسلام. قواعد و رسوم اعتبار دهی در دمشق قرن هجدهم میلادی ابدا تفاوتی با قرن دهم نداشت.

تنگناهای نهادی که مانع رشد‌اقتصادی شدند چه بودند؟

چندین ساز‌و‌کار به عقب‌ماندگی اقتصادی منطقه خاورمیانه کمک کرد. نهادهای معین و مشخصا خاورمیانه‌ای ناخواسته مانع‌ گذار به اقتصاد مدرن شدند. نهادهایی که تنگناهای تکاملی به‌وجود آوردند شامل قوانین ارث ‌که ویژگی برابری‌طلبانه آن مانع انباشت سرمایه می‌شود. همچنین فردگرایی اکید ‌و نبود مفهوم شرکت، مانع توسعه سازمانی شده و جامعه مدنی را همچنان ضعیف نگهداشت. نهاد وقف که یک شکل متمایز اسلامی‌از تولیت و سرپرستی است، منابع عظیمی‌را درون سازمان‌های انعطاف‌نا‌پذیر محبوس ساخته است که با گذشت زمان به سمت کژکارکردی گرایش یافته‌اند. این نهادها در زمان ظهور خود، باعث دردسر و خسارت نشدند. همچنین آنها باعث افت مطلق در فعالیت اقتصادی نشده‌اند. اما آنها با استمرار بخشیدن و جاودانه کردن خود طی دوران طولانی که اروپای غربی در توسعه و تحول دادن نهادهای اقتصاد مدرن به پیش می‌تاخت تبدیل به عوامل بازدارنده پیشرفت شدند.

مردمسالاری در خاورمیانه ضعیف‌تر از بقیه مناطق دنیا است. آیا پژوهش‌های شما دلیل این وضعیت را توضیح می‌دهد؟

حقوق مردمی زمانی گسترش یابد که مردم تحت حکمروایی این حقوق را مطالبه کنند و ابزارهایی برای فراگیر کردن آنها داشته باشند. در اروپا پس از چندین قرن مبارزه حماسی بین حاکمان و رعیت، حاکمیت قانون بدون تبعیض برقرار شد. مردم انگلستان و فرانسه برای دستیابی به استقلال نظام قضایی، حق شکایت کردن از خانواده سلطنتی و کنترل و موازنه نهادی برای بستن دست‌های دولت، به سختی جنگیدند. اگر مردم خاورمیانه در این موارد کمتر موفق بوده‌اند، یک دلیل آن اینست که تجار و تولیدکنندگان بخش‌خصوصی از لحاظ تشکیلاتی ضعیف بوده‌اند. مشخصا اینکه تا همین دهه‌های اخیر آنها نمی‌توانستند شرکت‌های سهامی‌ مشترک تشکیل دهند. اگر آنها قادر به چنین کارهایی می‌بودند، قدرت سیاسی بیشتری به دست می‌آوردند و منطقه را در مسیر حرکت به دموکراسی پیش می‌بردند. ویژگی‌های معین نظام وقف، موانع دستیابی به حقوق دموکراتیک را تشدید کرد. بر خلاف ثروت تجاری، اموال غیرمنقول را می‌توان به شکل دست نخورده در قالب وقف حفظ نمود. افسوس که قانون وقف، متولی وقف را ملزم به پیروی از خواسته‌های بانی وقف به صورت موبه‌مو می‌سازد و چنین وضعیتی فرصت‌های هدایت منابع وقف به سمت آرمان‌های گسترده سیاسی را محدود می‌کند. به علاوه متولیان و سایر منتفع‌شدگان از وقف، نیاز عاجلی برای تقویت حقوق اقتصادی شخصی احساس نمی‌کردند چون تقدس موقوفات، این دارایی‌ها را در برابر مالیات‌ستانی یا مصادره اموال مصون نگه می‌داشت. بنابراین نظام وقف با کشاندن ثروت جامعه به درون ساختارهایی که مقداری از این ثروت را حفظ می‌نمود، از تقاضا برای حقوق مالکیت‌خصوصی که ضمانت قانونی داشته باشد فرو کاسته است. با وجود نقش اقتصادی عظیمی‌که وقف داشته است، عملا تمام بناهای تاریخی در خاورمیانه از محل موقوفات ساخته و حفظ شده است.

