ختنهسوران در مسیر کمرنگی
مراسم «ختنهسوران» از جمله مراسمهای فراموش شده ایرانی است که نسلهای قبل آن را به خوبی میشناسند.
یوسف بهمنآبادی
مراسم «ختنهسوران» از جمله مراسمهای فراموش شده ایرانی است که نسلهای قبل آن را به خوبی میشناسند. ختنه در آداب و رسوم ایرانی به معنای «دیگر شدن» است و ره به سوی مسلمانی گذاشتن. پسران ختنه میشوند تا مهر مسلمان شدن بر خود نهند. این امر از الزامات گریزناپذیر ایرانیها است. حتی اگر ادعای مسلمان شدن نداشته باشند؛ ختنه از گذشتههای دور مرسوم بوده است. اما امروزه دیگر از آن جذابیتها و رسوم به یادماندنی خبری نیست. در گذشته برای ختنه پسران، طبیب یا متبحر در این امر بر سر بالین فرزند ختنه نشده حاضر میشد و اعمال ختنه را به جای میآورد. در طول درمان بیمار، فامیلها و خویشاوندان یکییکی بر سر بالین بیمار حضور مییافتند و به شاد باشی و میمنت کودک ختنه شده (که تولدی نو در زندگی وی محسوب میشد)، مبارکی (پول) زیر بالینش میگذاشتند.
آن روزها برای کودکان گرچه سخت و دردآور بود، اما لذت و شگونی به یادماندنی داشت. آنگونه که اغلب افرادی که به سبک سنتی ختنه شدهاند روز کار ختنه شدن خود را به یاد دارند. در برخی نقاط کشور، برخی افرادی که در سنین پیری صاحب پسری میشوند، به دلیل اینکه شاید در عروسی فرزندشان، زنده نباشد، در ختنهسوران به اصطلاح عروسی میگیرند در جشنهای ختنه سوران نوازنده خبر میکنند، شام و نهار میدهند و کسانی که به دیدن بچه میآیند، معمولا هدیهای هم میآورند. گاهی هم برای بچه دور هم میزنند و پول جمع میکنند.
تا پیش از گسترش شبکه راهها و توسعه درمانگاهها و بیمارستانها، امور درمانی و طبابت همچون ختنه کردن، در روستاها و شهرهای کوچک به عهده سلمانیها بود. این امر، در برخی روستاها هنوز هم رایج است.
از دیگر آداب رایج در مراسم ختنه، اینکه اگر قرار باشد سلمانی بیش از یک بچه را در یک منزل ختنه کند، تعداد بچهها باید فرد باشد. در غیر این صورت خروسی میکشند و سر تاج خروس را میبرند.
همچنین در برخی نقاط کشور، تاق بودن سالهای عمر کودک نیز رعایت میشود. به عنوان مثال، بچه را در ۵ یا ۷سالگی ختنه میکنند. مورد دیگر اینکه در گذشته، پوست بریده شده را به حیاط مکتبخانه و مدرسه میانداختند تا بچه به درس و مشق و مدرسه علاقهمند شود. آداب و رسوم کهن ایرانی یکی یکی جای خود را به فعل و انفعالات بیروح امروزی دادهاند. از آن جشنها و سرورها دیگر یادی نمیشود و جامعه امروز با توجیه مدرنیته شدن همه رسوم کهن را کنار میزند. اندیشههای کم و بیش ناصواب امروز که روح فردگرایی را فریاد میزنند بیاعتنا به آنچه در کهن فکرهای با هویت و اصیل مطرح بود، همچنان پیش میروند تا آداب و رسوم بر جای مانده از قرنها را بیخاصیت سازند و آنها را مچاله روانه زباله دان تاریخ کنند.
واقعیت اما این است که مراسمهایی همچون «ختنهسوران» که نشانگر روح جمعگرایی و عشق و مهر و دوستی و پایداری بود، کمکم رو به فراموش شدن میگذارد و در حکم وظایفی تلقی میشود که کمتر روح عاطفه و صمیمیت و احترام را با خود دارد. رفتوآمدهای خویشاوندی ساده و بیغلوغش، آهنگی سقوطآور به خود گرفته و در مقابل، رفتوآمدهایی رسمی و خود نمایانده جای آن را گرفته است. اینها نشانههایی از ورود تکنولوژی به جامعه امروزی است. گرچه انسانها در کنار تکنولوژی با سختیهای کاری کمتری مواجه شدهاند، اما واقعیت این است که مشکلات ناشی از روح فردگرایی و زندگی به سبکهای مدرنیته، آدمها را کلافه و سردرگم کرده است و عذابهایی که امروزه متحمل میشوند در مقایسه با گذشته بسیار بیشتر است.
ارسال نظر