یکی از جدیدترین کارهای شما کتاب «اسلام و دنیاطلبی» است. این کتاب درباره چیست؟

این کتاب درباره موضوعی است که من را وارد بحث اقتصاد و دین کرد. کتاب به انتقاد از دکترین امروزی «اقتصاد اسلامی» پرداخته و دستاوردهای عملی آن را ارزیابی می‌کند. به چشم‌آمدنی‌ترین دستاورد اقتصاد اسلامی ‌تاسیس بانک‌های اسلامی‌به معنای اجتناب از بهره است. اقتصاد اسلامی ‌همچنین هنجارهای اسلامی‌ رفتار اقتصادی را تشویق کرده و نظام‌های باز توزیع که از رویه و عرف مالی صدراسلام الگو گرفته است را بنا نهاد. من استدلال کردم که دکترین قرن بیستمی اقتصاد اسلامی ‌ساده‌انگارانه، فاقد انسجام و عمدتا بی‌ارتباط با چالش‌های اقتصادی عصرحاضر است. معدود مسلمانانی آن را جدی گرفته‌اند و کاربردهای عملی آن هیچ اثر قابل تشخیصی بر کارایی، رشد یا کاهش فقر نداشته است. پس جای تعجب است که با این اوصاف چرا اقتصاد اسلامی‌این قدر مورد اقبال قرار گرفته است. علت آن است که هدف اصلی اقتصاد اسلامی، بهبود شرایط اقتصادی نبوده است بلکه می‌خواسته است هویت اسلامی‌ متمایزی برای ایستادگی در برابر جهانی‌سازی فرهنگ ایجاد و بسط دهد. اقتصاد اسلامی‌با این ایده که جوامع مسلمان با قوانین اسلامی‌ متمایزی زندگی کرده‌اند یا می‌توانند زندگی کنند در خدمت آرمان اسلام‌گرایی جهانی بوده است. در واقع اینک همانند گذشته زندگی اقتصادی مسلمانان تابع همان اصولی است که در جاهای دیگر جهان مشاهده می‌شود. هنگامی‌که کالایی گران‌تر می‌شود، در همه جا تقاضا کاهش می‌یابد. تولیدکنندگان در همه جا به دنبال روش‌های تولیدی هستند که تا حد امکان ارزان‌تر و کم‌هزینه‌تر باشد. آنچه باعث تفاوت می‌شود رفتار اقتصادی نیست بلکه نهادهایی است که مردم تحت آن نهادها دست به انتخاب می‌زنند.

چگونه شد که علاقه‌مند به نقش اقتصادی دین شدید؟

در پاییز ۱۹۹۲ که استادیار دانشگاه کالیفرنیای‌جنوبی بودم، از مکتب فکری جدیدی با خبر شدم که هدفش تجدید ساختار رشته اقتصاد بر مبنای تعالیم بنیادی اسلام بود. با بررسی این آثار مکتوب که تحت نام «اقتصاد اسلامی» در دهه ۱۹۴۰ پدید آمده بودند متوجه عمق نداشتن آن شدم و اینکه به طرز عجیبی بی‌اطلاع و بی‌ارتباط با تاریخ اسلام است. تاریخ طولانی اسلام حاوی درس‌های ارزشمند بسیاری برای اقتصاددانان است. اما من احساس کردم اقتصاد اسلامی‌علاقه اندکی به اینها دارد و در عوض می‌خواست روایت به ظاهر اسلامی‌از علم اقتصاد طراحی کند تا کاری کند که مسلمانان به خاطر خودشان متفاوت به نظر رسند. من شروع به نوشتن یک مقاله انتقادی درباره اقتصاد اسلامی ‌کردم و تصور کردم همه آن چیزی را که می‌توانستم گفته‌ام. اما متاسفانه مقاله مورد توجه واقع شد و دعوت‌هایی برای سخنرانی در همایش‌ها به دنبال داشت که برخی اوقات شکل کلی‌تر پیدا کرد و به ارتباط بین علم اقتصاد و دین کشیده شد. به زودی «اقتصاد و دین» یکی از حوزه‌های تحقیقاتی من شد. در آن زمان، اقتصاددانان بسیار کمی‌در این حوزه کار می‌کردند شاید کمتر از۱۰ نفر در کل آمریکا بودند. اینک تعداد به صدها نفر رسیده است و ما یک انجمن داریم که هر‌ساله همایشی را برگزار می‌کند.

در سال۲۰۰۵ موسسه تحقیقات اقتصادی درباره تمدن‌ها را در مرکز دین و فرهنگ مدنی در دانشگاه کالیفرنیای‌جنوبی تاسیس کردید. در این موسسه درباره چه مناطق و ادیان دیگری پژوهش می‌کنید؟

هدف موسسه تحقیقات اقتصادی درباره تمدن‌ها، بررسی عملکرد اقتصادی مناطق بزرگ جهان طی دوره‌های طولانی زمانی است. ما علاقه‌مند به روندهای کلی هستیم که علت رتبه‌بندی‌های نسبی تمدن‌ها و کشورها طی دوره‌هایی که با قرن محاسبه می‌شود را روشن سازد. پژوهشگران این موسسه از اعضای هیات‌علمی ‌و دانشجویانی تشکیل می‌شود که بر خاورمیانه، اروپای غربی، آمریکای‌لاتین، منطقه جنوب صحرای آفریقا، هند و چین تمرکز نموده‌اند. بسیاری از آنها علاقه‌مند به تاثیر متقابل بین دین و نهادهای اقتصادی هستند. اسلام، مسیحیت و هندوییسم در بین ادیانی هستند که مورد توجه قرار گرفتند.

در مارس سال ۲۰۰۳ هنگامی‌ که آمریکا جنگ با عراق را شروع کرد شما گفتید تردید دارید که جنگ «اثر دومینو رضایت‌بخشی» به‌وجود آورد و منجر به گسترش دموکراسی در دنیای عرب شود. شما می‌ترسیدید که روابط آمریکا با متحدان قدیمی‌تیره و تار شود اینکه بی‌ثباتی جهانی بیشتر خواهد شد و حقوق بین‌المللی تضعیف می‌گردد. حالا درباره پیش‌بینی‌های خود چه نظری دارید؟

من فکر می‌کنم جنگ عراق به خوبی مدیریت نشد و آمریکا در نتیجه این جنگ ضعیف‌تر شد. مردم اطراف جهان، امروز با احتمال کمتری از یک عملیات جنگی تحت رهبری آمریکا نسبت به چند سال گذشته حمایت می‌کنند. احساسات ضدآمریکایی در کشورهای با دوستی طولانی با ما اگر نگوییم متحد نظامی ‌با آمریکا بشدت بالا گرفته است. اسپانیا، ترکیه، ایتالیا، شیلی و اردن نمونه‌هایی در این زمینه هستند. دقیقا چون آمریکا اکنون وجهه خود را از دست داده است، گروه‌های «میانه‌رو» و «طرفدار غرب» در خاورمیانه در موضع تدافعی قرار گرفتند.

چه نشریات یا سایت‌های اینترنتی را روزانه می‌خوانید؟

من نسخه‌های چاپی اکونومیست، نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال را مرتب می‌خوانم. همچنین نسخه‌های الکترونیکی سه روزنامه ترکیه (ملیت، حریت و رادیکال) را هر روز می‌خوانم و چاپ الکترونیکی لوموند، بی‌بی‌سی، فاکس نیوز و الاهرام را به تناوب دنبال می‌کنم تا گستره‌ای از دیدگاه‌ها درباره موضوعات و رویدادهای خاص به دست آورم.